۱۴۰۰ اسفند ۱۳, جمعه

تردید و ابهام در «ایستگاه پایانی»


                                  سخن روز

روزنامهٔ ارگان دولت آخوند رئیسی روز ۱۲ اسفند طی مطلبی با عنوان «ایستگاه پایانی»، از تکاپوی روزهای آخر مذاکره‌کنندگان هسته‌یی در وین گزارش داد. عبارت «ایستگاه پایانی» برای توصیف موقعیت کنونی مذاکرات وین، واقعیتی است که هم در طرف رژیم و هم در طرفهای دیگر مذاکره، در آن اتفاق‌نظر دارند و آن را با بیانهای مختلف ابراز می‌کنند.

اولیانوف نمایندهٔ روسیه در مذاکرات احیای برجام، گفت: «ما یک دقیقه تا خط پایان فاصله داریم» (رویترز ۱۱اسفند).

نماینده ارشد انگلیس در مذاکرات وین در توئیترش نوشت: «ما خیلی نزدیک به‌یک توافق هستیم. اکنون باید چند قدم نهایی را برداریم».

اما این‌که مذاکرات وین روزهای پایانی خود را می‌گذراند یا به «ایستگاه پایانی» یا به «دقیقهٔ پایان» رسیده، یک بخش از واقعیت است؛ بخش دیگر و مهمتر واقعیت که معمولاً بلافاصله پس از بخش اول بیان می‌شود این است که در همین مرحله پایانی و دقیقهٔ آخر، نتیجه روشن نیست و هم‌چنان در هاله‌یی از ابهام قرار دارد. روزنامهٔ ارگان دولت رئیسی در ادامهٔ «ایستگاه پایانی» افزوده بود: «تردیدی وجود ندارد که عدم توجه کافی برای پرانتزهای خالی باقی مانده سبب می‌شود بار دیگر درب برجام بر پاشنه قبلی بچرخد».

اولیانوف نیز در همان مصاحبه که «یک دقیقه تا خط پایان. ». . را مطرح کرده بود، در پاسخ به‌سؤال خبرنگار که آیا انتظار توافقی را دارید؟ جواب داده بود: امیدوارم اما «هیچوقت نمی‌توان مطمئن بود».

این ابراز تردید، در اظهارات همهٔ مقام‌های رژیم هم مشاهده می‌شود:

یکی از مقام‌های رژیم در تهران گفت: «اگر آنها نتوانند در این هفته به‌توافق برسند، مذاکرات برای همیشه از بین خواهد رفت» (رویترز ۹اسفند).

روزنامه سپاه پاسداران ۱۲اسفند هم نوشت: «آمریکا به‌هیچ‌کدام از مطالبات قانونی ایران پاسخ مثبت نداده و به‌هیچ‌وجه حاضر به‌انعطاف‌پذیری و دادن کم‌ترین امتیاز به (نظام) نیست».

روزنامه حکومتی جهان صنعت (۱۲ اسفند) تحت عنوان احتمال شکست مذاکرات نوشت: «به‌نظر می‌رسد که این مسأله در حال پیچیده شدن است و برای ایران خیلی سخت و سنگین تمام می‌شود که مذاکرات با شکست مواجه شود».

پاسدار شمخانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم گفت: «مذاکرات وین اگر به‌توافق خوب منتهی نشود... دولت فعلی آمریکا به‌دلیل عدم استفاده به‌موقع از فرصت دیپلماسی، احساس شکست خواهد کرد» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۱۲اسفند).

پاسدار شمخانی در جلسه‌یی با اعضای مجلس ارتجاع نیز گفته بود: «تجربیات بدعهدیهای آمریکا و بی‌عملی اروپا، تأمین الزامات توافقی قابل اتکاء را اجتناب‌ناپذیر کرده است» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ ۱۱اسفند).

سخنگوی وزارت‌خارجه رژیم ایران گفت تا زمانی که همه مسائل باقی مانده حل و فصل نشده باشند هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که توافق انجام شده است (رویترز ۱۲اسفند).

 خاستگاه این فضای ابهام‌آلود و ابراز تردیدها و اظهارات ضد و نقیض، هر چه باشد، در این تردیدی نیست که دقیقهٔ ۹۰ بازی فرا رسیده. اما سؤال این است که با آن‌که چند روز و حتی شاید چند ساعت دیگر، قضیه روشن می‌شود، پس چرا در درون رژیم این همه ابهام و تردید وجود دارد؟

واقعیت این است که از دو حال خارج نیست؛ یا ولی‌فقیه هم‌چنان درصدد گرفتن امتیاز از طرف مقابل است و این اظهارات ضد و نقیض، به‌همین منظور است؛ یا تصمیم خود را گرفته اما از پیامدهای آن بیمناک و نگران است و به مصداق از این ستون به آن ستون فرج است، می‌کوشد، علنی کردن آن را هر چه بیشتر به تأخیر بیندازد تا در این فاصله با ترفند شناخته شدهٔ تأیید و تکذیب، واکنش‌های احتمالی را بسنجد و حساسیتها را بفرساید. هر دو حالت، یک معنی و یک ریشه دارد و آن هم ضعف و در گل‌ماندگی خلیفهٔارتجاع، بر سر دوراهی مرگبار همیشگی است؛ اگر به توافق جواب منفی بدهد، با خفگی و فروپاشی اقتصادی و متعاقب آن انفجار توده‌های میلیونی به جان آمده از فقر و فشارهای فزاینده و خرد کننده چه کند؟ و اگر زیر بار توافق برود و جام‌زهر را سر بکشد، جواب دلواپسان درون نظام را که دست برداشتن از مؤلفه‌های قدرت را خیانت و تسلیم می‌دانند و مهمتر و جدیتر از آن جواب مطالبات مردم را که تاکنون به بهانهٔ تحریم از پاسخ به آن طفره می‌رفت، چگونه بدهد؟

ملاحظه می‌شود که در هر دو حالت، یک خطر واحد و یک دشمن بنیان‌کن کمین کرده است؛ مردم و مقاومت ایران! همان دشمن مهیبی که با شعار «دشمن ما همین جاست!» هماورد می‌طلبد و رژیم از هم‌گسیخته و بحران‌زدهٔ آخوندی را به مصاف می‌طلبد. این است علت اصلی عجز خلیفهٔ ارتجاع از اتخاذ «تصمیم سخت»!