سخن روز
سال۱۴۰۰ تمام شد و سدهٔ ۱۴ هجری-خورشیدی بهپایان رسید. اما جنب و جوش، تلاطم و توفان در ایران نهتنها بهپایان نرسید، بلکه وارد دوران نوینی شد. کافیست بهفراز و فرودهای سیاسی-اجتماعی سال۱۴۰۰ در میهنمان بنگریم، تا غرش طوفانهای پیشرو را بهتر بشنویم.
رژیم آخوندی در ۱۴۰۰، مانند کشتی توفانزدهای بود که ناخدای استبداد (خامنهای)، تقلا میکرد زمان درهم شکستهشدن تختهپارههای عرشه و بدنهٔ آن و غرق شدن تمامی کشتی را عقب بیندازد.
نخستین بحران خامنهای وضعیت انفجاری جامعه بود. عوامل رژیم گفتند و نوشتند که هیچگاه طی ۴دههٔ گذشته، شدت نارضایتی اجتماعی بهاندازه سال۱۴۰۰ نبوده و هر لحظه خطر قیامهایی فراتر از آبان۹۸ را باید انتظار داشت. سلسله اعتراضات سراسری، خیزشها و قیامها گواه این خطر عاجل بود. رژیم هنوز از ضربه قیام مسلحانهٔ سیستان و بلوچستان در اسفند۹۹ بهخود میپیچید که قیام بزرگ تشنگان خوزستان در تیر و مرداد گریبانش را گرفت؛ قیامی که شهرهای خوزستان را در نوردید، بهلرستان رسید و تبریز و تهران هم بهپاخاست. جامعهٔ عاصی باز هم امان نداد و این بار در آبان و آذر خشم ایران در اعتراضات کشاورزان اصفهان بارز شد، بهخیزش مردم شهرکرد راه برد و در قیام بزرگ اصفهان بهاوج رسید. ۲۱خیزش سراسری معلمان نیز با شعارهایی که بهگفتهٔ مهرههای حکومتی، نه صنفی، بلکه براندازانه بود، بهرژیم امان نمیداد؛ در تمام سال هم هر روز دهها اعتراض توسط اقشار مختلف و غارتشدگان و زحمتکشان، زمین را زیر پای خامنهای میلرزاند.
کانونهای شورشی هم پیشتاز و سمتدهندهٔ این جامعهٔ عاصی در جهت سرنگونی بودند. بهرغم بسیج تمام ارگانهای امنیتی رژیم، اما رشد قابل توجه کانونهای شورشی و افزایش چشمگیر عملیات اختناقشکن آنها، گواهی بر درستی استراتژی ارتش آزادی و کانونهای شورشی و استقبال عمومی جامعهٔ ایران از این خط بود. هر شب آتش زدن دهها مرکز و نماد سرکوب، سوزاندن تندیس دژخیم قاسم سلیمانی با بازتابهای گسترده در ایران و جهان و پخش تصاویر رهبری مقاومت از ۲۵شبکهٔ تلویزیونی و رادیویی و کنترل ۶۲سایت وزارت سانسور خامنهای (ارشاد) همراه با شعارهای مرگ بر خامنهای-درود بر رجوی، بر پیکرهٔ پوسیدهٔ رژیم رعشهٔ مرگ انداخت.
خامنهای که پیشاپیش این وضعیت را در چشمانداز میدید، برای مهار آن، تلاش کرد با یک جراحی سنگین و حذف بخش بزرگی از رأس تا بدنهٔ رژیم، جلاد۶۷ را بر مسند ریاست بنشاند تا شاید جامعهٔ انفجاری را مرعوب و ساکت کند؛ اما ۷ماه پس از آمدن رئیسی، بهرغم افزایش اعدامها، گسترش کمی و کیفی خیزشها و اعتراضات سراسری و رشد کانونهای شورشی و افزایش عملیات آنها، کلانبرنامهٔ خامنهای را با شکست روبهرو ساخت.
در عرصهٔ اقتصادی هم بحران تا آنجا پیش رفت که رژیم ارز ترجیحی را برای سال۱۴۰۱ حذف کرد؛ اقدامی که گرانیهای افسارگسیخته و رو بهافزایش کنونی را ۷ تا ۸برابر میکند. از سوی دیگر در حالیکه خودشان خط فقر را دستکم ۱۲میلیون تومان اعلام کردهاند، اما حداقل حقوق کارگران را برای سال۱۴۰۱ تنها حدود ۴میلیون تومان، یعنی ۳بار زیر خط فقر، معین کردند. اینگونه خامنهای مجبور شد بهدست خود بنزین بر آتش همان جامعهٔ انفجاری بریزد.
در عرصهٔ بینالمللی هم برجام پس از یکسال و ۸دور مذاکره، در سال۱۴۰۰ کماکان در بنبست مانده است.
از آن سو جبهه بینالمللی حامی مقاومت ایران هر روز گستردهتر و قویتر شد. تا جاییکه معاون رئیسجمهور و وزیر خارجهٔ آمریکا (تا ژانویهٔ ۲۰۲۱) با شرکت در جلسات مقاومت ایران و حمایت از برنامه خانم مریم رجوی و نفی استبداد و دیکتاتوری شاه و شیخ، از کانونهای شورشی بهعنوان امید آزادی مردم ایران نام بردند.
دادگاههای بینالمللی نیز صحنهٔ پیشروی مقاومت ایران و کلانضربات پیاپی بهدیکتاتوری آخوندی بود. از دادگاه آنتورپ بلژیک و محکومیت دیپلمات-تروریست و ۳همدست او؛ تا دادگاه دژخیم حمید نوری در سوئد که صحنهٔ افشای جنایات و مزدوران رژیم و حقانیت پایداری و جانفشانی مجاهدین و گواهی بر پیشروی شتابان جنبش دادخواهی شده است.
این تصویری کلی از سال۱۴۰۰ بود. سال فراز هر چه بیشتر جبهه مردم و مقاومت ایران، و فرود و «تنزل بیپایان» رژیم و جبهه حامی آن.
اما پیام این وضعیت رو بهآینده و بهطور مشخص برای سال۱۴۰۱ است. پیامی که خانم مریم رجوی در سخنرانی خود در لحظهٔ تحویل سال آن را اینگونه بیان کرد: «دوران تازهیی در حال برآمدن است: دوران تغییرات بزرگ بینالمللی، دورانی که رژیم ولایت فقیه بهطور بازگشتناپذیری وارد موقعیت سرنگونی شده و دوران قیامهای خاموشیناپذیر مردم ایران؛ آری، صفحه تازهیی در تاریخ این عصر ورق میخورد. سال قیامها و کانون شورشی».