تصویری نمادین ازسالن اعدام درزندان گوهردشت ازموزه اشرف ۳
رونامه واشنگتن تایمز روز ۱۱ آذر ۱۴۰۰ مقاله اصغر مهدیزاده از شاکیان پرونده دژخیم حمید نوری از اشرف۳ را در رابطه با مشاهداتش از راهرو و سالن مرگ در زندان گوهردشت در جریان قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی سال۶۷ درج کرده است.
اصغر مهدیزاده در این مقاله نوشته است:
«سهشنبه ۱۸ مرداد دو پاسدار آمدند گفتند آماده شو برویم بیرون از سلول. مرا بردند جلوی سالن مرگ[i] دیدم تعداد زیادی زندانی با چشمبند جلو سالن مرگ ایستادهاند. پاسدار گفت اینجا بنشین و مرا با فاصله ۲متر کنار یک زندانی دیگر نشاند. من یواشکی از بغل دستیام پرسیدم اینجا چه خبر است؟ او گفت تو اولین بار است اینجا آمدی گفتم آری او گفت پس تو را میبرند در سالن مرگ صحنه اعدام را ببینی. حدود یک ساعت آنجا نشسته بودم یک پاسدار در سالن مرگ را باز کرد و با صدای بلند گفت بلند شوید. ۱۲نفر در لحظه بلند شدند و با صدای بلند شعار میدادند درود بر مجاهد. [ii] من تا آن موقع خیلی از این صحنهها را دیده بودم اما در این روز چیز دیگری دیدم و آن اینکه هیچ ترسی از مرگ نداشتند. این افراد را بردند داخل سالن مرگ. سه سری را به همین منوال داخل سالن مرگ بردند و گروههای بعدی را میآوردند در آنجا ردیف میکردند.
من در فکر این بودم اینها را که به سالن مرگ میبرند چطوری اعدام میکنند. سری چهارم را که میخواستند ببرند پاسدار آمد گفت بلند شو تا برویم. من با پاسدار رفتم داخل سالن مرگ. داخل سالن پاسدار مرا به فاصله سی متری از سن نگهداشت. وقتی یک مقدار ایستادم از زیر چشمبند پیکر مجاهدین اعدام شده را که روی سن روی هم ریخته بودند دیدم. نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و سرپا بایستم. پاسداران هر دو نفر پیکر هر مجاهد اعدام شده را میگرفتند و به سمت در خروجی میبردند.
لحظاتی بعد پاسدار آمد چشمبند مرا بالا زد تا هولناکترین منظرهای که ممکن بود را ببینم. روی سن۱۲ مجاهد زندانی طناب دار به گردنشان و پایشان روی صندلی است. حمید عباسی، (همین که الآن در دادگاه سوئد به اتهام قتلعام زندانیان محاکمه میشود)، داوود لشکری و ناصریان این طرف سن بودند و پاسداران که حدود ۲۰نفر بودند آن طرف سن بودند. در این هنگام زندانیان شروع کردند شعار زنده باد آزادی، مرگ بر خمینی و درود بر رجوی دادند. همانطور که شعار میدادند ناصریان و همراهانش مات و مبهوت شدند و یکباره ناصریان خطاب به داوود لشکری، عباسی و پاسداران دیگر گفت اینها منافق هستند چرا ایستادهاید بروید زیرپایشان را خالی کنید.
ناصریان اولین نفر رفت زیر پای یکنفر را خالی کرد داوود لشکری و عباسی هم این کار را کردند. از نفر چهارم به بعد دیگر بچهها خودشان زیر پایشان را خالی کردند وقتی این صحنهها را میدیدم برای من تکاندهنده بود. اما همواره این احساس غرور و سربلندی را دارم که کسانی از زندگی خور برای آزادی گذشتند. پاسدارانی که آنجا بودند به پیکر نیمه جان زندانیان آویزان شده تا زودتر بمیرند و شعار مرگ بر منافق میدادند. این صحنهها را که دیدم دیگر بیهوش شدم.
این بخشی از شهادتهای من در دادگاه سوئد بود که موقتاً به آلبانی نقل مکان کرده بود تا بتواند شهادتهای زندانیان سابق در کمپ مجاهدین واقع در آلبانی را بشنود.
اولین بار است که طی سی و سه سال گذشته دموکراسیها بالاخره ندای عدالت خواهی ایرانیان را میشنوند.
آنها در دو هفتهیی که در آلبانی بودند شاهدانی که از قتلعام جان سالم به در بردهاند را استماع نمودند.
تا پیش از این، مماشات با استبداد مذهبی باعث شده بود اتحادیه اروپا و جهان چشم خود را بروی قتلعامی ببندد که در تاریخ معاصر از جهات مختلف بینظیر است. سیاست مماشات، به آخوندها فرصت برای کشتار بیشتر و دست زدن بهقتلعام های دیگر داده بود، مانند قتلعام نوامبر ۲۰۱۹ که در آن بیش از ۱۵۰۰ معترض با قساوت تمام در خیابان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. وجه اشتراک: ابراهیم رئیسی. رئیسجمهور کنونی حکومت دینی آشکارا بهدلیل عضویت در کمیسیون اصلی مرگ که هزاران زندانی سیاسی جوان را که قبلاً محاکمه و محکوم شده و بسیاری حتی محکومیت خود را گذرانده بودند به جوخه اعدام سپرد.
او به اجرای فتوای مرگ خمینی مبنی بر حذف همه مجاهدین جوانان زندانی که حاضر به چشمپوشی از عقاید و وابستگی سیاسی خود نیستند، افتخار میکند. سی هزار کشته در یک تابستان. حمید نوری که بهعنوان یکی از عاملان این قتلعام محاکمه میشود خون صدها نفر را ریخته است. او نیز از مواضع خود دفاع میکند.
سکوت دموکراسیها به مدت سی سال ادامه یافت. به یمن این حمام خون، ابراهیم رئیسی درجات بالاتری را طی کرد و در نهایت به ریاست قوه قضاییه رسید. چشم بستن غرب او را در نوامبر ۲۰۱۹ به حمام خون دیگری تشویق کرد. او اکنون رئیسجمهور است. اتحادیه اروپا اخیراً قانون Magnitsky را علیه کلیه موارد نقض حقوقبشر در جهان تصویب کرده است. در مورد دادگاه ابراهیم رئیسی چطور؟
در ۲۷ اوت، کارشناسان بینالمللی، سیاستمداران و هزاران زندانی سیاسی سابق ایرانی در یک کنفرانس آنلاین گردهم آمدند. شرکت در گردهمایی مجدد بسیاری از زندانیان سیاسی سابق که سی سال بعد به مبارزات خود برای آزادی کشور خود ادامه میدهند، اگر نگوییم بیسابقه، دستکم به ندرت اتفاق میافتد. آنها در شهر اشرف-۳ در نزدیکی تیرانا در آلبانی بودند.
وکلایی بینالمللی که آن روز صحبت کردند قاطع بودند که این جنایت علیه بشریت در زمره نسلکشی قرار میگیرد زیرا بهگفته کارشناس جفری رابرتسون، فتوای خمینی معتقد است که «این زندانیان به اسلام اعتقاد ندارند و در حال جنگ با خدا هستند». پس دستور میدهد که تا آخرین نفرشان را اعدام کنند.
نسل کشی عبارت است از کشتن یک گروه بر اساس قومیت یا مذهب. بنابراین اینجا یک رئیسجمهور هم در قتلعام شرکت فعال داشته و هم کشتن ۱۵۰۰ جوان شورشی. این محاکمهای است برای قتلعام و همه کشتار چهل سال دیکتاتوری مذهبی که از مصونیت سود میبرد. ایرانیان مشتاقانه خواهان پایان دادن به مصونیت حکومت دینی هستند. آنها خواهان عدالت هستند. آنها همچنین خواستار آزادی هستند. دو درخواست که غرب باید به آنها توجه کند. و این تنها تضمینی است برای اینکه این رژیم از ماجراجوییهای بینالمللی خود دست بردارد.
*پاورقی:
[i] سالن مرگ همان سالن آمفیتئاتری بود که در زندان گوهردشت مورد استفاده قرار میگرفت
[ii] این شعار گویای این بود که آنان بر سر مواضع آزادیخواهانه خود هستند