گزیده روزنامههای حکومتی
در روزنامههای حکومتی روز چهارشنبه هفدهم آذر تلاش شده فضاحت حضور رئیسی جلاد و اژهیی دژخیم در دانشگاه در سالگرد شهادت سه دانشجو در سال۳۲ به نمایش دموکراسی تبدیل شود. اما برخی روزنامههای حکومتی به گوشهیی از آنچه دانشجویان وابسته به تشکلهای حکومتی، در وحشت از قیام به رئیسی جلاد گوشزد کردهاند را برملا کنند.
بحرانهای اقتصادی اجتماعی و چشمانداز تیرهٔ مذاکرات وین که قرار شده از پنجشنبه شروع شود نیز موضوع سایر مطالب روزنامههای حکومتی است.
ممکن است کنترل اعتراضات از دست برود
نگرانی از قیام و ناکارآمدی باند حاکم در حفظ نظام دغدغهٔ روزنامههای باند مغلوب است.
«دعوت از حاکمیت برای بالا بردن تحمل خود در قبال اعتراضات» عنوان مطلبی است از اسماعیل گرامی مقدم از باند مغلوب که در روزنامههای مختلف انعکاس یافته است. روزنامه حکومتی مستقل هم که این مطلب را انعکاس داده در قسمتی از این مقاله آورده است: «اینکه این اعتراضات تا کجا میخواهد ادامه داشــته باشــد و دارای چه کیفیتی است یک بحث دیگری است که در حقیقت یک چالش مهم میان حاکمیت و ملت خواهد بود» در ادامه هم افزوده است: «ممکن است کنترل اعتراضات از دست دستگاههای ذیربط خارج شود که همه این موارد معلول موضوعی به نام ناکارآمدی مدیریتی است».
روزنامه مستقل در مطلب دیگری با عنوان «چشم اندازهای ما» در پشت شکست مذاکرات وین سرنگونی نظام را دیده و نوشته است: «عدم حصول توافق در ماههای آتی، موجب نزدیک شدن کشور به فروپاشی اجتماعی خواهد شد».
«فقر قلمرویی» هم عنوان مطلب دیگری در روزنامه شرق است که باند ضد انقلاب مغلوب موسوم به اصلاحطلبان از ظهور نسل بپاخاسته در قیامهای دی ۹۶ و آبان ۹۸، از برباد رفتن بساط «اصلاح طلبان نظام» ابراز وحشت کرده و نوشته است: «در تقویم سیاستِ معاصر در ایران بهنظر باید تولد واقعی چنین طبقهای (یعنی ظهور بیباکانه و خشن و البته یکه و تنهای فقرای تحقیرشده در خیابانهای تقریباً سراسر کشور را) دیماه ۹۶ بدانیم. فقرا حتماً در لحظات دیگری از تاریخ سیاسی ایران نیز حضور داشتهاند، مثلا حتماً در انقلاب علیه استبداد محمدرضاشاه پهلوی حاضر بودند اما صرفاً خود را متحدی در کنار روحانیان، طبقه متوسط، روشنفکران ِبورژوا، بازار و... میدیدند و اساساً آن عاملیت امروز را در خود نمیدیدند که بخواهند بهمثابه یک فاعل تاریخی علیه همهچیز بشورند: نهتنها اهمیتی ندهند که طبقه متوسط با شورش خیابانی آنها موافق است یا خیر، بلکه بسیاری از آرمانها و هنجارهای سیاسی این طبقه را هم مقابل چشمانش در هم شکنند. به این معنا که رویارویی با حکومت تنها هدف نیست، بلکه بهزیر کشیدن مدنیتی است که طبقه متوسط سرسختانه در ۲۵سال اخیر (اگر نگوییم یک قرن اخیر) برای آن جنگیده است. آبان ۹۸ نمایش قدرتمندتر و خشنتری هم بود. تلفات بالای آن رویارویی گرچه بسیار تراژیک بود، اما همزمان به شکل متناقضی اعتمادبهنفس این طبقه را دوچندان کرد».
تمکین به غرب شرط بقای نظام
روزنامههای باند مغلوب بدون استثناء در مورد ضرورت رفع تحریمها به نظام هشدار دادهاند.
«دوئل یا گفتگو» عنوان مطلب ابتکار است که نوشته: «این یک انتخاب عقلایی خواهد بود که وقتی عدم مذاکره و رسیدن به نتایج دلخواه برای دو طرف غیرممکن و همچون یک دوئل خطرآفرین باشد، راهی جز دیپلماسی و گفتگو نمیماند تا از عواقب احتمالی ادامه منازعه، ممانعت شود».
اعتماد هم بهنقل از مصطفی اعلایی کارگزار بازنشستهٔ وزارتخارجه رژیم نوشته است: «نظام باید ریلگذاری سیاست خارجی خود را تغییر دهد». در ادامهها با اشاره به تعادلقوای موجود جهانی و منطقهیی که علیه نظام است نوشته: «دولت آمریکا و متحدان غربیاش بهصورت پیوسته فشار به (نظام) را افزایش دادند، به نوعی که بهنظر میرسد بهدنبال منزویسازی و قطع تعامل (نظام) با کشورهای دیگر هستند».
آرمان هم در سرمقالهاش در ضرورت مذاکرات برای رفع تحریمها به فضای منفی اجتماعی علیه نظام اشاره کرده و در حالی که موقعیت نظام آخوندی را عزت و احترام ایران و ایرانی نامیده نوشته است: «اگر مذاکرات به شکست بینجامد و تحریمها تشدید شود و خدایی نکرده پرونده دوباره به شورای امنیت برود و ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد قرار بگیرد آن وقت عزت و احترام ایرانی ملکوک خواهد شد». در ادامه هم به نظام گوشزد کرده بدون رفع تحریم ها «دولت در حد انتظار موفق نمیشود، برای اینکه اقتصاد ما از منظر واقعی و روانی به تحریمهایی که وجود دارد، گره خورده است».