تجمع اعتراضی معلمین گلستان در همبستگی با مجروحان اصفهان
در شناخت ویژگیهای جامعهٔ ایران در سال جاری، یادآور شده بودیم که زیر پوست کشور با شهرهایش، بمبهای خشم و مطالبه و دادخواهی در حال تیکتاک و رسیدن به لحظهٔ انفجار هستند. این بمبها هر یک نمایندهٔ بحرانی از بحرانهای تلنبارشده میباشند.
بحران آب در اصفهان به یک موج ناگهانی از مطالبات سیاسی و اجتماعی در این شهر انجامید. موجی که به امواج پیاپی و مستمر اعتراضات اقشار مردم پیوند خورده است. اکنون در پی خیزش اصفهان، موج اعتراضات در ایران بالا میگیرد. روز ۱۱آذر بزرگترین تجمع سراسری معلمان و فرهنگسازان در ۶۶شهر با فراخوان «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» برگزار شد. فرهنگسازان کشور بهدرستی دریافتهاند که پاسخ تمام معضلاتی که آخوندها برایشان دست و پا کردهاند، اتحاد و تشکل صنفی برای هماهنگی فرهنگیان است.
معلمان و فرهنگیان در بزرگترین تجمعشان طی سال۱۴۰۰ بر روی اصلیترین مطالبات صنفی و اجتماعی و سیاسیشان متمرکز شدند تا پیام و راه نجات قشر زحمتکش و فرهنگساز کشور را به گوش عموم مردم ایران برسانند. این پیام در چنین شعارهایی طنین یافت و انعکاسی وسیع در شبکههای مجازی یافت:
«معلم زندانی ـ آزاد باید گردد
سکوت هر معلم ـ فرصت به ظلم و ظالم
فرهنگی آزاده ـ چارهٔ ما فریاده
سکوتتو رها کن ـ قیامتی بپا کن!»
معلمان با گرد آمدن در شعاع ترانهٔ «رزم مشترک»، دقیقترین نشانی رسیدن به خواستههایشان را بیان کرده و طنین دادند. گویی اجرای این ترانه توسط یکی از معلمان، تنها افق پیش روی آنان را از پس بنبستها در چند سال گذشته، نمایان نموده است:
«همراه شو عزیز / کاین درد مشترک / هرگز جداجدا / درمان نمیشود. / دشوار زندگی / هرگز برای ما / بیرزم مشترک / آسان نمیشود».
یکی از نمادهای این رزم مشترک، همبستگی معلمان با مردم اصفهان و نیز همدردی با زخم و جراحات آنان بود. معلمان در شهر گرگان با بستن یک چشم خود، با دهها تن از مردم اصفهان که چشمشان را بر اثر شلیک ساچمه توسط پاسداران و نیروی انتظامی از دست دادهاند، همراهی و همدردی و همدلی نمودند.
معلمان و فرهنگیان در تجمع ۱۱آذر، افشاگری و روشنگری نمودند که «تعدادی از نمایندگان مجلس در حال جمعآوری امضا برای خارج کردن لایحه همسانسازی حقوق بازنشستگان از دستور کار مجلس هستند». در ادامهٔ این روشنگری، شاهد هستیم که دولت و مجلس حزباللهی در یک تبانی، قصد دارند بودجهٔ اختصاص داده به لایحهٔ همسانسازی را سرهمبندی کنند. معلمان از قول پاسدار قالیباف نوشتهاند:
«دولت ۲۵هزار میلیارد تومان در سال برای اجرای این لایحه اختصاص داده و مجلس نمیتواند به این مبلغ رقمی را اضافه کند».
قطعنامه پایانی تجمع سراسری فرهنگیان، مانیفستی از بحرانهای ورمکردهٔ سیاسی، مدیریتی، اقتصادی و فرهنگی ایران است. این قطعنامه را باید تجمع نظرات و شناخت عمیق اقشار مردم ایران در مورد ریشهها و علل تباهی و سقوط زندگی در وجوه گوناگون آن قلمداد نمود. این ریشههای فساد سازمانیافته و شاخسار و محصولشان، در محوری از این قطعنامه چنین آمده است:
«امروز کشور ما بهخاطر مدیریت ناکارآمد و غیرپاسخگو در بحرانهای مختلف طبیعی، زیستمحیطی، روحی و روانی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، آموزشی و بهداشتی گرفتار آمده و عرصهٔ زندگی بر مردم تنگتر شده است. بیگمان ابر بحرانهای یاد شده، نتیجهٔ عملکرد حاکمیتی است که جان و مال و زندگی مردم و نسلهای آینده را ابزار سیاستبازیهای خود قرار دادهاست. مردم ایران امروز به بهای لقمهای نان، گروگان حاکمان بیتدبیرند که بیشترین خیانتها را در حق مردم روا میدارند».
این قطعنامه دربارهٔ خواسته رتبهبندی معلمان که ماههاست در شهرها و خیابانها برای دستیابی به آن فریاد میزنند، یادآوری میکند که در حال حاضر «توسط دولت و مجلس و بزرگترین قانونشکنان، سلاخی میشود» :
«آنان که قوانین را وضع کردهاند امروز بزرگترین قانونشکنان هستند. شاهد هستیم که طرح رتبهبندی شاغلان (هشتاد درصد حقوق هیأت علمی) و همسانسازی بازنشستگان (مبتنی بر قانون مدیریت خدمات کشوری) توسط دولت و مجلس سلاخی میشود».
مشاهده میشود که کمیتهای اعتراضات و خیزشها در جامعهٔ ایران به کیفیتهای سرنوشتساز بالغ شدهاند. کیفیتی که ویژگیاش بازگشتیناپذیری به شرایط پیشین و رقم زدن شرایط با شاخص همبستگی و هماهنگی و تشکل است. اکنون هر کیفیتی سکوی بروز کیفیت بعدی و دیگری خواهد بود. درست مثل کیفیتی که در اصفهان با حضور متن جامعه و تودههای مردم رقم خورد و بلافاصله همبستگی و همراهی معلمان و فرهنگیان را موجب شد.
اکنون شهرهای ایران به سوی آیندهیی میروند که «موجی در موجی میبندند» و چشمانداز وسعت همبستگی و همراهی و پیشرویاش، ستیز مداوم با افسون شب تیرهناک ولایت فقیهی است.
خبرها را از تلگرام م