۱۴۰۰ آذر ۱۴, یکشنبه

رئیسی؛ شکست امروز و از دست رفتن فردا


                  گسترش فقر در سایه حکومت آخوندها

پس از ماه‌ها انتظار برای دور ششم مذاکرات رژیم آخوندی با طرف حساب‌های برجامی‌اش، این دور از مذاکرات به شکست منجر شد و دیپلماتها به خانه‌های خود بازگشتند. اما آنچه بازگشتنی نیست چرخه پرشتاب تورم و گرانی اساسی‌ترین کالاها و مایحتاج میلیون‌ها تن از مردم اسیر ایران است که با این خبر خیز بیشتری نیز برداشت. شاخص هم در کشوری که با شعار مرگ بر آمریکا به عوام‌فریبی می‌پردازد قیمت یک دلار سبزرنگ آمریکاست. «همین امروز در بازار آزاد قیمت دلار به ۳۰هزار و یک صد تومان رسید» (تسنیم ۱۳آذر ۱۴۰۰). و موجی دیگر بر افزایش قیمت دیگر کالا ها را در دریای توفانی اقتصاد ایران وارد کرد.

مزدبگیران به‌حال خود رها شدند

این موج های سهمگین تنها هنرشان بلعیدن آخرین لقمه نان خشکیده مردمانی است که دیگر چیزی برای خوردن ندارند و زیر یک سقف آرمیدن را از دست داده‌اند. دبیر اجرایی خانه کارگر وابسته به رژیم آخوندی در این خصوص می‌گوید: «مهم‌ترین مشکل کارگران گرانی و تورم افسارگسیخته است. با این سطح از دستمزدها کمترین هزینه‌های زندگی آنها هم تأمین نمی‌شود. امروز کارگران حتی نمی‌توانند نیازهای اساسی خود و خانواده خود را تأمین کنند در صورتی که طبق قانون حداقل دستمزد باید بتواند نیازهای اساسی یک خانوار کارگری را تأمین کند. امیدوارم مسئولان خود را به خواب نزنند» (خبرگزاری حکومتی ایلنا ۱۳آذر۱۴۰۰).

واقعیت این است که شدت وخامت اوضاع معیشتی چنان عیان است که دیگر همگان خود نمود و نمونه‌یی از فلاکت اقتصادی هستند و کار از آمار میلیون‌ها جوان تحصیلکردهٔ بیکار و کارگران درمانده از تأمین حداقل خوراک خانواده و دختران و پسران جوان زباله‌گرد و صدها فاجعه انسانی که زبان از بیان آن شرم دارد، گذشته است.

بررسی عملکرد ۱۰۰ روزهٔ دولت رئیسی

چهار ماه پیش که خامنه‌ای تصمیم گرفت رئیسی را به ریاست‌جمهوری منصوب کند عموم کارشناسان اقتصادی به لکنت افتادند که این جلاد با اقتصاد چه می‌خواهد بکند. حالا پس از صد روز از رفتن این او به خیابان پاستور، چیز جز خرابیهای بیشتر در ارکان اقتصاد یک جامعه هشتاد میلیونی چیزی دیده نمی‌شود؟ با نگاهی به رسانه‌هایی که در زمان انتصاب جلاد به کرسی ریاست با او بیعت کرده بودند، واقعیت فاجعه بهتر روشن می‌شود:

«در این ۱۰۰روز به‌رغم وعده‌ها، تغییر خاصی که در زندگی مردم رخ نداد که هیچ، بلکه وضعیت گرانی که دولت روحانی در روز‌های پایانی برای ثبت در تاریخ مانع آن شده بود، رو به وخامت گذاشت» (روزنامه حکومتی روز نو۲۰آبان۱۴۰۰).

روزنامه حکومتی ستاره صبح می‌نویسد: «آنچه از ۱۰۰روز ابتدایی دولت سیزدهم مشاهده می‌شود این است که تورم نسبت به قبل از روی کار آمدن این دولت بیشتر شده، قیمت کالاها رو به افزایش است، قیمت مسکن و اجاره‌بها هم‌چنان روند صعودی دارد، ... قول‌هایی که درباره بهبود وضعیت معیشت و اقتصاد داده شده تاکنون اجرایی نشده و برنامه‌یی هم برای حل آن ارائه نشده است… مهم‌تر این‌که رئیس‌جمهور وعده ساخت سالانه یک‌میلیون مسکن را داده که در ۱۰۰روز اول وزارت راه و شهرسازی استراتژی برای تحقق چنین هدف بزرگی را اعلام نکرده است». و یا روزنامه حکومتی فرهیختگان ۱۲آذر می‌نویسد: «باید توجه داشت که دیر تشکیل شدن دولت خود معلول یک رخداد دیگر است که شاید بشود آن را نداشتن یک ایده جامع حکمرانی دانست... دادن وعده‌هایی نظیر حل مشکل بورس و کاهش قیمت ارز توسط برخی کاندیداهای ریاست‌جمهوری که الآن دولتمردان رئیسی محسوب می‌شوند نیز مصادیقی از نگاه ساده‌انگارانه به حل مسائل است که در ذیل نبود یک ایده حکمرانی اقتصادی قابل تعریف است».

بلا تکلیفی بودجه سال آینده

حالا اگر از وضعیت امروز نگاهی به سال بعد بیاندازیم می‌بایست به بودجه سال اول آخوند رئیسی توجه کرد که خود داستان بی‌سرانجامی است که مفتی و محتسب و شیخ مردم‌خوار را هم نگران فردای خود ساخته است. بیش از چهار دهه از بودجه ریزیهای نه تنها بی‌حاصل که فقرآفرین و فسادافزا و رانت پرور و دزدسالار می‌گذرد، اما تازه باند سردرگم متولیان اقتصاد آخوند رئیسی به تکرار بدترین نسخه اجرا شده‌اش آن هم در وانفسای تحریم‌های بین‌المللی و بی‌پولی می‌پردازند. دهه هاست فروش سرمایه‌های زیرزمینی و ملی را درآمد نامیدند و هر باند غالب و مغلوبی بخشی از داراییهای مردم ایران را به طرف خود کشید و حاصل آن را سوار هواپیما کرده و آقازاده‌ها و پاسدارزاده‌هایشان را همراه اموال سرقت شده روانهٔ فرنگ کردند، حال می‌خواهند با تتمه این ثروت ملی بودجه‌نویسی کنند و مشخص است سر از کجا در می‌آورند.

«رفتار کلیه دولتهای وقت، بدون استثنا با ناآگاهی از پیامدهای ناشی از این رفتارهای نسنجیده در فرآیند نظام بودجه‌ریزی مغایر با توان اقتصادی بالفعل کشور و ظرفیت‌های اجرایی، مخرب و فسادبرانگیز و تشدیدکننده اختلاف طبقاتی، بوده است» (جهان صنعت۱۳ آذر۱۴۰۰)

ظرف چند روز دیگر بودجه دست پخت باند رئیسی روانه مجلس هم باندیهای او می‌شود. اما آن‌قدر اوضاع اقتصادی جامعه خراب و از هم پاشیده است که دیگر عموم هموطنان سراغ و خبری از این انشاهای پر فریب و غلط نمی‌گیرند.

در زمان احمدی‌نژاد پول‌های بی‌زبان را در اختیار استانداران و سرکرده‌های پاسدار مستقر در استانهای کشور می‌گذاشت و برای انجام این دستبرد ناشیانه حتی سازمان برنامه و بودجه را نیز منحل کرد، اما با این‌که خروارها پول نفت در جیب داشتند کاری از پیش نبردند. این بار اما دولت رئیسی جلاد می‌خواهد بدون انحلال سازمان برنامه و با پوشش همین دفتر و دستک نمایشی، به همین کار مبادرت ورزد.

«دولت می‌خواهد اختیار هزینه کرد بودجه استانی را به استانداران بسپارد. این اقدام پیش از این و در زمان محمود احمدی‌نژاد به اجرا درآمده بود. اکنون رئیسی بدون منحل کردن سازمان برنامه و بودجه تصمیم گرفته تا اختیار توسعه استان و صرف هزینه‌های استانی را به استانداران بسپارد» (جهان صنعت۱۳ آذر۱۴۰۰).

پرسش مقدر این است که چه نهاد و سازمان و دستگاهی می‌خواهد این پولها و منابع را در نظارت و رصد شفاف و تحت نظارت بگیرد؟ با این‌که هیأت حاکمه ایران غرق در فساد های سیستمی و فرا سیستمی است چه بخش و نهادی می خواهد به پاسداران مسلح استاندارشده بگوید پول مردم را کجا می‌برید؟ آیا کسی هست تا در برابر این فئودالیزم ارتجاعی درقرن بیست و یکم بایستد و بگوید دوران تیولداری به‌سر آمده است؟

وانگهی تکلیف مسئولیت دولت در وعده‌های پوچ و تو خالی رشد ۸درصدی و مهار تورم و جلوگیری از رشد نقدینگی غول‌آسا و تأمین نیازهای اساسی میلیون‌ها تن از هموطنان گرسنه با کیست؟

در همین بودجه کذایی قرار است دستمزد کارمندان ۱۰درصد افزوده شود حالا با تورم بیش از ۴۰درصدی به قطع و یقین تا پایان سال آینده این بخش از مردم ایران که تازه حقوق ماهانه می‌گیرند دست کم ۳۰درصد فقیرتر می‌شوند. مسئولیت این فقر فزاینده با کیست؟ با خامنه‌ای؟ با رئیسی؟ و یا با آخوندزاده‌ها و پاسدارزاده‌هایی که استاندار و فرماندار و... شدند؟

آیا با شکست و بن‌بست مذاکرات برجامی و دیگر حلقه‌های تنگ شده برگردن خامنه‌ای به‌خاطر صدور تروریسم و گروه‌های نیابتی و بمب و موشک سازی، می‌توان نفت و گاز و دیگر منابع و سرمایه‌های ملت ایران را فروخت که هیأت حاکمه در بودجه آینده، روی درآمد ۹۰میلیارد دلاری از فروش روزانه ۵/۱ میلیون بشکه نفت حساب باز کرده است؟

آنچه مردم می‌کنند

البته این محاسبات در حالی است که مردم ایران نه فقط برای کسب حقوق و آزادیهای سیاسی - اجتماعی خود از هیچ جان‌فشانی در طول بیش از چهل سال دریغ نورزیدند و بهترین و رشیدترین فرزندان خود را تقدیم نمودند، بلکه امروزه برای تأمین آب آشامیدنی و کشاورزی، داشتن سرپناهی ولو کوچک، تهیه چند قلم دارو برای نجات جان عزیزانشان و درآمدی در حد سد جوع نیز دست به پیکار و مبارزه با جلادان و دژخیمان خامنه‌ای و رئیسی در کوچه و خیابانهای شهرهای میهن می‌زنند. آنها نه برای هرس شاخ و برگ درخت فاسد استبداد و ویرانگری، بلکه ریشه‌کنی این بنیان تبهکاریها و سیه روزی هابه‌پاخواسته‌اند. پس چه با بودجه‌های کذایی، چه بدون آن؛ چه با توافق برجام، چه با شکست آن؛ چه با بمب، چه بی‌بمب و... ، شجره خبیثه حاکمیت ولایت فقیه به دست جوانان شورشی میهن ریشه‌کن خواهد شد. این درمان تمامی دردهای ملت بزرگ و سرفراز و محروم ایران است.