۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه

تعمقی بر اعترافات ناگزیر خامنه‌ای

ترس از کانونهای شورشی
                                 ترس از کانونهای شورشی
خامنه‌ای رهبر مفلوک نظام بدجوری به تله افتاده است. او که از سر فرصت‌طلبی و با تقلید از ملانصرالدین همیشه «وسط لحاف می‌خوابد» تا اگر هر طرفی آن را کشید، لحاف هم‌چنان روی سرش باشد و از گزند سرما در امان بماند، اکنون دریافته‌است که دیگر چیزی از لحاف کذایی باقی نماند‌ه‌است؛ آن قدر که باید در فکر چاره باشد.

                                   آدرس آلترناتیو از زبان رهبر
رهبر پوشالی نظام که چشم‌انداز تیره و تار نظام را بسیار نزدیک می‌بیند، به‌ناگزیر در ملاقات با دانشجویان پرده‌ها را کنار زد و با دادن آدرس آلترناتیو نظام وحشت خود از سرنگونی را برملا کرد.

محور اصلی اظهارات خامنه‌ای در این جلسه، مقابله با مجاهدین و چاره‌اندیشی نسبت به گرایش و پیوستن جوانان به آنها بود؛ نیروهایی که به گفتهٴ او دارای «مبانی معرفتی ضعیف‌اند» و از «پایه‌های معرفتی محکم‌» برخوردار نیستند؛ و به این سبب «جذب گروه‌های التقاطی» می‌شوند!

«ببینید ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند اما چون مبانی معرفتی‌شان ضعیف بود، پایه‌های معرفتی‌شان محکم نبود ــ حالا به هر دلیلی محکم نبود ــ اینها جذب گروه‌های التقاطی شدند»

ولی‌فقیه و اذعان به تفوق خط‌مشی مجاهدین
اظهارات خامنه‌ای اعترافی است آشکار، دال بر ریشه‌داری مجاهدین و مقاومت در درون میهن و اذعان به صحت و تفوق خط‌مشی آنها که به‌رغم سنگین‌ترین سرکوب و رذیلانه‌ترین تبلیغات و شیطان‌سازیها پس از گذشت ۴دهه هم‌چنان از اقبال عمومی برخوردارند؛ ریشه‌هایی که امروز به شکل گسترده‌تری از درون نسل جوان جوانه زده و سر برآورده به‌نحوی که ولی‌فقیه به ستوه آورده را واداشته که خودش وارد گود بشود و با فغان نسبت به خطر «انفعال و انحراف» به مزدورانش هشدار دهد.

رهبر ارتجاع جهت رفع هر‌گونه ابهام و تردید نسبت به دشمن اصلی به وضعیت سایر نیروها اشاره و تصریح کرد که آنها تهدیدی جدی برای نظام نیستند؛ بلکه تهدید آنانند که صاحب تشکیلات و کارآمد و از خود گذشته‌اند:

«[آنها] دچار فقر شدیدند هم از لحاظ اندیشه ورزی‌ـ به‌قول خودشان از لحاظ تئوری‌ـ واقعاً ضعیفند و حرف گفتنی ندارند، هم از لحاظ سیاسی... تسلیم آمریکا، تسلیم رژیم صهیونیستی شدند، تسلیم‌ گروه‌های سلطنت طلب شدند. » وی در ادامه افزود که آنها «فقر میدانی دارند، آدم فعال کارآمد از خود گذشته‌ای که در این زمینه‌ها وارد میدان بشود‌، ندارند... بنابراین اینها کاره‌ای نیستند». اما بلافاصله اذعان کرد که: «لکن به هرحال همیشه کسانی هستند که از شعارهای خوب و شعارهای درست بخواهند سوءاستفاده کنند؛ شما اگر چنان‌چه این شعارها را رها کنید ممکن است آنها بگیرند. »

ولی‌فقیه مفلوک واضح‌تر از این نمی‌توانست با زبان اشهد خود به قدرت ایدئولوژیک، سیاسی و انسجام تشکیلاتی و از خود گذشتگی و تسلیم‌ناپذیری نیروهای مجاهدین اعتراف کند.

معنای تبلیغات هیستریک بر علیه مقاومت
نگاهی به تبلیغات دیوانه‌وار رژیم بر علیه مجاهدین در داخل و خارج کشور معنای اظهارات ولی‌فقیه درمانده را روشن‌تر می‌سازد. صرف هزینه‌های میلیاردی برای ساخت و پرداخت دهها و صدها سریال و فیلم تلویزیونی و سینمایی، چاپ میلیونها صفحه نشریات و جزوات مختلف و دهها نسخه کتب گوناگون به‌علاوهٔ درج مقالات تکراری و مهوع به ضرب و زور پول در نشریات خارجی جهت لجن‌پراکنی و شیطان‌سازی مجاهدین و مقاومت از جمله اقدامات هیستریک رژیم به‌منظور مقابله با اقبال گستردهٔ آنها در داخل میهن است که اظهارات خلیفهٔ ارتجاع از قضا مؤید شکست تمامی این تشبثات و بطلان همهٔ لاطائلات بر علیه آلترناتیو رژیم می‌باشد.

چند فقره اعتراف دیگر
خامنه‌ای علاوه بر اعتراف ناگزیرش نسبت به شکست در برابر مجاهدین به خلاف همیشه که از موضع جنت‌مکان و با دجالگری چنان سخن می‌گفت که هیچ مسئولیتی را به عهده نگیرد، این بار دم به تله داد. از جمله مجبور شد در برابر موجی که به یمن درایت و هوشیاری رهبر مقاومت ایران نسبت به دارایی‌های او براه افتاده‌، موضع بگیرد و در مقام «رفع و رجوع» برآید:

«خب حالا همین جا [به یک مطلب] اشاره کنم؛ اشاره کردند به فعالیت‌هایی که دستگاههای خدماتی مرتبط با رهبری دارند کار می‌کنند؛ من به شما عرض بکنم: اعتقاد دارم که از اکثر این فعالیت‌ها شما خبر ندارید... یعنی از خیلی از کارهای عظیمی که اینها دارند انجام می‌دهند، اغلب خبر ندارند. کارهای خوبی در زمینهٔ خدمات اجتماعی دارد انجام می‌گیرد»

خامنه‌ای به این حقیقت نیز که مردم او را مقصر اصلی تبهکاری و فساد و دزدی و فقر و مسکنت اجتماعی به‌شمار می‌آورند، اقرار کرد و گفت: «در این مدت یک ساعت و نیم شما دوستان در اینجا [بیان] کردید، مطالبه‌گری بود دیگر؛ مخاطب مطالبه‌گری هم گاهی خود این حقیر بودم، گاهی دستگاه دفتر ما بود»

وی برای فرار از این فشار اجتماعی که اکنون به‌اجبار از درون نیروهای خودی و از زبان آنها بیرون زده گفت:

«البته ممکن است کسانی بگویند «آقا ۴۰سال یا به‌قول یکی از آقایان ۴۲سال از پیروزی انقلاب گذشته بله ۴۲سال برای این‌گونه مسائل عمومی و کلان، زمان زیادی نیست، زمان کوتاهی است. »

اعتراف به اوج تنفر دانشجویان از رژیم
یک فقره اعتراف مهم دیگر رهبر مرتجعان آنجا بود که در جواب درخواست حتی دانشجویان بسیجی و خودی مبنی بر حضور مهره‌های ولی‌فقیه در دانشگاه و پاسخگویی به مردم، اوج تنفر دانشجویان را نسبت به نظام ولایت نشان داد و گفت:

«لکن گاهی اوقات مسئولان می‌آیند در دانشگاهها یا در مجامع دانشجویی و مجامع جوانی شرکت می‌کنند برای گفت و شنود، لکن تخریب می‌شوند. این‌که شما حالا اعتراض کردید که فلانی و فلانی و فلانی نیامدند در محیط دانشگاهی با این‌که دعوت شدند، بله، بنده هم مکرر به مسئولان توصیه کرده‌ام که بروند با [دانشجویان در] دانشگاهها صحبت کنند، توجیه کنند، حرف بزنند؛ عقیده‌ٔ من هم همین است منتها آنها در جواب می‌گویند که وقتی ما می‌رویم، هدف این جوانهایی که آنجا جمع می‌شوند، فهمیدن مسائل و روشن شدن مسائل نیست، هدفشان تخریب کردن است؛ به‌خاطر همین نمی‌آیند. »

ولی‌فقیه پوشالی به این ترتیب نشان داد که تا کجا از عمق کینهٔ عمومی نسبت به خود و مهره‌ها و گماشته‌هایش مطلع و از اعتراض و خیزش عمومی در وحشت است.

اکنون خامنه‌ای با نشان دادن آدرس دشمن اصلی ‌خود و ابراز ضعف و درماندگی در قبال آلترناتیو، به این حقیقت اذعان می‌کند که با وجود این مقاومت سراسری و تنها آلترناتیو قدرتمند، گوش به زنگ و هوشیار، سرنوشتی جز شکست در انتظارش نیست؛ آلترناتیوی که او را مجبور کرد به حرفهایی اعتراف کند که تابه‌حال نکرده بود.