۱۳۹۹ خرداد ۱, پنجشنبه

رؤیای خامنه‌ای برای سلیمانیزه کردن نظام!

ترس از تکرار قیام
                                                ترس از تکرار قیام
دارالشفای دولت جوان و حزب‌اللهی
خامنه‌ای در دیدار ۲۸اردیبهشت ۹۹ خود با بسیجی‌ها و پاسداران دانشجونما و شاخک‌های اطلاعات در دانشگاه، پنهان نکرد که پیوسته به‌دنبال یک دارالشفای معجزه‌گر و سحرآمیز برای حل مشکلات نظام به نام «دولت جوان حزب‌اللهی»! بوده است.

«من البته هم‌چنان که سال گذشته هم تأکید کردم و مکرر گفته‌ام به دولت جوان و حزب‌اللهی معتقدم و به آن امیدوارم»
سؤالهایی که به‌دنبال این موضوع پیش می‌آید این است که دولت جوان حزب‌اللهی دیگر چه شق‌القمری است که خامنه‌ای می‌خواهد آن را از جعبهٔ جادوی نظام به درآورد؟، این دولت کذا قرار است چه معجزه‌ای را محقق کند؟، چرا خامنه‌ای به‌دنبال آن است، چرا در شرایط کنونی روی آن اصرار می‌ورزد و. . .
جفنگیات پنجگانه و مالیخولیایی
برای پاسخ به این سؤال‌ها ابتدا لازم است بگوییم که در گفتمان سلطنت مطلقهٔ فقیه و طبق اراجیف خامنه‌ای و جفنگیات مالیخولیایی او، ترم «دولت جوان حزب‌اللهی»، بخشی از مراحل پنجگانهٔ «انقلاب اسلامی ـ نظام اسلامی ـ دولت اسلامی ـ جامعهٔ اسلامی ـ تمدن اسلامی) را تشکیل می‌دهد که خلیفهٔ ارتجاع در دیدار سال۹۷ خود با همین ترکیب از بسیجی‌ها بر آن تأکید کرد:

«یک تفکر غلط از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشت مبنی بر این‌که انقلاب، بعد از تشکیل نظام به پایان می‌رسد و باید به سراغ شکل‌دهی نهادها و دیوان‌سالاری رفت. این تفکر غلط، انقلاب را به‌معنای تنش، نزاع و کارهای غیرقانونی می‌داند. . . نظام انقلابی و اسلامی، اهداف، آرمانها و ارزشهایی دارد که تحقق آنها نیازمند مرحله سوم یعنی شکل‌گیری «دولت انقلابی» است، دولتی که ارکان نظام اسلامی را باور داشته باشد. . . نظام اسلامی، دولت اسلامی و جامعه اسلامی زمینه‌ساز پنجمین مرحله یعنی ایجاد «تمدن انقلابی و اسلامی» خواهند شد، بنابراین انقلاب هیچگاه تمام شدنی نیست و همواره ادامه دارد. » (تسنیم. ۷خرداد ۹۷)
شاه و شیخ به‌دنبال «تمدن بزرگ» و «تمدن اسلامی»!
رویای خلیفهٔ ارتجاع برای رسیدن به یک خلافت فراگیر (تمدن اسلامی)، کپی‌برداری سس اسلامی‌خوردهٔ همان رویای ناکام شاه برای رسیدن به (تمدن بزرگ) است؛ که با خود به گور برد. «شاهنشاه آریامهر»! برای تحقق بلندپروازی ملوکانهٔ خود ۵ برنامهٔ عمرانی داشت و آن را در کتاب «به سوی تمدن بزرگ» که در نوروز ۵۵ به کمک شجاع‌الدین شفا نوشت به نمایش گذاشت. تنها ۲سال کافی بود تا بادکنک «تمدن بزرگ» بترکد و مردم ایران او را با چشمانی گریان از «مرز پرگهر» بیرون کنند.

شگفتا که تصاویر و اینفوگرافی‌هایی که از بلندپروازی خلیفهٔ ارتجاع برای رسیدن به تمدن اسلامی تهیه شده، مشابه تصاویر تهیه شده از سوی تبلیغات سلطنتی برای بزک کردن «انقلاب سپید شاه و ملت» و «تمدن بزرگ» است و همان آش شله قلمکار را تداعی می‌کند.
دولت اسلامی مورد نظر خامنه‌ای
منظور خامنه‌ای از «دولت اسلامی»، حاکمیتی یکدست و بدون حضور سایر باندهای قدرت است؛ به‌نحوی که قدرت در بیت وی متمرکز شود. خلیفهٔ ارتجاع طی سالهای ۸۴تا ۸۸ تحقق این خواست خود را در پاسدار احمدی‌نژاد جستجو می‌کرد اما در دور دوم، با تبدیل شدن احمدی‌نژاد به یک تف سربالا، رؤیای او ناکام ماند و به نتیجه نرسید و حسرت آن به دل «آقا» ماند. او در سال۹۸ در دیداری تکراری و فرمایشی با جماعت معلوم‌الحال گفته شده باز این حسرت خاک‌گرفته را غبارزدایی کرد و گفت: «زمینهٔ دولتی جوان و حزب‌اللهی را فراهم کنید»!

او در این دیدار هم‌چنین فاش ساخت که چماقداران آتش به اختیارش را نیز از بین این جماعت انتخاب می‌کند.

حال امسال خامنه‌ای باز این نغمه را کوک کرده است؛ و مصرانه خواهان تحقق آن است.
منظور خامنه‌ای از جوان‌گرایی و نشاط!
خامنه‌ای به صراحت مشخص کرد، منظور او از «دولت جوان»، جوان‌گرایی و خارج کردن اختیار نظام از دست ماموتهایی چون خودش، آخوند جنتی یا ابراهیم رئیسی و دیگر جنایتکاران حلقه به گوش و امتحان سرسپردگی پس داده نیست، او مدلی که ارائه داد، مدل قاسم سلیمانی بود و پنهان نکرد که اگر او هلاک نمی‌شد تا ۱۰سال دیگر او را در دبهٔ ترشی نظام نگهداری و مصرف می‌کرد. بنابراین خامنه‌ای برای حل مشکلات لاینحل نظام، قاسم سلیمانی و کپی‌هایی از آن را می‌خواهد.

برخلاف سالهای قبلی که این خواسته در همان جلسهٔ گفته شد طرح و تمام می‌شد، امسال دو تن از مهرهای باند خامنه‌ای در مجلس ارتجاع، به نامهای فتحی و گودرزی، با لحنی تند و گزنده خواهان استعفای حسن روحانی، برگزاری یک انتخابات زودرس و روی کار آمدن «دولت جوان و با نشاط»! حزب‌اللهی شدند. گودرزی پا را فراتر گذاشت و خواستار ورود قاضی‌القضات نظام به این غائله شد.
تعویض راننده در وسط پرتگاه!
سؤال این است که مگر خامنه‌ای نمی‌داند که تعویض رئیس جمهور آن هم در وسط بحرانهای هولناک از کرونا گرفته تا خفگی اقتصادی و تنش با آمریکا و نیز چشم‌انداز تمدید تسلیحاتی و فعال شدن مکانیزم ماشه و نیز اوجگیری فعالیت کانون‌های شورشی و خطر همیشه در کمین قیام چه عواقبی برای نظامش خواهد داشت؟ مگر نمی‌داند این کار به مثابهٔ تعویض راننده در وسط پرتگاه است؟

مگر این گماشتهٔ او در کیهان، حسین شریعتمداری نبود که در حالی که برخی از مهره‌های باند اصلاح‌طلب خواهان استعفای رئیس جمهور ارتجاع بودند، آشفته‌حال و سراسیمه به وسط گود آمد و تقاضای استعفای روحانی را بخشی از انقلاب مخملی و خواسته طراحان آشوب دانست؟

«یکی از مراحل اصلی در فرمول اخیر آشوب‌ها، وادار کردن مسئول اجرایی کشور هدف (نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور) به کناره‌گیری و استعفاست. این حالت از نگاه طراحان آشوب یک گام بلند به سوی اهداف آنان است چرا که از این طریق ضمن آن که پیاده‌نظام خود را به ادامه آشوب و آتش‌افروزی ترغیب کرده و امیدوار می‌سازند، کشور هدف را نیز با بحران ناشی از بی‌سر بودن قوه اجرایی رو‌به‌رو می‌کنند! باید به این نکته توجه داشت که آشوبگران در قد و قواره‌ای نیستند که بتوانند با توسل به زور، نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور کشور هدف را وادار به کناره‌گیری کنند، بلکه معمولاً این کناره‌گیری به توصیه دلسوزان فریب‌خورده و یا نفوذی‌های حریف صورت می‌پذیرد و رئیس قوه اجرایی با این تصور (بخوانید توهم) که استعفا و کناره‌گیری او آتش فتنه را خاموش کرده و یا به خاموشی آن کمک می‌کند، دست به استعفا می‌زند، بی‌خبر و غافل از آن که با کناره‌گیری خود آتش فتنه و آشوب را تیزتر و مدیران فتنه را به ادامه آشوب و تخریب امیدوارتر می‌کند!» (کیهان. ۱۰آذر ۹۸)

سؤال این است که اکنون چه چیزی تغییر کرده است؟ چه موضوع عاجلی روی میز نظام قرار گرفته که اعضای باند وی چنین اصراری به برکناری روحانی دارند؟ یا شاید هم می‌خواهند با توجه به ترکیب مجلس بعدی، از هم‌اکنون زمینه‌ها را برای دولت مورد نظر ولی‌فقیه ارتجاع آماده کنند.
اضطرار خامنه‌ای برای اکل میت
پاسخ را باید در اضطرار خامنه‌ای جست؛ اضطراری که او را برای زنده ماندن مجبور به اکل میت (عزل روحانی) کرده است؛ اضطراری که او را به‌دنبال گماشتن ابراهیم رئیسی بر منصب قضاییه و تشکیل یک مجلس فرمایشی، مرکب از مهره‌های دستچین، به انقباض هر چه بیشتر نظامش وادار کرده است. اضطراری که سایت حکومتی ارجا نیوز (۲۸اردیبهشت ۹۹) از آن پرده برداشت:

«آقا [خامنه‌ای] با درایت و ژرف‌بینی خاصی که دارند، به‌ویژه با شناخت عمیقی که از (مجاهدین) و شخص مسعود رجوی دارند، می‌دانستند که آنها دست از نظام برنداشته و به‌محض فرصت، باز به‌عملیات تخریبی ـ تروریستی خود علیه مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی، رو می‌آورند.

و همین هم شد. پس از خارج شدن پیکره منافقین از عراق و مستقر شدن جمعی و تشکیلاتی در یک قرارگاه در آلبانی، یعنی پس از این‌که دیگر آن دغدغه‌های حفاظتی و... در عراق را نداشتند، بار دیگر تمامی انرژی، سرمایه‌ها و توانایی‌های خود را بر روی راه‌اندازی تیم‌های مخرب عملیاتی خود در داخل ایران، متمرکز کردند.»
شقه و شکاف در مراحل پایانی
مطرح کردن تشکیل دو سه حزب از سوی روحانی در پاسخ به خامنه‌ای در جمع کسانی که ولی‌فقیه ارتجاع آنها را «پشیمان شدگان» می‌نامید و نیز تک و پاتک باندهای نظام به یکدیگر در جریان این ماجرا نشان می‌دهد که شقه و شکاف جدیدی در نظام دستاربندان به‌وجود آمده است؛ شقه و شکافی که محصول قیام آبان۹۸، جوشش خون شهیدان سرفراز آن قیام، و نیز بحران کرونا و تبدیل این بحران به طناب دار آخوندها از سوی مقاومت ایران است.

***

بی‌گمان خامنه‌ای رویای سلیمانیزه کردن نظام برای مقابله با قیام را به گور خواهد برد؛ همان‌گونه که آٰریامهر برد.