۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

«دولت جوان حزب‌اللهی»؛ رؤیا یا کابوس؟

سخن روز
در پی اظهارات خامنه‌ای در روز یکشنبه که در آن بار دیگر از ضرورت روی کار آمدن یک دولت جوان حزب‌اللهی سخن گفته بود روز دوشنبه روحانی هم به‌صحنه آمد و به‌جوابگویی پرداخت. مروری بر آنچه در این کمتر از ۲۴ساعت در رژیم گذشت، بسیار عبرت‌آموز است و تصویر جدیدی از شدت بحران درونی رژیم و ابعاد آشفتگی و از هم‌گسیختگی آن، به‌دست می‌دهد.

ولی‌فقیه ارتجاع در دیدار با گروهی از بسیجیان رژیم در دانشگاهها، راه برون‌رفت از وضعیت بحرانی کنونی را روی کار آمدن یک «دولت جوان و حزب‌اللهی» دانست و با سوز و آه، الگوی دلخواه خود را هم که کسی مانند قاسم سلیمانی است، اگر چه شصت و چند سال سنش بود، مشخص کرد.

حمله هماهنگ باند خامنه‌ای
به‌دنبال این اظهارات روز بعد (دوشنبه۲۹ اردیبهشت) تعدادی از مهره‌های ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع، در یک سناریو هماهنگ شده که نشان می‌داد اظهارات خامنه‌ای بیانگر یک خط است، بر لزوم ضرورت استعفای روحانی تأکید کردند. یکی از اعضای مجلس ارتجاع به‌نام فتحی طی یک سخنرانی گفت: «برداشتم از سخنرانی خامنه‌ای این بود که موقع این است که روحانی حتماً باید استعفا بدهد، همین الان! و انتخابات زودرسی صورت بگیرد و دولت مدنظر خامنه‌ای تشکیل شود.

یکی دیگر از اعضای مجلس رژیم به‌نام گودرزی هم گفت: آقای روحانی! نمی‌توانی برو کنار، تا کسی بیاید وضع را روشن کند!».

او سپس چماق قوه قضایی را هم به‌روحانی نشان داد و خطاب به‌آخوند رئیسی گفت، رأسا وارد شوید! شما دستگاه نظارتی هستید!». این تهدید از زبان یکی از مهره‌های باند خامنه‌ای، چندان تو خالی نیست، چرا که هم‌اکنون برادر روحانی به‌خاطر دزدی و فساد در زندان است و دوران محکومیت خود را می‌گذراند و برادر جهانگیری معاون روحانی هم وضعیت مشابهی دارد.

در یک صف‌آرایی چشمگیر، مهره‌های باند روحانی هم به‌میدان آمدند؛ از جمله آخوند انصاری‌راد، عضو سابق مجلس رژیم با اشاره به‌موقعیت به‌شدت متزلزل رژیم به‌خامنه‌ای گوشزد کرد: «استعفای روحانی نظم کشور را بهم می‌زند؛ با رفتن روحانی کشور گرفتار وضعیت اضطراری خواهد شد».

یکی دیگر از اعضای سابق مجلس ارتجاع به‌نام نمازی هم با به‌رخ کشیدن تناقض دم زدن رژیم از انتخابات و رأی مردم گفت: «اگر چرخش قدرت با رأی مردم است، چرا پیشنهاد دولت حزب‌اللهی طرح می‌شود؟».

پاسخگویی روحانی و باند او
سرانجام خود روحانی وارد شد و ضمن کرنش و مجیزگویی از خامنه‌ای و با تشکر از حمایتهای او از دولت در رابطه با کرونا و با تأکید بر اشراف کامل خامنه‌ای بر شرایط ویژهٔ کشور، اما در جواب او که گفته بود «علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزب‌اللهی و جوان مؤمن است که می‌تواند کشور را از راههای دشوار عبور بدهد». روحانی تشکیل احزاب را دوای درد رژیم دانست و گفت: «اگر بخواهیم نظام پایدار بماند و تقویت شود، باید دو سه حزب اصلی در کشور ایجاد شود تا به‌تناوب کشور را اداره کنند».

روحانی این حرفها را در جمع شماری از به‌اصطلاح فعالان و نخبگان سیاسی باند خودش، می‌گفت؛ همان کسانی که خامنه‌ای آنها را «حضرات پشیمان» از انقلابی بودن نامیده بود. همانها که از خطی که خامنه‌ای در پیش گرفته بسیار نگرانند و با بیانهای مختلف از خامنه‌ای می‌خواهند که مثل خمینی زهر بخورد و از کله‌شقی که نظام را بر باد می‌دهد دست بردارد. اکنون هم اینها به‌محض به‌صدا درآمدن آژیر دولت جوان حزب‌اللهی و استعفای روحانی، در کنار روحانی جمع شده‌اند تا به‌خامنه‌ای یادآوری کنند که اگر روحانی را کنار بگذارد، جایگزین او دولت مورد نظر او نخواهد بود، بلکه این بار سرنوشت توسط طوفان آتشین قیام و ارتش قیام تعیین‌تکلیف خواهد شد.
جمعبندی و نتیجه‌گیری
نگاهی به‌این تک و پاتک، به‌مثابه کوه یخ که تنها جزء بسیار کوچکی از آن در معرض دید قرار گرفته، بیانگر واقعیتهای مهمی است:

اظهارات خامنه‌ای و مطرح کردن دوبارهٔ دولت جوان حزب‌اللهی و پشت‌بند آن، مطرح شدن استعفای روحانی به‌رغم این‌که تنها ۱۵ماه به‌پایان دورهٔ او باقی مانده، نشانهٔ شدت و حدت بحران درونی رژیم و قفل مطلق امور است که خفگی اقتصادی، به‌حدود صفر رسیدن درآمد نفت، تحریم‌های فزاینده، انزوای بی‌سابقهٔ سیاسی در صحنه‌های منطقه‌یی و بین‌المللی، شرایط انفجاری جامعه که بحران کرونا و کلان تلفات انسانی، به‌مجموعهٔ این بحرانها ضریب بالای زده، چنان وضعیتی را به‌وجود آورده که خامنه‌ای را به‌طور جدی به‌فکر انداخته که برای خروج از این وضعیت، چاره‌اندیشی کند. این چاره‌جویی بر اساس ماهیت تغییرناپذیر استبداد قرون‌وسطایی ولایت‌فقیه، گرایش بیش‌از‌پیش به‌انقباض و تأکید بر شیوه‌های فاشیستی در برخورد با همهٔ بحرانها و مسائل سیاسی و اجتماعی است.
هیبت و اتوریتهٔ ولی‌فقیه ارتجاع در درون رژیم به‌شدت فرو ریخته است، آن‌چنان‌که می‌بینیم هم خود روحانی و هم شمار قابل توجهی از عناصر حامی او به‌صحنه آمده و در برابر خامنه‌ای صف‌آرایی کرده‌اند. این امر بحران درونی رژیم را یک مدار کیفی دیگر تشدید می‌کند که یکی از شاخصهای آن تضعیف بیش‌از‌پیش خامنه‌ای و دراز شدن زبانها در داخل رژیم علیه اوست. اگر خامنه‌ای تا این حد ضعیف و موقعیت او بسیار شکننده نبود، نه روحانی و نه افراد باند او جرأت نمی‌یافتند که این طور رو‌درروی او بایستند و تناقضات دستگاهش را به‌رخ او بکشند.
اگر چه با قطعیت نمی‌توان گفت که خلیفهٔ ارتجاع به‌چنین جراحی و حذف روحانی قبل از پایان دوره‌اش تن خواهد داد؟ اما هر تصمیمی بگیرد در این واقعیت تغییری نمی‌دهد که اولاً نظام شقه شده، ثانیاً در بن‌بست مطلق است وگرنه خود خامنه‌ای چنین چیزی را که وضعیت به‌شدت آشفتهٔ رژیم را آن هم در چنین موقعیت حساسی در معرض دید و قضاوت همگان قرار می‌دهد، بیان نمی‌کرد.
این وضعیت رژیم و بحران فراگیر همه‌جانبهٔ آن، چنان که روحانی و سایر سردمداران رژیم بارها اعتراف کرده‌اند، پیش از هر چیز مولود قیامهای دی۹۶ و آبان۹۸ و در وهله بعد محصول بحران کروناست و به‌طور دیالکتیکی متقابلاً بر قیام و نیروهای محرک و سازمانده قیام تأثیر گذاشته و آنچه را که خامنه‌ای از آن می‌گریخت، بر سر راهش قرار خواهد داد. همان قیام، قیامی آتشین‌تر از آبان۹۸ و به‌حرکت درآمدن ارتش بیکاران و گرسنگان و جوانان، همان جوانانی که خامنه‌ای به‌شدت از گرایش آنان به مجاهدین و مقاومت ایران وحشت‌زده بود و به‌نیروهای ترسیده خود گوشزد می‌کرد «اگر شما در سنگر مقابل دشمن خوابت ببرد، معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده، او بیدار است».