زبالهگردی تنها راه معاش بسیاری از هموطنان شده است
بسیاری از رسانهها و عناصر هر دو باند حاکمیت این روزها که کشور در گیر بحران کرونا است، در وحشت از خشم روزافزون گرسنگان، از درگیر شدن هر چه بیشتر مردم با فقر و محرومیت سخن میگویند و گزارش میدهند.
روزنامه مستقل۱۰اردیبهشت ۹۹ ضمن اشاره به نیاز انسانها به غذا و نقش اصلی غذا در زندگی انسانها از وقوع فقر غذایی در کشور خبر میدهد، طوری که نشان میدهد ایران تحت حاکمیت آخوندها در زمینه فقر غذایی در جرگه کشورهای «زیر متوسط فقیر جهان» قرار میگیرد، و مردمان بیشتری از کشور با گرسنگی و فقر غذایی مواجه هستند و نتیجه میگیرد «چنین شرایطی مهیای سیل عظیم گرسنگان خواهد شد».
همچنین روزنامه جهان صنعت ۱۰اردیبهشت ضمن اشاره به پیامدهای اقتصادی بحران کرونا بهنقل از«بازوی پژوهشی مجلس» ارتجاع مینویسد: «کیک اقتصادی کشور کوچکتر شده و پیامدهایی همچون افزایش بیکاری، توزیع فقر و افزایش تورم را به دهکهای مختلف درآمدی تحمیل خواهد کرد... قربانیان اصلی دهکهای پایین درآمدی و آنهایی هستند که هیچگاه از بحرانهای اقتصادی در امان نبوده و همواره در صف مقدم آسیب دیدگاه قرار داشتهاند. پیشبینی میشود در ماههای آتی ابعاد تازهتری از بحران کنونی بر اقتصاد کشور هویدا شده و مردم فصل تازهیی از مشکلات و چالشهای اقتصادی را آغاز خواهند کرد».
عضو مجلس ارتجاع از زاهدان بهرغم کوچکنمایی آمار مردم فقیر در سیستان و بلوچستان، آمار مردمان فقیر این استان را سه چهارم جمعیت استان میداند و در این رابطه میگوید: «مردم استان سیستان و بلوچستان حدود ۷۴درصد زیر خط فقر امنیت غذایی هستند و شغل ثابتی ندارند، اغلب بهصورت روزانه فعالیت میکنند و روزمزد هستند». (خبرگزاری ایلنا ۵اردیبهشت ۹۹)
استاندار رژیم در خوزستان نیز در مورد فاصله طبقاتی در این استان میگوید: «توزیع ثروت در خوزستان مناسب نیست و فاصله طبقاتی در استان جدی است». (خبرگزاری فارس ۵اردیبهشت ۹۹)
علاوه بر این روزنامه شرق۷اردیبهشت ۹۹هم مطلبی در مورد «زخم فقر و زخم چاهخوابی» دارد و با اشاره به گزارشی در زمینه چاه خوابی و گودال خوابی مردم جنوب شهر تهران از قول یک کارشناس حکومتی این سؤال را مطرح میکند: «آنچه مشخص است اینکه مردم به انتخاب خود به زندگی اینچنینی از قبیل «چاهخوابی» روی نیاوردند، بلکه مهمترین عامل اساسی «فقر» است. اینجا این سؤال مطرح میشود که کشوری با این همه سرمایه غنی چرا باید شاهد زندگی اینچنینی مردمش باشد؟».
روزنامه آرمان۶اردیبهشت ۹۹ از وقوع «سونامی فقر در سال ۹۹» خبر میدهد.
در شرایط همهگیر شدن فقر خصوصاً فقر ناشی از بحران کرونا، دولت آخوند حسن روحانی با دادن وام شندرغازی یک میلیون تومانی عوامفریبانه وانمود میکند که به فکر مردم فقر زده است.
این اقدام عوامفریبانه روحانی در حالی است که بسیاری از منابع مهم درآمدی کشور که متعلق به مردم ایران است در چنگ نهادهای حکومتی و بیت خامنهای قرار دارد، که با امکانات آنها میتوان مشکلات مردم در دوران بحران را حل کرد.
مردم آنچنان در تنگنای فقر قرار گرفتهاند که در وضعیت قرنطینه که علیالقاعده میبایست برای حفظ سلامتی خود درخانه میماندند، به ناگزیر سلامت خود را به خطر انداخته و برای کار از خانه بیرون آمدند.
در چند ویدئو کلیپ که در رسانههای اجتماعی منتشر شده است چند نفر از مردم درباره ضرورت حضورشان در خیابان سخنانی میگویند که تحمل شنیدنشان فراسوی طاقت انسانی است.
یک کارگر که برای یافتن کار به خیابان مراجعه کرده در مقابل این سؤال خبرنگار که اگر کرونا بگیری چکار میکنی؟ جواب میدهد: «هیچی امیدوارم که زودتر بگیرم یعنی ۹۰درصد ما امیدواریم که زودتر کرونا بگیریم. یعنی نمیتونیم دست به خودکشی بزنیم خیلی سخته، بارها این فکر رو کردیم خیلی سخته، هر روز هم آرزوی مرگ میکنیم چون زندگی نیست، این زندگی حساب نمیشه این زندگیه؟».
چرا این مرد فقیر به جای اینکه تلاش کند به کرونا مبتلا نشود باید آرزوی مرگ در اثر کرونا را بکند؟
آیا حق مردم ایران این است که به جای بهروزی و بهرهمندشدن از سرمایههای ملی در فقر و نداری زندگی کنند و عدهیی هم آرزوی مرگ زودرس کنند؟
صحبت و سوز دل مادری که پسرش فوت کرده و سرپرستی بچههای او را به عهده گرفته چنین است: «خودم با ۶بچه هستم شوهرم کشته شده پسرم کشته شده، شناسنامه ندارم، یارانه ندارم، کسی را به جز خدا ندارم.
الان خودم ماندم با ۶دختر و تنها، پول برقم هست، آبم هست، الآن برقمان را قطع کردند در عذابم و بدبختی میکشم الآن گشنه هستیم هیچی نداریم بخوریم، یخچال را نگاه کنید هیچی نداریم گشنهایم با ۶دختر چکار کنم».
در حالی که اکثریت بالایی از مردم گرفتار فقر هستند، و بسیاری از آنها ناگزیرند با وجود تهدید بیماری کرونا برای سلامتیشان کار کننند، چپاولگران وابسته به حاکمیت مشکلی ندارند و در خانههایشان راحت زندگی میکنند، و حتی در صورت ادامه بحران میتوانند بدون هیچ مشکلی به زندگی انگلی خود ادامه بدهند.
در صورتی که سهم مردم ایران از داراییهای کشور فقر و گرسنگی است، و اکثر مردم نیازمند حمایت از طریق یک بسته غذایی هستند، بخش زیادی از داراییها مردم در نهادهای وابسته به بیت خامنهای بلوکه شده است. پولهایی که خرج حزبالله لبنان و سایر مزدوران نیابتی در یمن و سوریه و عراق میشود.
به گزارش تلویزیون حکومتی: «جمعیت خیریه حزبالله ۶۴مرکز کمکهای اجتماعی و بهداشتی را در نقاط مختلف لبنان ایجاد کردند این مراکز ۱۶هزار خانواده نیازمند را شناسایی و تحت پوشش قرار داده اقلام بهداشتی مقابله با کرونا و همچنین مواد غذایی کالاهایی هستند که در اختیار این خانوادهها قرار دارند».
پیش از این حسن نصرالله سرکرده نیروی تروریستی موسوم به حزبالله در یک سخنرانی اعتراف کرد که همه نیازمندیهای این گروه از سلاح گرفته تا پول و غذا و همه چیزآن توسط رژیم آخوندی تأمین میشود.
آری، اقتصاد فاسد و رانتی و چپاولگری نهادهای وابسته به علی خامنهای است که باعث گسترش فقر شده است، فقری که به اذعان یک رسانه حکومتی به آتش قیام و اعتراض در روزهای آینده تبدیل خواهد شد.
«البته این بار اعتراضات شدیدتر و همراه با خشونت خواهد بود و میتوان از آن بهعنوان یک ابر جنبش اعتراضی در کشور یاد کرد که بیشتر اقشار فرودست و متوسط جامعه در آن حضور خواهند داشت». (روزنامه جهان صنعت سوم اردیبهشت۹۹)