رژیمهای دیکتاتوری اساساً بر دروغ استوار می باشند.
اصولاً هر نظام سیاسی به اندازه ای که از منافع مردم خودش دور می شود، این فاصله را لاجرم با دروغ می پوشاند. در نظام های دمکراتیک زمانی که بی کفایتی و دروغ دولت از حد بگذرد، مردم می توانند در انتخابات آزاد، آن دولت را «سرنگون» کنند و دولت دیگری را بر مسند کارهای مملکتشان بگمارند.
نظام های دیکتاتوریِ ایدئولوژیک و مذهبی بدترین نوع حکومت می باشند، چرا که برای بی لیاقتی و دروغ های پی در پی خودشان توجیه متافیزیکی می تراشند، تا به زعم خودشان رابطهٔ بین علت و معلول را از نظر مردم پنهان کنند. آسیب شناسی دیکتاتوری نشان می دهد که هر چقدر دیکتاتوری ضعف ذاتیش را حس کند، به همان جدیت بر روی دروغ و سرکوب پافشاری می کند. درک چرائی این موضوع ساده نیست و در ظاهر یک حماقت محض به نظر می رسد، چرا که همه می بینند که دروغ و سرکوب رژیم مذهبی حاکم بر ایران دیگر اثر ندارند. اما رژیم همچنان همان راه را ادامه می دهد، چون راه دیگری نمی شناسد. کلودیا روت، نائب رئیس مجلس فدرال آلمان و از اعضای رهبری حزب سبزهای آلمان، که همیشه با حسن نظر به رژیم آخوندی نگاه کرده است، در مصاحبه ای با دویچه وله فارسی، روز ۱۹مارس، اظهار داشت: ...«بیتدبیری و فساد در ایران بیداد میکند. از همه بدتر در سالی که گذشت حکومت با بیرحمی و خشونتی شدید به سرکوب کسانی پرداخت که به خاطر حق و عدالت به خیابان رفته بودند، یعنی کسانی که صدای خود را علیه بیداد و اختناق بلند کرده بودند». با وجود این نظام حکومتی در کشور بزرگ و تأثیر گذاری مثل ایران، نقش آزادی بیان و اندیشه، که در جوامع دمکراتیک و پیشرفته در مطبوعات انعکاس پیدا می کند، از اهمیت حیاتی برخوردار می باشد. در ایران زیر سلطهٔ نظام مطلقهٔ ولایت فقیه آزادی اندیشه و بیان نظر، اگر به مشکل اصلی بپردازد، وجود ندارد. زندانهای ایران پر از کسانی است که فقط اندکی از حکومت انتقاد کرده اند. در این شرایط نقش مطبوعات آزاد و مستقل در کشورهای دمکراتیک، برای نشان دادن اوضاع در ایران، بسیار مهم است. مطبوعات آزاد و مستقل در جهان می تواند و باید برای رساندن صدای مردم ایران نقش خود را ایفا کنند.
در مورد رژیم مذهبی حاکم بر ایران، به خاطر اختلاف فاحش فرهنگی جامعه با قدرت، دروغ از حد گذشته و به عنوان یکی از نهادهای اصلی حاکمیت درآمده است. حجم غیرمتعارف دروغ و ناتوانی مفرط رژیم مذهبی حاکم باعث شده است که خشونت و سرکوب دائمی هم، در کنار دروغپردازی های همیشگی به عنوان ابزار لاینفک ادارهٔ قدرت در ایران بکار گرفته شوند. راستگوئی و جستجوی حقیقت از مشخصه های اولیه انسانی و از پایه های جامعه و حکومتی دمکراتیک و مترقی می باشد. حقیقت یابی همزاد عدالتخواهی است. نظام دیکتاتوری برای انحصار قدرت مجبور است که حقیقت را در انحصار خود داشته باشد و از آن خوانشی که به صرفش باشد به جامعه تزریق کند. رژیم مذهبی حاکم بر ایران با هر خوانشی نه دمکراتیک و نه عدالتخواه است؛ اصطلاح «ضدبشر» این را به بهترین صورت تعریف می کند.
با شیوع خطرناک کروناویروس و بیماری واگیر ناشی از آن کووید-۱۹ پردهٔ ضخیم و مندرس دروغپردازی و بی لیاقتی رژیم آخوندی در ایران به کلی پاره شده است. به خاطر شیوع سریع ویروس کرونا مقامات سیاسی هر کشوری می بایست، با مشاورت دانشمندان و پزشکان، تصمیمات مهمی اتخاذ کنند. تصمیماتی که در هر کشور زندگی میلیونها انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و از طرف دیگر چندین میلیارد برای دولت خرج برمی دارد. به همین دلیل، با نگاهی انتقادی، می توان اشتباهات بزرگ و کوچکی در تمامی مقامات کشورهای مختلف پیدا کرد. اما آنچه که در رژیم مذهبی ایران اتفاق می افتد از اساس متفاوت می باشد، صحبت از اشتباه و یا کوتاهی نیست. نداشتن استراتژی و حتی تاکتیک برای مقابله با این بیماری واگیر خطرناک و استفاده از دروغ برای پوشاندن آن به وضوح در تمام سطوح حکومتی دیده می شود.
طبق مدارکِ بدست آمده توسط کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملی مقاومت، تاریخ انتقال اولین بیمار با احتمالِ ابتلا به کرونا به اورژانس، روز ۲۴ ژانویه می باشد. این مدارک دارای کد آمبولانس، نام بیمار و کلیهٔ اطلاعات پزشکی مربوطه می باشند. مدارک به دست آمدهٔ دیگری، با نام بیمار و کد آمبولانس، نشان از آن دارد که شخص دیگری با داشتن علائم بیماری کووید-۱۹، از قبیل تنگی نفس، ضعف و بی حالی و سرفه، در تاریخ ۳۰ ژانویه به اورژانس منتقل شد. در حالیکه رئیس جمهور رژیم مذهبی حاکم بر ایران، حسن روحانی ادعا می کند که او تنها شب ۱۸ فوریه متوجه شد که کرونا به ایران آمده و او این اطلاعات را که صبح روز بعد مشخص شد، در همان روز در هیئت دولت به مردم اعلام کرد. حسن روحانی ادعا دارد که حتی یک روز هم در اعلام این خبر به مردم تأخیر نکرده است. بسیار بعید است که رئیس جمهور از ورود کروناویروس به ایران، در روزهائی که تمام جهان از آن حرف می زدند، خبر نداشته باشد. و این اول بار نبود که حسن روحانی با پرروئی دروغ می گفت. رژیم آخوندی برای پوشاندن جریان اسفناک شیوع کروناویروس در ایران آماری غیرواقعی اعلام می کند. حمید سوری عضو ستاد مدیریت کرونا و متخصص ایپدمیولوژی در یک اعتراف تکان دهنده به خبرگزاری رسمی رژیم، روز ۶ آوریل، گفت: «تا کنون حدود ۵۰۰ هزار نفر در کشور به ویروس کرونا مبتلا شده اند... روند اپیدمی در کشور همچنان صعودی است و در هیچ استانی به پیک و یا سطح افقی نمودار اپیدمی نرسیده ایم. در بسیاری از استانها مثل خراسان رضوی، آذربایجان غربی، بوشهر، خوزستان، کرمانشاه، سمنان یا حتی تهران همچنان روند افزایشی داریم... اکنون تقریباً هیچ جایی در کشور نداریم که پاک باشد. در بدبینانهترین حالت شاید ۴۰۰ هزار نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در کشور جان خود را از دست بدهند... اگر پیک دوم کرونا شروع شود شرایط سختی خواهیم داشت». در حالیکه وزارت بهداشت رژیم حاکم بر ایران، روز ۷ آوریل اعلام کرد که شمار مبتلایان به ویروس کرونا در کشور، به ۶٢ هزار و ۵٨٩ نفر رسیده و تا کنون ٣٨٧٢ نفر در اثر ابتلا به این ویروس، جان خود را ازدست دادهاند، مقاومت ایران با جمع آوری آمار ثبت شدهٔ جانباختگان تا ۱۸ می در بیمارستانهای ۳۱۹ شهر را بیش از ۴۲ هزار و ۶۰۰ نفر علام کرده است. ریک برنان، مدیر اورژانس سازمان جهانی بهداشت در خاورمیانه پس از بازگشتش از ایران، بنا به گزارش رویترز، اعلام کرده بود که تعداد مبتلایان به کرونا در ایران ممکن است پنج برابر میزان رسمی اعلام شده باشد. آمار بالای شیوع بیماری کووید-۱۹ مردم ایران را که ۴۰ سال زیر فشار طاقت فرسای رژیم آخوندی هستند، با معضلی بی سابقه روبرو کرده است. شیوع کروناویروس در ایران، به مانند بنیادگرائی حاکم، برای همهٔ کشورها، به خصوص برای کشورهای همسایه یک خطر جدی محسوب می شود. بنا به گزارش تلویزیون العراقیه، روز ۳۰ مارس، دکتر ادهم اسماعیل نماینده سازمان بهداشت جهانی در عراق گفت: «ایران این بیماری همه گیر را به ۱۷ کشور منتقل کرد. ایران دلیل وجود این بیماری همه گیر در ۱۷ کشور است».
در هر مهلکه ای هر کس سناریوی خودش را اجرا می کند. در صحنه مرگبار کروناویروس رژیم مذهبی، اساساً به دنبال راه نجات از طریق احیاء سیاست شکست خوردهٔ مماشات است. رژیم حاکم بر ایران، در فرای رجزخوانی های پرطمطراقش، هم از روز اول بر سرکار آمدنش دغدغه اول و آخرش تثبیت و ثبات و یا حداقل ادامه حیاتش بوده است. کلید فهمِ جنگ و جنگ طلبی همیشگی، شکنجه و اعدام و صدور بنیادگرائی و تروریسم، رو درویی این رژیم پلید بحران زا و بحران زی «مقاومت» مردم ایران است که هرگز وجودش را هضم نکرده است، در حالیکه دولتهای غربی، به خاطر منافع و یا ترس درگیری با رژیم آخوندی باری به هر جهت برخورد کرده اند. رژیم ولایت فقیه در این چهار دهه نشان داده است که توان و ظرفیت تغییر ندارد، و به این دلیل همیشه در حالت موقت به سر می برد و برای ماندگاری خودش تولید بحران می کند. دستگاه نظری رژیم حاکم بر ایران با دنیای پیچیده و قانومند قرن بیست و یکم در تضاد ماهوی است. شیوع ویروس کرونا که اغلب کشورهای جهان را با مشکل اساسی روبرو کرده است، بنا به دلایل واضح در ایران فاجعه به بار آورده است. اما این فاجعه بی سابقه، حتی کمی هم از دغدغه اصلی رژیم آخوندی، جلوگیری از سرنگونی، کم نکرده است. در ایران آخوندی با کروناویروس هم امنیتی برخورد می شود.
شیوع ویروس خطرناک کرونا در ایران و اوضاع دردناک کشور و نوع برخورد رژیم مذهبی با آن استعارهٔ مناسب و دردناکی است برای شناخت رژیم حاکم و برای رؤیت درد بزرگ مردم ایران. مطبوعات آزاد و مستقل در دنیای آزاد و دمکراتیک خوب است که این موضوع را در نظر بگیرند. بسیاری از اوقات دفاع از حق دیگران دفاع از حق وآزادی خودمان می باشد؛ خوب است مطبوعات آزاد دنیا به این موضوع توجه کنند.