۱۳۹۷ بهمن ۲۸, یکشنبه

اعتراف به جنایت برای نجات جانی


                                            دیگه تمومه ماجرا!
روز شنبه ۲۷بهمن روزنامه حکومتی آرمان در گفتگویی با مصطفی تاج‌زاده، معاون وزیر کشور خاتمی، به نکاتی پرداخت که معضل ۴۰ساله یک ملت است: سرقت انقلاب! یا درست‌تر اگر گفته شود: سرقت رهبری انقلاب!


عبارتی که خون چند میلیون ایرانی پشتش خوابیده و دریایی از رنج و شکنج یک ملت را در پس خود، نهان دارد.

 اعتراف‌های تاج‌زاده به زبان ساده و خودمانی می‌شود اینها:

اینی که الآن به اسم انقلاب می‌بینید، آنی نیست که مردم برایش انقلاب کردند.

مردم آزادی می‌خواستند و استقلال، مردم حاکم مادام‌العمر نمی‌خواستند.

مردم ما مسلمانند اما دنبال اجباری کردن عقیده و نماز و روزه نبودند.

مردم از فاصله طبقاتی به ستوه آمده بودند و امروز مسئولان حکومتی همه، بالای شهری شده‌اند.

ما در تمامی این سال‌ها انتخابات آزاد نداشته‌ایم وگرنه که مردم چیز دیگری انتخاب می‌کردند.

مطبوعات از ترس توقیف شدن، هیچ مطلب جدی‌ای نمی‌نویسند.

مسئولان هر کاری دلشان بخواهد می‌کنند و...

 داستان مردم ما و باند شیاد اصلاح‌طلبان قلابی هم داستانی است که الحمدالله در جریان قیام اخیر مردم ایران بساطش جمع شد. جماعت کلاش و فریبکاری که بسیار هم «چغر» است و به آسانی از «رو» نمی‌رود! و با این‌که دهه‌ها مملکت دستشان بوده باز هم دست‌بردار نبوده و دنبال کسب «ملک‌ ری» به هر ترتیب‌اند. از همین‌روست که پیوسته با بیان جنایات و خیانت‌های نظامشان دنبال جا بازکردن برای خود در دور بعدی تقسیم ثروت و قدرت هستند. غافل از این‌که مردم اکنون یک‌سال است که پایان بازی را اعلام کرده و گفته‌اند که بازی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا دیگر تمام شده است.

با این مقدمه و با تقدیر از کانون‌های شورشی که اکنون دمار از روزگار آخوندها درمی‌آورند، نگاهی کنیم به اعتراف‌های اخیر مصطفی تاج‌زاده که خودش سال‌ها در شمار مسئولان همین نظام بوده و خودش به اندازه کافی دست در خون معترضان و جوانان شورشی این مملکت داشته و اعتراف‌های کنونی‌اش، حکایت شیخنا را دارد:

 از کرامات شیخ ما این است! شیره را خورد و گفت: شیرین است!
آنچه اینجا می‌خوانید اعتراف‌های تاج‌زاده است که در واقع گلچینی!؟ از افاضات اخیر وی در مصاحبه با روزنامه حکومتی آرمان (۲۷بهمن ۹۷) است.

به جای هر تفسیر و تحلیلی، خواندن مطلب و قضاوت پیرامون آن به خوانندگان واگذار می‌گردد.

بخش‌هایی از مصاحبه تاج‌زاده با روزنامه آرمان:
«جامعه امروز ما با آن آرمانهایی که مردم به‌خاطرشان دست به انقلاب زدند، فاصله دارد. هنگامی که انقلاب شد به هیچ عنوان به این‌ جایی که امروز رسیده‌ایم، فکر نمی‌کردیم... جامعه امروز با آن آرمانهایی که برایشان دست به انقلاب زدیم، همخوانی ندارد… هنوز هم ایرانیان استقلال می‌خواهند و خواهان این هستند خودشان سرنوشت‌ کشورشان را رقم بزنند... بحث مهم امروز مردم آزادی است آنان هم‌چنان می‌خواهند آزادی داشته باشند... مردم نمی‌پسندند کسی مادام‌العمر بر آنها حکومت کند... برای‌ مردم حائز اهمیت است در تعیین سرنوشت کشور مشارکت داشته باشند... مردم مسلمانند اما آزاده هم هستند... نماز... می‌خوانند اما با اجباری کردن آن مخالفند»... اگر تهران را یک دایره در نظر بگیرم که خیابان آزادی و انقلاب آن را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم می‌کند، اکثریت قاطع مقامات در قسمت شمالی تهران سکونت دارند در حالی که قبل از انقلاب بسیاری از آنها در نیمه جنوبی شهر زندگی می‌کردند... مهم‌ترین علت این فاصله آن است که ما انتخابات صد‌در‌صد آزاد نداشته‌ایم. اگر می‌داشتیم مردم قطعاً بهترین‌ها را انتخاب می‌کردند...      اوایل انقلاب اگر چنین رفتارهایی رخ می‌داد و ما خطایی مرتکب می‌شدیم، رقبا آن را چند برابر بزرگ می‌کردند برای این‌که ما را بکوبند. اما امروز به‌علت ترس از توقیف فله‌ای مطبوعات، عملاً روزنامه‌ها هیچ مطلب جدی را نمی‌توانند بنویسند یا انتقاد اساسی مطرح کنند، مسئولان هر کاری دلشان می‌خواهد، انجام می‌دهند. امروز چرا فشار بر فضای مجازی زیاد است؟ برای این‌که آزادی را در عرصه اندیشه و بیان و قلم تأمین کرده است… مهم‌ترین عامل بسته شدن فضا در جامعه، جنگ بود... چین مگر کشور فقیری نبود؟ اما با رشد جهش‌وار خود توانست بیش از ۷۵۰میلیون نفر را از زیر خط فقر نجات دهد، یعنی حدود ۱۰برابر جمعیت ایران...».

 بیرون از دنیای دجال‌گری تاج‌زاده
اینها که خواندید بخشهای مهمی از صحبت‌های تاج‌زاده بود. اما مهمترین بخش سخنانش آنجا بود که نیت خود را از این اعترافات برملا کرد. آنجا که مردم و قیام‌کنندگان را از ایجاد تغییر برحذر داشت؛ به آنها هشدار داد در صورت نبود حکومت آخوندی وضع بدتر می‌شود، ترفند نخ‌نما شده وزارت اطلاعات مبنی بر ترجیح رژیم آخوندی به مجاهدین را تکرار کرد و تلاش کرد در برابر مجاهدین آب طهارت بر سر و روی بقایای شاه بریزد: «مدافع وضع موجود نیستم. اما معتقدم اگر اوضاع به‌هم‌بریزد وضعیت بدتر می‌شود... مجاهدین خلق مدل حکومتش بسیار بسته‌تر از ما بود... وقتی به ادبیات سلطنت‌طلبها نگاه می‌کنید امروز آن را دموکراتیک و جمهوری‌خواهانه می‌یابید چون پس ذهن‌شان این است که ایرانیان امروز دموکراسی می‌خواهند».

به این ترتیب هدف از تمام اعترافات تاج‌زاده معلوم می‌شود. «جمهوری‌خواه» خواندن «سطلنت‌طلبها» به همان اندازه سخیف، بلاهت‌بار و شیادانه است که «اصلاح‌طلب»‌ خواندن تاجزاده و همپالگی‌هایش. هدف نجات حاکمیت ولایت فقیه است در برابر توفان قیام مردم ایران که پایان بازی «اصلاح‌طلب و اصول‌گرا» را با صدای بلند فریاد کردند و در خواسته خود برای سرنگونی تمامیت این رژیم جای هیچ شبهه‌ای باقی نگذاشته‌اند. در چنین وضعیتی مأموریت تاج‌زاده و جماعت همدستش،‌ دست در دست ارتش سایبری رژیم و مأموران داخلی و خارجی وزارت اطلاعات آخوندی در فضای رسانه‌ای و مجازی، مقابله با گرایش جامعه به‌پاخاسته به سمت مجاهدین که پرچم سرنگونی را برافراشته نگاه داشته‌اند می‌باشد تا آن «تغییری» که «وضعیت»‌ را برای تمامی اجزا حاکمیت ولایت فقیه «بدتر» می‌کند به‌وقوع نپیوندد. در این مسیر حتی از تولیدات مضحکی هم‌چون نشان «دمکراتیک» برای بقایای سطلنت نیز نباید پرهیز کرد چرا که خمینی دجال که تاج‌زاده در همین مصاحبه از او به‌عنوان «رهبر فقید انقلاب» نام می‌برد هم حفظ نظام را «اوجب واجبات» خوانده بود.

باید انتظار داشت در جریان روزها و مراحل آینده، شیرین‌کاری‌! بیشتری از مهره‌های نظام شنیده شود! اما تماشایی‌تر از وضعیت بازجو و شکنجه‌گر سابق که اکنون به کشف «جمهوری‌خواهی» و «دموکراسی» در «پس ذهن سطلنت‌طلبها» نائل شده است وضعیت رژیم رو به سقوطی است که در توفان سهمگین قیام مردم ایران به هر خس و خاشاکی چنگ می‌زند.