۱۳۹۹ اردیبهشت ۲۰, شنبه

مجلس ارتجاع، آلت فعل ولی‌فقیه؟

مجلس تحت امر ولی‌فقیه ارتجاع
    مجلس تحت امر ولی‌فقیه ارتجاع         روضهٔ تکراری و بی‌خاصیت استیضاح
علی مطهری، نمایندهٔ ناکام و رد صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان ارتجاع، در تاریخ ۱۷اردیبهشت ۹۹ اظهاراتی کرده است که می‌تواند دلیل روشنی برای اثبات آلت فعل بودن و سرسپردگی مجلس ارتجاع به شخص خامنه‌ای باشد.

او در روزهایی که کرسی مجلس ارتجاع را ترک می‌کند، در آخرین نطق میان‌دستور خود، بار دیگر طرح استیضاح رحمانی فضلی، وزیر کشور آخوند روحانی را مطرح کرد. این موضوع از ۲منظر حائز اهمیت است:

۱ـ طرح موضوع استیضاح نشان می‌دهد که هم‌چنان خون بر زمین ریختهٔ شهیدان قیام آبان ۹۸ بر دوش مجموعهٔ حاکمیت سنگینی می‌کند و جامعه ملتهب ایران از دادخواهی این خون کوتاه نیامده است.

۲ـ همان‌گونه که در ابتدا اشاره شد، در خلال این اظهارات متوجه می‌شویم که مجلس آخوندی یک «مسلوب‌الاختیار» و نوکر چشم و گوش بستهٔ ولی‌فقیه ارتجاع است.

۳ـ دیکتاتوری آخوندی بعد از قیام آبان ۹۸ و آن خونهای عزیز در درجه‌ای از شکنندگی قرار دارد که حتی استیضاح نمایشی یک وزیر در مجلس ارتجاع را برنمی‌تابد و قادر به کنترل عواقب آن نیست.

علی مطهری یا نمی‌داند یا می‌داند و خود را به تجاهل می‌زند و نقش بازی می‌کند و درصدد سفیدسازی خود و کلیت نظام برمی‌آید؛ ولی برای همه مشخص است که در جریان قیام آبان ۹۸، مجوز باز کردن آتش به‌سوی قیام‌کنندگان و کشتار بی‌رحمانهٔ آنها از سوی شخص خامنه‌ای صادر شد و همهٔ ارکان نظام در آن دست داشتند. نمایندگان مجلس ارتجاع نیز با گردن گذاشتن به حکم حکومتی خامنه‌ای در قصابی جوانان به‌پاخاسته شرکت کردند، این‌که یکی خود را به کوچهٔ علی چپ می‌زند و صحبت از استیضاح یک مهرهٔ اجرایی می‌کند یا شارلاتان و کلاش است یا می‌خواهد به این وسیله پرونده خود را پاک کند و گذشتهٔ جنایت‌بار خود را سفیدسازی نماید.

نگرانی برای سرنوشت دیکتاتوری دینی
عرض و طول این نوع به‌اصطلاح «استیضاح»‌ها در نظام ولایت فقیه معلوم است و راه به جایی نمی‌برد زیرا برآمد زد و بند بین باندهاست اما پاسکاری آن به بعد از نمایش انتخابات و از نمایش انتخابات به بعد از کرونا و از بعد از کرونا به یک سرفصل مجهول، به اندازه کافی گویاست. تا آنجا که به بخت‌النصر عمامه‌دار زمانهٔ ما(خامنه‌ای) برمی‌گردد او به‌هیچ‌وجه اجازه نخواهد داد این بازیها از حیطهٔ فرضیه و شعار فراتر برود. در اظهارات علی مطهری اشاره شده است که پیش نرفتن استیضاح به عواملی مانند «تأثیرپذیری از خارج مجلس» و «مصلحت‌سنجی‌های هیأت‌رئیسه» بستگی داشته است.

سخنان علی مطهری مشخص می‌کند که مخالفت باسمه‌ای او و برخی نمایندگان رفع صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان ارتجاع، ناشی از جنگ قدرت و کشاکش سهم‌خواهی بین باندهاست. او در همین حالت که دستش از رسیدن کرسی قدرت کوتاه شده است، نگران آینده حاکمیت آخوندی و بی‌اعتمادی فزایندهٔ عمومی نسبت به آن است.

«اعتراض نمایندگان بر رفتار شورای نگهبان جنبه شخصی ندارد. این‌طور نیست چون خود نماینده رد صلاحیت شده اعتراض کند. اکثر آنها نگران آینده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند. معتقدند این مسیر موجب اختلاف و کاهش سرمایه اجتماعی می‌شود».(روزنامه حکومتی شرق ۱۷اردیبهشت ۹۹)

شما نمایندهٔ مردم هستید نه نظام!
قابل فهم است که نگرانی علی مطهری نه برای مردم ایران، نه برای از هستی ساقط شدگان و حاشیه‌نشینان شهرها، نه برای هزاران تن از خانواده‌های جان‌باختگان کرونا و کودکان بی‌سرپرست و گرسنهٔ آنها، نه برای میلیونها کارگر محتاج به نان شب، نه برای گورخواب‌ها و زیرزمین‌خواب‌ها که برای کلیت نظامی است که برای ادامهٔ بقای ننگین خود، هم‌چنان به چپاول، سرکوب و کشتار ادامه می‌دهد.

او در جایی از خطابه خود با نمایندگان مجلس فرمایشی و مطیع خامنه‌ای می‌گوید:

«شما نماینده کل مردم ایران هستید نه صرفاً افرادی که به شما رأی دادند. شما نماینده نظام نیستید. برخی به اشتباه فکر می‌کنند که نماینده نظام هستند؛ در صورتی‌که شما نماینده مردم هستید. اگر تزاحمی میان حق نظام و حق مردم پیدا شد، باید ببینید حق با کدام طرف است. این‌که به بهای حفظ نظام حقوق افراد ضایع می‌شود، شما نباید بی‌تفاوت باشید»!

این نیز یک سفسطه و قلب واقعیت بیش نیست و هدف از بیان آن مردم‌فریبی و سفیدسازی کلیت نظام است. شرط اصلی راهیابی یک به‌اصطلاح نماینده به مجلس ارتجاع این است که او به ولایت فقیه «ایمان قلبی و التزام عملی»! داشته باشد. بگذریم از این‌که حتی برای ورود به بازی انتخابات، باید پیشاپیش از سوی شورای نگهبان ارتجاع تأیید صلاحیت شده باشد؛ همان سدی که علی مطهری این بار نتوانست از آن بگذرد.

تمکین مجلس ارتجاع به ولی‌فقیه
در تأیید این‌که مجلس ارتجاع خارج از سلطه ولی‌فقیه ارتجاع و مصالح حفظ نظام، نه عمل کرده و نه می‌تواند عمل کند ذکر یک نمونه کافی است.

آخوند مقتدایی: «کسانی که می‌خواهند مسئولیتهایی را در جاهای مختلف بپذیرند یعنی بازوهای دولت هستند و در خدمت نظام هستند و می‌خواهد اهداف نظام را پیش ببرند، باید تبعیت داشته باشد و اگر چنین شخصی مخالف نظام باشد و برخلاف قوانین نظام عمل کند در روند نظام اختلال به‌وجود می‌آید. پس اخذ چنین شرطی نه تنها صحیح بلکه لازم است».(سایت حکومتی وسائل ۵شهریور ۹۷)

مردم ایران در ۲۶آبان ۹۸ شاهد بودند که ولی‌فقیه ارتجاع در واکنش به اعتراضات گستردهٔ مردمی نسبت به گرانی بنزین طی پیامی از تصمیم سران قوایش حمایت کرد و جوانان به‌پاخاسته را «اشرار» نامید. نمایندگان مجلس ارتجاع با یک تشر خامنه‌ای به جای خود نشسته و دم در لای پا کشیدند.

این صحنهٔ مشعشع بارها در تاریخچهٔ این نظام تکرار شده و به‌کرات خامنه‌ای با یک تلفن توسط گماشتگانش از بیت‌العنکبوت، لایحه‌ای را تصویب کرده یا قانونی را به نمایندگان مجلس ارتجاع ابلاغ نموده است.

بنابراین حرفها و مواضع ناگزیر مهره‌های مغضوب و سوخته‌ای مانند علی مطهری، تنها ناشی از وحشت آنها از واقعیتهای یک جامعه ملتهب و جوشان در مراحل پایانی سلطنت آخوندی است که وقتی برخیزد، نه از تاک نشان ماند و نه از تاک‌نشان و تمامیت رژیم جهل و فساد ولایت فقیه را از صحنه محو خواهد کرد.