سخن روز
روز چهارشنبه (۱۷ اردیبهشت) خلیفهٔ ارتجاع پس از حدود دو هفته در یک نمایش ویدیویی ظاهر شد و از قرنطینهٔ خود یک روضهخوانی پرطول و تفصیل خواند که این بار بهانهٔ آن روز کارگر بود؛ روزی که رژیم دجالگرانه آن را پهن کرده و به هفتهٔ کارگر تبدیل نموده است
ولیفقیه ارتجاع در این روضهخوانی ضمن تحویل دادن یک مشت کلیات و تعارفات به کارگران بیکار و گرسنه، از قبیل «یکی از عوامل درجه اول تولید ثروت کارگران هستند» در برابر فشارهای اقتصادی که استخوانهای کارگران را خرد کرده حرفی جز این نداشت که «بخشی از مشکلات قشر زحمتکش کارگر انشاءالله برطرف بشود!».
پاسخ به هشدار دهندگان
اما حرف اصلی خامنهای در این روضهخوانی، پاسخگویی به عناصری در درون رژیم بود که بهطور فزایندهیی نسبت به اوضاع بهشدت انفجاری کنونی و به حرکت درآمدن ارتش بیکاران و گرسنگان هشدار میدهند.
خامنهای در این رابطه گفت: «بعضیها میگویند اینکه شما اظهار خوشوقتی میکنید که ماهواره پرتاب کردید، موجب این نیست که نظام امنیّت پیدا کند. ماهواره و سلاح و مانند اینها نمیتواند به نظام امنیّت بدهد، مسائل اقتصادی عمده است».
خلیفهٔ ارتجاع با بیان اینکه ما هم این چیزها را میدانیم و بلد هستیم، باز هم بر ضرورت موشک و ماهواره تأکید کرد و با ریختن آب پاکی بر روی دست همهٔ دلنگرانهای نظام گفت پرتاب موشکی که ماهواره را به مدار ۳۶هزار کیلومتری برساند مورد نظر اوست و ابراز اطمینان کرد که «چند صباح دیگر... این قطعاً خواهد شد».
اظهارات خامنهای بیانگر چند واقعیت
خامنهای تلویحاً اعتراف کرد که از شرایط انفجاری جامعه آگاه است و از هشدارهای عناصر و مهرههای نگران رژیم هم که سرنوشت شو روی سابق را به او یادآوری میکنند، خبر دارد و لابد این حرف آنها را هم شنیده است که نظام شو روی را زرادخانهٔ عظیمش با هزاران موشک قارهپیما و کلاهک اتمی، از سرنگونی نجات نداد و بر اثر تضادهای حل ناشدهٔ اقتصادی و اجتماعی فرو پاشید.
وقتی خامنهای با تأکید بر همهٔ این مفروضات، باز هم بر موشک و ماهواره بهعنوان عاملی که میتواند برای نظام امنیت بیاورد، تکیه میکند، بیان این واقعیت است که بجز این هیچ راه دیگری ندارد و ناگزیر است برای امنیت نظام در برابر مردمی که «همانند آتشفشانی در حال فوران هستند» (روزنامهٔ جهان صنعت ۱۸اردیبهشت) به موشک و ماهواره دخیل ببندد.
بنابراین بر اساس حرفهای ولیفقیه ارتجاع، موشکپرانی و ماهوارهبازی رژیم نه علامت قدرت، بلکه نهایت تزلزل و نشانهٔ بحرانزدگی رژیم و پاسخی برای شرایط سرنگونی است. درست همانند خمینی که اصرارش بر ادامهٔ جنگ ضدمیهنی و قتلعام زندانیان سیاسی، تماماً ناشی از آن بود که توان و ظرفیت تاریخی حل تضادهای جامعهٔ ایران را نداشت و مطالبات مردم برای دموکراسی، آزادی و رفاه و پیشرفت اقتصادی را تحتالشعاع جنگ قرار داده بود بهنحوی که تنها در شرایطی که روزانه دهها و صدها کشتهٔ جنگ در شهرهای سراسر کشور تشییع و خاکسپاری میشد، خمینی میتوانست زیر پوش آن روزانه دهها تن از بهترین فرزندان مجاهد و مبارز این میهن را در شکنجهگاههای خود شرحه شرحه کند و به جوخههای تیرباران بسپارد.
بحرانی سرپوش بحران دیگر
اکنون نیز خلیفهٔ ارتجاع برای مقابله با بحران سرنگونی، از یکسو استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفته و از سوی دیگر میخواهد با موشکپرانی و تبلیغات و دود و دم در اطراف آن، هم کرونا و هم مجموعهٔ بحرانهایی که از هر سو رژیم را فرا گرفته، تحتالشعاع قرار دهد و خود را قدرتمند وانمود کند. اما آیا خامنهای با این شیوه میتواند برای رژیمش فرجهٔ بقا بخرد؟ عناصر و کارشناسان خود رژیم به این سؤال پاسخ منفی میدهند: «من نگران تبعات اجتماعی و امنیتی... در آینده نزدیک هستم.شورشهایی بزرگتر از۹۶ و ۹۸ و قطعاً بزرگتر از دهه ۷۰!» (اظهارات احمد نادری از اعضای دورهٔ آتی مجلس ارتجاع ـ رسالت ۱۸اردیبهشت).