۱۳۹۹ اردیبهشت ۳۰, سه‌شنبه

خامنه‌ای، پرده‌ها را کنار می‌زند

سخن روز
                                       سخن روز
ولی‌فقیه ارتجاع روز یکشنبه در یک جلسهٔ ویدیویی که با گروهی از نیروهای بسیجی رژیم در دانشگاهها برگزار شده بود،
به‌طور غیرمعمول و حیرت‌انگیزی از واقعیت و صورت مسألهٔ اصلی ایران سخن گفت. واقعیتی که رژیم و خود او پیوسته تلاش کرده‌اند آن را کتمان کنند، یعنی رویارویی رژیم با مجاهدین و مقاومت سازمان‌یافتهٔ مردم ایران.
پیش از پرداختن به‌محورهای مهم سخنان خامنه‌ای، یادآوری این نکته ضروری است که اگر چه رسانه‌ها و مهره‌های حکومتی به‌طور فزاینده‌یی به‌روی‌آوری خارق‌العادهٔ جوانان به‌ویژه دانشجویان به مجاهدین می‌گویند و می‌نویسند، اما ورود ولی‌فقیه ارتجاع به‌این مقوله، آن هم با این صراحت و سرآسیمگی، بیانگر کیفیتی دیگر و فوریت این خطر است.
وحشت از توانمندی مجاهدین در جذب جوانان
خلیفهٔ ارتجاع در سخنان خود با صراحتی بی‌سابقه از جذب جوانان به مجاهدین و آرمان مجاهدین ابراز وحشت کرد و در این مورد برای بیان ابعاد خطر، اقبال خارق‌العاده جوانان به مجاهدین در اوایل انقلاب را یادآوری کرد که بر اثر آن مجاهدین با تربیت و سازماندهی میلیشیا در ابعاد ۵۰۰هزار نفر در سراسر کشور، به‌بزرگترین جریان سیاسی متشکل با فاصله بسیار از سایر نیروها و جریانهای سیاسی تبدیل شده بودند.

خامنه‌ای در این رابطه گفت: «جوانهایی که برای اسلام وارد میدان شده بودند جذب گروه‌های التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالم اسلام‌طلب و مؤمن تبدیل شدند به‌کسانی که بر روی هم‌میهن خودشان اسلحه کشیدند».

خامنه‌ای سپس به‌شرایط کنونی اشاره کرد و در حالی که کلیهٴ نیروهای رژیم را مخاطب قرار می‌داد، گفت: «همه به‌این توجّه داشته باشند که آنها روی جوان ما کار می‌کنند، آنها سعی می‌کنند که از جوان ما سوءاستفاده کنند، آنها این را دنبال می‌کنند و برای این برنامه‌ریزی می‌کنند برنامه‌ریزی می‌کنند».

خامنه‌ای سپس با اشاره به‌موج دستگیری دانشجویان نخبه و جوانان شورشگر، افزود: «همه به‌این توجّه داشته باشند و مراقب باشند که به‌سربازگیری دشمن از جامعهٔ جوان کشور کمک نشود».

کلمهٔ سربازگیری از جامعهٔ جوان کشور اتفاقی یا ناخودآگاه به‌زبان خامنه‌ای نیامده است، او در واقع می‌خواست به‌نیروهایش گوشزد کند که جذب جوانان به مجاهدین از جذب عقیدتی و آرمانی عبور کرده و جامهٔ عمل و پراتیک مشخص به‌تن کرده است، همان جوانانی که در قیام آبان۹۸، سراپا شعله‌ور از خشم و کینی انقلابی، ارگانها و نهادهای غارت و سرکوب رژیم را در هم کوبیدند و به‌آتش کشیدند.

خامنه‌ای به‌نیروهای واماندهٔ رژیم هم نسبت به‌دو آسیب بزرگ، یکی انفعال و دیگری انحراف، هشدار داد. و به‌آنها توصیه کرد «هر چه می‌توانید جبهه‌ٔ انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ جذب کنید» اما بلافاصله مرز سرخ تخطی‌ناپذیر رژیمش را به‌آنها گوشزد کرد و افزود: «البتّه منظورم جذب منافق نیست». چرا که خوب می‌داند در صورت نزدیکی عنصر ارتجاعی به‌عنصر مردمی و انقلابی مجاهد خلق، کدام یک مقهور و مجذوب دیگری خواهد شد.
توصیهٔ ضد و نقیض به‌نیروهای بسیجی
ولی‌فقیه ارتجاع در توصیهٔ دیگری به‌نیروهای رژیم، ناچار شد ادا و اطوارهای دجالگرانه و معمول خود و گرفتن ژست فریبکارانهٔ استقبال از نقد و انتقاد را کنار بگذارد و به‌آنها تذکر بدهد «دشمن از نحوه‌ٔ اعتراض شما اعتراض به‌نظام را تلقّی می‌کند یا القا می‌کند که این اعتراض به‌نظام بود.. . این را جدّاً مانع بشوید و نگذارید که دشمن چنین فرصتی پیدا کند». اما در عین‌حال به‌طور متناقضی نیاز خود به‌این قبیل نمایشهای شیادانه را هم متذکر شد و خواستار آن شد که پرچم مطالبه‌گری را آنها در دست داشته باشند.. . زیرا کسانی ممکن است این پرچم را بردارند که.. . هدفشان معارضه.. . با نظام است.
تابوشکنی خامنه‌ای، چرا؟
اکنون سؤال این است که چرا خامنه‌ای ناچار از به‌زبان آوردن واقعیتهایی شده که اشاره به‌آنها تا پیش از این تابو بود؟ چرا با این صراحت به‌دشمن اصلی خود و در واقع به‌صورت مسألهٴ اصلی اشاره می‌کند؟ و چرا با وحشت‌زدگی تمام رژیمش را در برابر آن و برای مقابله با آن به‌حالت بسیج و آماده‌باش حداکثر فرامی‌خواند؟

پاسخ را باید از یک‌سو در شرایط فوق‌العاده متزلزل و شکننده رژیم و از سوی دیگر در واقعیت روی‌آوری و اقبال گسترده جوانان به مجاهدین و راه و مشی آنها جستجو کرد.

از یک‌سو اقبال پرشتاب جوانان به‌سمت مجاهدین و از سوی دیگر وضعیت فلج اقتصادی، گسترش پرشتاب بیکاری و فقر و گرسنگی، انزوای فزاینده در عرصهٔ سیاست منطقه‌یی و بین‌المللی و بحران فزایندهٔ درون رژیم و افزون بر همهٔ اینها بحران کرونا و جان باختن دهها هزار نفر.. . مجموعهٔ این شرایط هولناک موجب شده، خامنه‌ای در همین سخنان جدی‌تر از همیشه به‌ضرورت روی کار آمدن یک دولت جوان حزب‌اللهی اشاره کند.

اما آیا خلیفهٔ ارتجاع با این تشبثات، قادر است برای نظام پوسیده و از هم گسیختهٔ خود فرجهٔ بقا بخرد یا این دست و پازدنها او را بیشتر و بیشتر در باتلاق سرنگونی فرو می‌برد؟