سایت خامنه ای: ما در اوایل انقلاب جوانهایی را داشتیم که اینها مردمان مسلمانی بودند و برای اسلام وارد میدان شده بودند امّا چون مبانی معرفتیشان ضعیف بود،پایههای معرفتی شان محکم نبود ــ حالا به هر دلیلی محکم نبود ــ اینها جذب گروههای التقاطی شدند و از یک جوان مؤمن سالم اسلامطلب ومؤمن تبدیل شدند به کسانی که بر روی هممیهن خودشان اسلحه کشیدند،جوان را،پیر را،کاسب بازاری را هدف قرار دادند وآماج حملهی خودشان قرار دادند و آن فجایع را، آن جنایات را به وجود آوردند؛ به خاطر ضعف مبانی معرفتی جذب آن گروههای ناسالم شدند وبه این راهها کشانده شدند؛ آخر هم سر از زیر پرچم صدّام درآوردند.
ترس شدید ولی فقیه ارتجاع از قیام:
نگذارید اعتراض شما
اعتراض به نظام تلقی
نگذارید این مطالبهی شما و اعتراض شما اعتراض به نظام اسلامی تلقّی بشود؛ این مهم است؛ دشمن منتظر این است. گاهی اوقات ممکن است شما فرض کنید به مسئلهی بورس -من باب مثال- اعتراض دارید یا مثلاً به مسئلهی پراید اعتراض دارید، اعتراض را ذکر میکنید؛ [امّا] دشمن از نحوهی اعتراض شما اعتراض به نظام را تلقّی میکند یا القا میکند که این اعتراض به نظام بود؛ این را نگذارید؛ این را جدّاً مانع بشوید و نگذارید که دشمن چنین فرصتی پیدا کند که از مطالبهی شما، از اعتراض شما یک چنین تلقّیای به دست بیاورد یا چنین تلقّیای را بتواند به مخاطب القا کند.
نکتهی دوّم اینکه پرچم مطالبهگری را اگر شما در دست داشته باشید، خوب است؛ [امّا] اگر شما این پرچم را زمین گذاشتید، کسانی ممکن است این پرچم را بردارند که هدفشان رفع مشکلات مردم نیست؛ [بلکه] هدفشان معارضه و مبارزهی با اسلام و با جمهوری اسلامی و با نظام اسلامی است؛ این را نگذارید؛
مسئولین میگویند وقتی میرویم دانشگاه
هدف این جوانهایی که آنجا جمع میشوند
فهمیدن مسایل نیست
تخریب کردن است
بله، بنده هم مکرّر به مسئولین توصیه کردهام که بروند با [دانشجویان در] دانشگاهها صحبت کنند، توجیه کنند، حرف بزنند؛ عقیدهی من هم همین است منتها آنها در جواب میگویند که وقتی ما میرویم، هدف این جوانهایی که آنجا جمع میشوند، فهمیدن مسائل و روشن شدن مسائل نیست، هدفشان تخریب کردن است؛ به خاطر همین نمیآیند. من خواهش میکنم که فضای گفتگو را مسدود نکنید؛ یعنی وقتی که بحث تخریب و اهانت و بدگویی و مانند اینها پیش آمد، طبعاً فضای گفتگو مسدود میشود؛ نگذارید که این جوری بشود. مستدل و با منطق صحبت بکنید.دولت جوان و حزباللهی
من به دولت جوان و حزباللهی معتقدم و به آن امیدوارم و البتّه دولت جوان صرفاً به معنای این نیست که باید یک رئیس دولت جوان، آن هم مثلاً جوان به معنای ۳۲ ساله داشته باشد؛ نه، دولت جوان، [یعنی] یک دولت سر پا و بانشاط و آمادهای که در سنینی باشد که بتواند تلاش کند و کار بکند و خسته و از کارافتاده نباشد؛ منظور این است. بعضیها تا سنین بالا هم به یک معنا جوانند؛ حالا همین شهید عزیزی که شما از او اسم بردید -شهید سلیمانی، و بنده شب و روز به یاد او هستم- شصت و چند سال سنّش بود، ایشان که خیلی جوان نبود؛ اگر دَه سال دیگر هم زنده میماند و بنده زنده میماندم و بنا بود که من مشخّص بکنم، او را در همین جا نگه میداشتم، یعنی کنار نمیگذاشتم او را که جوان هم نبود. بنابراین بعضی اوقات افرادی که در سنین جوانی هم نیستند، کارهای جوانانهی خوبی را میتوانند انجام بدهند. به هر حال به نظر من علاج مشکلات کشور، دولت جوان حزباللهی و جوان مؤمن است که میتواند کشور را از راههای دشوار عبور بدهد.
یارگیری کنید، حذف نکنید
البته منظورم جذب منافق نیست
جبههی انقلاب را گسترش بدهید، یارگیری کنید؛ حذف نکنید؛ صرف اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دربارهی فلان مسئله موجب طرد نشود. بعضی هستند که به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی و به خیلی از خصوصیاتی که شما به آن اهمّیت میدهید معتقدند، در فلان مسئلهی خاص با شما موافق نیستند؛ این نباید موجب بشود که شما او را طرد کنید، از دایرهی انقلابیگری خارج بدانید. هر چه میتوانید جبههی انقلاب را گسترش بدهید، جذب کنید؛ البتّه منظورم جذب منافق نیست، جذب آدم بیاعتقاد نیست؛ جذب آدم معتقدی است که با شما اختلاف سلیقه دارد.من هیچ توصیه نمیکنم با کسی که مبانی انقلاب را قبول ندارد و ایجاد تردید دراین مبانی میکند و دشمن را تزئین میکند و راه غلط را در مقابل پای ما میگذارد، با مماشات رفتارکنیم؛ نخیر،آنجا با صراحت رفتار کنید.
و سرانجام:
توجّه و مراقبت به سربازگیری دشمن
از جامعهی جوان کشور
همه به این توجّه داشته باشند که آنها هم روی جوان ما کار میکنند، آنها هم سعی میکنند که از جوان ما سوء استفاده کنند، آنها هم همه این را دنبال میکنند و برای این برنامهریزی میکنند؛ یک جاهایی به عواملی در داخل کشور احتیاج دارند، روی جوان داخل کشور کار میکنندمجاهدین و سلولهای خفتهای که بیدار میشوند
آری، آن روزها تهران و شهرهای مختلف ایران، با حضور تیمهای عملیاتی منافقین بوی خون میداد و انفجار.
آن روزها، همه جا کابوس بود. کابوس منافقین. همانها که امام (ره) دربارهشان گفت: «منافقها هستند که از کفار بدتر هستند»
۱۶ ردیبهشت، آقای اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه اتهام دو دانشجوی نخبه دستگیر شده صنعتی شریف را، ارتباط با گروهک منافقین، تلاش برای عملیات علیه مراکز نظام و کشف مواد منفجره اعلام کرد. یک سال پیش، وزیر محترم اطلاعات نیز از دستگیری ۱۱۶ تیم عملیاتی منافقین، تنها طی سال ۹۷ پرده برداشت. (علوی-۳۰فروردین۹۸)
این در حالیست که بهویژه طی دوسال گذشته سیمای نفاق (موسوم به سیمای آزادی) و سایر رسانههای این گروهک تروریستی، هر شب تصاویری از عملیات تیمهای عملیاتی منافقین را در غالب انفجار مقرهای بسیج، حوزههای علمیه و… پخش میکنند که با بمب یا کوکتل مولوتف انجام شده است. هر چند طی این مدت سربازان امام زمان (وزارت اطلاعات) نیز با کارهای فشرده در پی مقابله با این اقدامات تخریبی-تروریستی منافقین برآمدند، اما سوال مهم در حوزه استراتژیک این است که چه شد که طی این دو سال شاهد چنین رخدادهایی هستیم؟ و مهمتر اینکه: گروهک منافقین و بهویژه سرکرده آنها، مسعود رجوی، که دشمنیشان با نظام و انقلاب بدون ذرهای شکاف و کوتاهیست، چه نقشه مسیری را ترسیم کرده است؟ برای پاسخ، باید با یک فلاشبک (گذشته نمایی) به دهههای ۱۳۶۰و ۱۳۷۰ برگردیم. نسلهای آن روز انقلاب به خوبی بهیاد دارند که چطور تیمهای عملیاتی منافقین، هر روز دهها و صدها عملیات علیه نیروهای مخلص سپاه و بسیج انجام میدادند. تا جایی که بیش از ۱۷هزار تن از بهترین فرزندان انقلاب و زبدهترین برادران سپاه را مظلومانه به خاک و خون افکندند. بالاترین مقامات نظام را از ما گرفتند؛ شهدایی گرانقدر مانند صیاد شیرازی و اسدلله لاجوردی را از ما گرفتند. آنقدر عملیات منافقین گسترده و خونین بود که فرمانده عملیات شهری اطلاعات سپاه گله کرد: «چطور آدمی مثل آقای لاجوردی را رها میکنند تا در بازار بایستد که از عراق بیایند و او را ترور کنند؟» (سایت هابیلیان-۱۹فروردین۹۷).
آری، آن روزها تهران و شهرهای مختلف ایران، با حضور تیمهای عملیاتی منافقین بوی خون میداد و انفجار. آن روزها، همه جا کابوس بود. کابوس منافقین. همانها که امام (ره) دربارهشان گفت: «منافقها هستند که از کفار بدتر هستند» (صحیفه نور-جلد۱۲-۴تیر۵۹-ص ۱۹۲تا۲۰۲)
بعد از بمباران و خلع سلاح
بسیاری عناصر سادهباور گمان کردند
که دیگر کار مجاهدین دستکم در حوزه عملیاتی تمام است
در این میان، آقا (خامنهای) بود که جابجا
نسبت به دشمنی نشسته در کمین هشدار میداد که: دشمن را بشناسیم
اگر شما در سنگر مقابل دشمن خوابت ببرد
معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده
او بیدار است» (مقام معظم رهبری-۴ اسفند۹۸)
آقا با درایت و ژرفبینی خاصی که دارند
به ویژه با شناخت عمیقی که از منافقین کوردل و شخص مسعود رجوی دارند
میدانستند که آنها دست از نظام برنداشته و بهمحض فرصت
باز به عملیات تخریبی- تروریستی خود
علیه مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی رو میآورند
و همین هم شد
بار دیگر تمامی انرژی، سرمایهها و تواناییهای خود را
بر روی راهاندازی تیمهای مخرب عملیاتی خود در داخل ایران متمرکز کردند
بهویژه آنکه منافقین طی تمامی سالهای قبل، تیمهای عملیاتی خود را در ایران به صورت سلولهای خفته در آورده، و البته آرام آرام در زیر پوست شهر، بر شمار آنان میافزودند
اسفند ۱۳۸۱ آمریکا به عراق حمله کرد. پایگاههای منافقین نیز زیر شدیدترین بمبارانها قرار گرفت. پس از پایان جنگ نیز، علیرغم دلجویی از منافقین، آنها را خلع سلاح کرد. از آن پس مسائل بسیار زیاد و پیچیدهای که مجاهدین با آن در عراق روبرو شدند، باعث شد دیگر نتوانند به طراحی و تجهیز تیمهای عملیاتی خود بپردازند. از این رو بین سالهای ۸۱ تا ۹۶ دیگر شاهد عملیات تخریبی مجاهدین نیستیم. بسیاری عناصر سادهباور گمان کردند که دیگر کار مجاهدین، دستکم در حوزه عملیاتی تمام است. اما در این میان، آقا بود که جابجا نسبت به دشمنی نشسته در کمین که مترصد فرصت است، هشدار میداد که: «دشمن را بشناسیم… اگر شما در سنگر مقابل دشمن خوابت ببرد، معنایش این نیست که دشمن هم خوابش برده، او بیدار است» (مقام معظم رهبری-۴ اسفند۹۸).
این هشدارها برای چه بود؟
آقا با درایت و ژرفبینی خاصی که دارند، به ویژه با شناخت عمیقی که از منافقین کوردل و شخص مسعود رجوی دارند، میدانستند که آنها دست از نظام برنداشته و بهمحض فرصت، باز به عملیات تخریبی- تروریستی خود علیه مجموعه نظام مقدس جمهوری اسلامی، رو میآورند.و همین هم شد. پس از خارج شدن پیکره منافقین از عراق و مستقر شدن جمعی و تشکیلاتی در یک قرارگاه در آلبانی، یعنی پس از اینکه دیگر آن دغدغههای حفاظتی و… در عراق را نداشتند، بار دیگر تمامی انرژی، سرمایهها و تواناییهای خود را بر روی راهاندازی تیمهای مخرب عملیاتی خود در داخل ایران، متمرکز کردند. بهویژه آنکه منافقین طی تمامی سالهای قبل، تیمهای عملیاتی خود را در ایران به صورت سلولهای خفته در آورده، و البته آرام آرام در زیر پوست شهر، بر شمار آنان میافزودند.
بیداری شوم سلولهای خفته
اکنون دو سال است که شاهد هستیم مجاهدین هزاران سلول خفته خود را دسته دسته بیدار کرده، نام آنها را کانونهای شورشی گذاشته و با فرماندهی متمرکز به آنها مأموریت عملیات و تخریب میدهند. حتی پس از غائله آبان۹۸ سرکرده شرور منافقین پیام میدهد: «استراتژی ظفرنمون ارتش آزادی در کانونها و محلهها و شهرهای شورشی محک خورد» (سرکرده نفاق-آبان۹۸)؛ و به این وسیله اعتراف میکند که غائله و توطئهای نیست که منافقین در آن نقشی پر رنگ نداشته باشند.بنابراین بیجهت نیست که آقا طی دو سال گذشته بارها نسبت به خطر دشمنی موذی هشدار داده، بسیجیان را به آمادگی در هر شهر و محله فراخوانده و به تمامی پیکره نظام فرمان تجهیز جهت رویارویی با دشمن برانداز میدهند.پس اکنون که دشمن قسم خورده نظام سلولهای خفته خود را بیدار کرده، ما نیروهای مخلص و جانبرکف انقلاب و امام نیز باید بار دیگر چفیههای دفاع مقدس را بر گردن انداخته، سربندهای «یا حسین» بر سر زده و با جسارتی همچون باکریها و همتیها، به دفاع تمام عیار از نظام و انقلاب قیام کنیم.