در حالی که شیوع ویروس کرونا در ایران، ناکارآمدی دولت جمهوری اسلامی در حل بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را بیش از پیش نمایان کرده، هشدار برخی مقامها، نهادها و رسانههای این کشور نسبت به رسیدگی به این بحرانها به ویژه بحران حاشیهنشینی افزایش یافته است.
تعداد حاشیهنشینان در ایران در سالها و دهههای گذشته، به دلایل مختلف، از جمله وضعیت اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی و تغییرات محیط زیستی افزایش یافته و اکنون نیز این دسته از شهروندان، بیش از دیگران در معرض ابتلا به ویروس کرونا و در نتیجه، قربانی شدن قرار گرفتهاند.
افزایش جمعیت حاشیهنشینی در ایران
دولت جمهوری اسلامی از ارائه آمار دقیق درباره حاشیهنشینی در شهرهای ایران خودداری میکند و مقامهای دولتی نیز در این زمینه آمارهای متفاوتی دادهاند. در این شرایط، اظهارنظرهای مختلف برخی مقامهای محلی و رسانهها، شمایی کلی از وضعیت حاشیهنشینی در ایران به دست میدهد.
ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، شهریور ماه گذشته نوشت که «۳۰ درصد ۵۶ میلیون جمعیت شهری کشور معادل ۱۹ میلیون نفر» حاشیهنشین هستند و «در مناطق و محلاتی با بافت فرسوده و ناکارآمد زندگی میکنند.»
حاشیهنشینی در کلانشهرها مثل تهران و مشهد افزایش داشته و وضعیت استانهای مرزی ایران نیز از این نظر بحرانی است.
به نوشته ایرنا، حاشیهنشینی «در استان کردستان حدود ۵۰ درصد از جمعیت یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری است.» همچنین فرانک قدسی، مدیرکل امور اجتماعی استانداری کردستان، از وجود «۵۱ محله حاشیننشین در این استان» خبر داده است.
در استان کرمانشاه هم، فرماندار کرمانشاه مرداد گذشته به روزنامه همشهری گفت که در این شهر «با احتساب جمعیت مناطق فرسوده ۳۰۰ هزار نفر حاشیهنشین هستند و این جمعیت ۳۳ درصد جمعیت کلانشهر کرمانشاه است.» او همچنین از وجود بیش از ۳۰ نقطه در کرمانشاه خبر داد که ساکنان این مناطق، حاشیهنشین هستند.
علیرضا ملامحمدیزاده، فرماندار ارومیه، نیز مهرماه گذشته به رسانههای ایران گفت که «۲۰ درصد از جمعیت شهری ارومیه در ۲۵ منطقه حاشیهنشین سکونت دارند.»
همچنین عبدالقادر پربار، شهردار زاهدان، اخیرا گفته است که ۴۴ درصد ساکنان این شهر حاشیهنشین هستند. عبدالرحیم کردی، مدیرعامل منطقه آزاد چابهار، نیز در اسفندماه گذشته گفت: «در چابهار حدود ۷۰ هزار حاشیهنشین وجود دارد.»
خوزستان نیز یکی از مراکز حاشیهنشینی در ایران است. بر اساس گزارش رسانههای ایران، تعداد ساکنان مناطق حاشیهنشین در خوزستان بیش از ۸۵۰ هزار نفر است که این جمعیت از جمعیت هر کدام از پنج استان ایلام، خراسان شمالی، سمنان، خراسان جنوبی و کهگیلویه و بویراحمد بیشتر است. همچنین از ۸۵۰ هزار حاشیهنشین خوزستانی، حدود ۴۵۰ هزار نفر در حاشیه شهر اهواز ساکن هستند.
از جمعیت ۱.۸ میلیون نفری تبریز نیز بیش از ۴۰۰ هزار نفر در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند؛ یعنی بیش از یک پنجم جمعیت این شهر. حاشیهنشینان مشهد ازاین نیز فراتر است و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر ارزیابی میشود.
نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت، در تذکری با توجه به سیل اخیر در منطقه کلات هشدار داد که اگر از مردمان این مناطق حمایت نشود در آینده نزدیک «موج مهاجرت از این مناطق را شاهد هستیم.»
روزنامه همشهری دو سال پیش، به نقل از مرکز ملی آمار ایران اعلام کرد که تهران با داشتن ۲۰ درصد جمعیت حاشیهنشین میزبان بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار حاشیهنشین است و کرج نیز یکی از شهرهایی است که میزان حاشیهنشینان آن بسیار قابل توجه است.
شغل و درآمد حاشیهنشیان ایران
اکثریت قریب به اتفاق حاشیهنشیان ایران شغل تعریفشده ندارند و به اصطلاح به «شغلهای کاذب» روی میآورند؛ در نتیجه درآمد منظمی به دست نمیآورند.
همچنین وضعیت درآمد حاشیهنشیان به ویژه در استانهای مرزی ایران، جدا از وضعیت درآمد ساکنان آن مناطق نیست. شهردار زاهدان در این زمینه گفته است: «در ابتدای شروع به کار مدیریت جدید شهری، درآمد سرانه در زاهدان به ازای هر نفر کمتر از دویست هزار تومان در سال بوده که در همان زمان این سرانه در شهری مانند مشهد حدود ۳ میلیون تومان یعنی ۱۲ تا ۱۵ برابر زاهدان بود.»
روزنامه همشهری مرداد گذشته درباره شغل حاشیهنشیان نوشت که آنان به دلیل بیکاری، به «مواد فروشی، اسلحهفروشی و ضایعاتفروشی» روی میآورند.
همچنین «زبالهگردی» یکی از شغلهای رایج در میان حاشیهنشیان به ویژه کودکان حاشیهنشین است. در این زمینه پیمانکاران شهرداریها نیز به رواج این پدیده دامن زدهاند و کودکان را با درآمد ناچیزی برای زبالهگردی استخدام میکنند.
اسدالله نقدی، استاد دانشگاه بوعلی سینا همدان، نیز با بیان این که بخش بزرگی از حاشیهنشیان ایران زنان هستند، گفته است: «یک زن حاشیهنشین، حاشیهنشین مضاعف است. بیشتر زندانیان اعتیاد از همین مناطق هستند و وقتی همسر او میرود، زنان آنها به سرعت وارد بازار کار غیررسمی میشوند.»
دشواری مبارزه با کرونا در مناطق حاشیهنشین
همزمان با آغاز شیوع کرونا در ایران، هشدارهایی نیز نسبت به خطرات بیشتر شیوع این ویروس در مناطق حاشیهنشین داده شد، زیرا از یک سو، جان خود ساکنان این مناطق به دلیل نداشتن امکانات اولیه بهداشتی در خطر است و در وهله بعد نیز، افزایش میزان ابتلا به ویروس کرونا در میان حاشیهنشیان، سرعت افزایش شیوع این ویروس در سراسر جامعه را نیز بالا میبرد.
ایرنا، در روز ۱۶ فروردین، در گزارشی با عنوان «حاشیهنشینان پاشنه آشیل مقابله با کرونا»، درباره رعایت نشدن دستورالعملهای بهداشتی در این مناطق نوشت که ساکنان این مناطق «از امکانات عمومی زندگی بیبهره هستند.»
یکی از راهکارهایی که در این شرایط برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا در مناطق حاشیهنشین اعلام شده، «توزیع اقلام بهداشتی رایگان» در این مناطق است. اما آنچه دولت جمهوری اسلامی در این زمینه انجام داده بسیار ناچیز است.
همچنین تلاش «تشکلهای مردمی و غیردولتی» در این زمینه نیز از دیگر راهکارهاست. اما سرکوب این نهادهای مدنی و فعالان اجتماعی از سوی حکومت جمهوری اسلامی در دههها گذشته، توان و نفوذ نهادهای غیردولتی در ایران را کاهش داده است.
دشمنی جمهوری اسلامی با نهادهای غیردولتی و خارج از کنترل خود، به حدی است که اخیرا حتی نماینده علی خامنهای در نیروی قدس سپاه پاسداران علیه فعالیت یونیسف در ایران نیز موضعگیری کرده بود.
ضمن آن که حل بحران بهداشتی در میان حاشیهنشیان بدون حل بحرانهای بزرگتر مثل بحرانهای بیکاری، مسکن و عدم بیمه درمانی غیرممکن است.
مرکز پژوهشهای مجلس، به تازگی در گزارشی درباره «ارزیابی آثار اقتصادی شیوع ویروس کرونا بر وضعیت معیشت خانوارها» نوشت: «تأثیرپذیری دهکهای پایین (محرومتر) بیشتر خواهد بود.»
بنابراین، ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی نه تنها بحرانهای پیشین گریبانگیر حاشیهنشیان را حل نکرده، بلکه این ناکارآمدی در این شرایط، بحرانها را افزایش داده و چشمانداز زندگی حاشیهنشینان را نیز تاریکتر و مبهمتر کرده است.
تعداد حاشیهنشینان در ایران در سالها و دهههای گذشته، به دلایل مختلف، از جمله وضعیت اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی و تغییرات محیط زیستی افزایش یافته و اکنون نیز این دسته از شهروندان، بیش از دیگران در معرض ابتلا به ویروس کرونا و در نتیجه، قربانی شدن قرار گرفتهاند.
افزایش جمعیت حاشیهنشینی در ایران
دولت جمهوری اسلامی از ارائه آمار دقیق درباره حاشیهنشینی در شهرهای ایران خودداری میکند و مقامهای دولتی نیز در این زمینه آمارهای متفاوتی دادهاند. در این شرایط، اظهارنظرهای مختلف برخی مقامهای محلی و رسانهها، شمایی کلی از وضعیت حاشیهنشینی در ایران به دست میدهد.
ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، شهریور ماه گذشته نوشت که «۳۰ درصد ۵۶ میلیون جمعیت شهری کشور معادل ۱۹ میلیون نفر» حاشیهنشین هستند و «در مناطق و محلاتی با بافت فرسوده و ناکارآمد زندگی میکنند.»
حاشیهنشینی در کلانشهرها مثل تهران و مشهد افزایش داشته و وضعیت استانهای مرزی ایران نیز از این نظر بحرانی است.
به نوشته ایرنا، حاشیهنشینی «در استان کردستان حدود ۵۰ درصد از جمعیت یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفری است.» همچنین فرانک قدسی، مدیرکل امور اجتماعی استانداری کردستان، از وجود «۵۱ محله حاشیننشین در این استان» خبر داده است.
در استان کرمانشاه هم، فرماندار کرمانشاه مرداد گذشته به روزنامه همشهری گفت که در این شهر «با احتساب جمعیت مناطق فرسوده ۳۰۰ هزار نفر حاشیهنشین هستند و این جمعیت ۳۳ درصد جمعیت کلانشهر کرمانشاه است.» او همچنین از وجود بیش از ۳۰ نقطه در کرمانشاه خبر داد که ساکنان این مناطق، حاشیهنشین هستند.
علیرضا ملامحمدیزاده، فرماندار ارومیه، نیز مهرماه گذشته به رسانههای ایران گفت که «۲۰ درصد از جمعیت شهری ارومیه در ۲۵ منطقه حاشیهنشین سکونت دارند.»
همچنین عبدالقادر پربار، شهردار زاهدان، اخیرا گفته است که ۴۴ درصد ساکنان این شهر حاشیهنشین هستند. عبدالرحیم کردی، مدیرعامل منطقه آزاد چابهار، نیز در اسفندماه گذشته گفت: «در چابهار حدود ۷۰ هزار حاشیهنشین وجود دارد.»
خوزستان نیز یکی از مراکز حاشیهنشینی در ایران است. بر اساس گزارش رسانههای ایران، تعداد ساکنان مناطق حاشیهنشین در خوزستان بیش از ۸۵۰ هزار نفر است که این جمعیت از جمعیت هر کدام از پنج استان ایلام، خراسان شمالی، سمنان، خراسان جنوبی و کهگیلویه و بویراحمد بیشتر است. همچنین از ۸۵۰ هزار حاشیهنشین خوزستانی، حدود ۴۵۰ هزار نفر در حاشیه شهر اهواز ساکن هستند.
از جمعیت ۱.۸ میلیون نفری تبریز نیز بیش از ۴۰۰ هزار نفر در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند؛ یعنی بیش از یک پنجم جمعیت این شهر. حاشیهنشینان مشهد ازاین نیز فراتر است و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر ارزیابی میشود.
نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت، در تذکری با توجه به سیل اخیر در منطقه کلات هشدار داد که اگر از مردمان این مناطق حمایت نشود در آینده نزدیک «موج مهاجرت از این مناطق را شاهد هستیم.»
روزنامه همشهری دو سال پیش، به نقل از مرکز ملی آمار ایران اعلام کرد که تهران با داشتن ۲۰ درصد جمعیت حاشیهنشین میزبان بیش از یک میلیون و ۷۰۰ هزار حاشیهنشین است و کرج نیز یکی از شهرهایی است که میزان حاشیهنشینان آن بسیار قابل توجه است.
شغل و درآمد حاشیهنشیان ایران
اکثریت قریب به اتفاق حاشیهنشیان ایران شغل تعریفشده ندارند و به اصطلاح به «شغلهای کاذب» روی میآورند؛ در نتیجه درآمد منظمی به دست نمیآورند.
همچنین وضعیت درآمد حاشیهنشیان به ویژه در استانهای مرزی ایران، جدا از وضعیت درآمد ساکنان آن مناطق نیست. شهردار زاهدان در این زمینه گفته است: «در ابتدای شروع به کار مدیریت جدید شهری، درآمد سرانه در زاهدان به ازای هر نفر کمتر از دویست هزار تومان در سال بوده که در همان زمان این سرانه در شهری مانند مشهد حدود ۳ میلیون تومان یعنی ۱۲ تا ۱۵ برابر زاهدان بود.»
روزنامه همشهری مرداد گذشته درباره شغل حاشیهنشیان نوشت که آنان به دلیل بیکاری، به «مواد فروشی، اسلحهفروشی و ضایعاتفروشی» روی میآورند.
همچنین «زبالهگردی» یکی از شغلهای رایج در میان حاشیهنشیان به ویژه کودکان حاشیهنشین است. در این زمینه پیمانکاران شهرداریها نیز به رواج این پدیده دامن زدهاند و کودکان را با درآمد ناچیزی برای زبالهگردی استخدام میکنند.
اسدالله نقدی، استاد دانشگاه بوعلی سینا همدان، نیز با بیان این که بخش بزرگی از حاشیهنشیان ایران زنان هستند، گفته است: «یک زن حاشیهنشین، حاشیهنشین مضاعف است. بیشتر زندانیان اعتیاد از همین مناطق هستند و وقتی همسر او میرود، زنان آنها به سرعت وارد بازار کار غیررسمی میشوند.»
دشواری مبارزه با کرونا در مناطق حاشیهنشین
همزمان با آغاز شیوع کرونا در ایران، هشدارهایی نیز نسبت به خطرات بیشتر شیوع این ویروس در مناطق حاشیهنشین داده شد، زیرا از یک سو، جان خود ساکنان این مناطق به دلیل نداشتن امکانات اولیه بهداشتی در خطر است و در وهله بعد نیز، افزایش میزان ابتلا به ویروس کرونا در میان حاشیهنشیان، سرعت افزایش شیوع این ویروس در سراسر جامعه را نیز بالا میبرد.
ایرنا، در روز ۱۶ فروردین، در گزارشی با عنوان «حاشیهنشینان پاشنه آشیل مقابله با کرونا»، درباره رعایت نشدن دستورالعملهای بهداشتی در این مناطق نوشت که ساکنان این مناطق «از امکانات عمومی زندگی بیبهره هستند.»
یکی از راهکارهایی که در این شرایط برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا در مناطق حاشیهنشین اعلام شده، «توزیع اقلام بهداشتی رایگان» در این مناطق است. اما آنچه دولت جمهوری اسلامی در این زمینه انجام داده بسیار ناچیز است.
همچنین تلاش «تشکلهای مردمی و غیردولتی» در این زمینه نیز از دیگر راهکارهاست. اما سرکوب این نهادهای مدنی و فعالان اجتماعی از سوی حکومت جمهوری اسلامی در دههها گذشته، توان و نفوذ نهادهای غیردولتی در ایران را کاهش داده است.
دشمنی جمهوری اسلامی با نهادهای غیردولتی و خارج از کنترل خود، به حدی است که اخیرا حتی نماینده علی خامنهای در نیروی قدس سپاه پاسداران علیه فعالیت یونیسف در ایران نیز موضعگیری کرده بود.
ضمن آن که حل بحران بهداشتی در میان حاشیهنشیان بدون حل بحرانهای بزرگتر مثل بحرانهای بیکاری، مسکن و عدم بیمه درمانی غیرممکن است.
مرکز پژوهشهای مجلس، به تازگی در گزارشی درباره «ارزیابی آثار اقتصادی شیوع ویروس کرونا بر وضعیت معیشت خانوارها» نوشت: «تأثیرپذیری دهکهای پایین (محرومتر) بیشتر خواهد بود.»
بنابراین، ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی نه تنها بحرانهای پیشین گریبانگیر حاشیهنشیان را حل نکرده، بلکه این ناکارآمدی در این شرایط، بحرانها را افزایش داده و چشمانداز زندگی حاشیهنشینان را نیز تاریکتر و مبهمتر کرده است.