ورشو ۲۶بهمن ۹۷
«این اولین اجلاس در نوع خود است که رژیم ایران و تمامی جهادگراها را در این منطقه هدف قرار داده است. از این جهت مهم و ضروریست که موفق شود».(ولید فارس)
کنفرانس ورشو که از ۲۱دی ۹۷ موضوع آن توسط آمریکا و لهستان مطرح شد، به یکی از چالشها و فشارهای بینالمللی و منطقهای علیه نظام آخوندی تبدیل گردید.
اهمیت این کنفرانس در این بود که موضوعاتی را که برای حاکمیت ولایت فقیه مثل یک کابوس وحشتآور است، به عنصر و موضوعی بینالمللی تبدیل کرد. این کابوس وحشتآور برای رژیم آخوندی همان صلح، ثبات، امنیت، استقلال و حقوقبشر کشورهای منطقه است.
واقعیت ۴۰سال گذشته نشان داده است که اگر حفاظت از این ۴عنصر بدل به سیاستی متحد علیه این حاکمیت شود و یا حتی به آن دهانه زده شود، استراتژی موجودیت این نظام ضدبشری و متجاوز به شکست توأم با سرنگونی منجر خواهد شد.
در وصف اهمیت این کنفرانس، مطالب متنوع و قابلتوجهی از ۲۱دی تاکنون انتشار و انعکاس یافته است. آنچه اما مدنظر این مقاله میباشد، نگاهی به جایگاه سیاسی و نقش مقاومت ایران بهعنوان تنها آلترنانیو دموکراتیک این رژیم در پیشینه و جریان یافتن این کنفرانس است. در این باره واقعیتهای زیر گویای ثقل تعیینکنندهٔ شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق میباشند:
۱ـ واقعیت این است که اجماع بیش از ۶۰کشور در لهستان برای بررسی «تروریسم و افراطگرایی، توسعه موشکی و تکثیر سلاحهای کشتارجمعی و تهدیدات گروههای دستنشانده در سراسر این منطقه و همچنین امنیت و تجارت دریانوردی»(مصاحبه مایک پمپئو با تلویزیون العربیه، ۲۲دی ۹۷)، یک پیشینه و قدمت طولانی در دیپلماسی مقاومت ایران دارد. موضوعات قابل بررسی در این کنفرانس ـ جدای از نتایج احتمالی آن ـ همواره از جانب این مقاومت فریاد شده و سالها فراخوان بینالمللی و منطقهای داده شده است.
۲ـ واقعیت این است که بحران معیشتی مردم ایران ناشی از تجاوزات و دستاندازیها و دخالت حاکمیت ولیفقیه در کشورهای منطقه و جهان است.
۳ـ واقعیت این است که کشاندن نزدیک به یکسوم کشورهای جهان به این کنفرانس، یک تحول مهم در سیاست جهانی و منطقهای شده است. روشنگری و استمرار کارزارهای افشاگرانه مقاومت اکنون توانسته است خواستههای مردم ایران را به گوش جهانیان برساند.
۴ـ واقعیت این است که تنها با یک مقاومت سازمانیافته امکانپذیر بود که تغییر سیاست آمریکا را در خاورمیانه و مشخصاً در ارتباط با نظام آخوندی، به نفع مردم ایران رقم زد.
۵ـ واقعیت این است که به یک سرفصل مهم پای نهادهایم که بهتر است جایگاه آن را از یک تحلیلگر نظام آخوندی وابسته به خامنهای بخوانیم. مهدی محمدی روز ۲۳دی ۹۷ در توئیتر خود نوشت: در دو سه ماه آینده پیوندها میان پروژههای ناتوی عربی، معامله قرن و «آشوبهای سراسری در ایران» و همه اینها با «برجام منطقهای» و انتخابات مجلس یازدهم، شفاف خواهد شد!
۶ـ واقعیت این است که این کنفرانس در اساس، روی رژیم آخوندی متمرکز بود. قابل توجه است که استمرار این تمرکز که بابی را علیه حاکمیت ولایت فقیه خواهد گشود، نقش محوری مقاومت ایران را به دلایل سوابق مبارزاتی، تاریخی و تشکیلاتی بیشتر و بیشتر در انظار جهانیان بارز خواهد کرد.
۷ـ تظاهرات ایرانیان هوادار شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق در ورشو همزمان با شروع کنفرانس و با حضور بسیاری خبرنگاران محلی و بینالمللی، یک پیام مهم با مشخصهٔ وحشت و هراس از سرنگونی به حاکمیت آخوندی القا نموده و آثار آن باز هم بیشتر ظهور خواهد کرد.
۸ـ واقعیت این است که سرفصلهای تاریخی محصول طی شدن مراحل کمی مبارزاتی برای ملتها هستند. اکنون نیز در این تحول مهم، مقاومت ایران با برگزاری تظاهرات بزرگ ورشو، ثقل و نقش غیرقابل انکار خود را در منظر جهانیان به نمایش گذاشت.
۹ـ واقعیت این است که طنینانداز کردن جهانی فریاد آزادیخواهانه مردم ایران با سود بردن از تحولات عرصه بینالمللی ـ مانند کنفرانس ورشو ـ یک نظم و سازمانیافتگی و پشتوانهٔ تاریخی در پایداری برای تحقق آزادی میطلبد. تظاهرات ایرانیان هوادار مقاومت ایران در ورشو گویای حضور و در دسترس بودن این نظم و سازمانیافتگی به نفع مردم ایران و علیه فاشیسم مذهبی حاکم میباشد.
۱۰ـ واقعیت این است که کنفرانس ورشو نمیتوانست متأسی از قیامهای مستمر و سراسری ایران و آثار جهانی آن در یک سال گذشته نباشد. مردم و جوانان و زنان ایران در کلیهٴ قیامها بر بنیان فاسد حاکمیت ولایت فقیه و نفی کامل آن اصرار ورزیدهاند. مایک پمپئو روز ۲۲دی در مصاحبه با تلویزیون العربیه اعلام کرد: «برگزاری اجلاس ورشو به جهان نشان خواهد داد که عزمی گسترده برای به زیر کشیدن رژیمهای تروریستی در منطقه وجود دارد».
تظاهرات بهموقع و همبستهٔ ایرانیان هوادار مقاومت ایران در ورشو، حضوری بود که صرف موافقت با برگزاری آن همزمان با کنفرانس، گویای پیشرفت تصاعدی مقاومت ایران در تعادلقوای منطقهای و بینالمللی است. این پیشرفت بهخوبی گواهی میدهد که پاسخ ایران «نه شیخ ـ نه شاه» است؛ بلکه پاسخ همبستگی قیامهای سراسری مردم ایران، کانونهای شورشی و مقاومت سازمانیافته در هیأت شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق میباشد.