رژیم غرق در بحران آخوندی که در بن بست کامل همه جانبه، هیچ راه برون رفتی برایش متصور نیست، عاجز و درمانده در مقابل تنها آلترناتیو سازمان یافته متشکل و پولادینی که باعبور از ۷۰۰ دریای خون و توطئه طی ۴۰ سال به تنها هماورد آن در عرصه داخلی و بین المللی تبدیل شده در کمال استیصال و درماندگی بهر خس و خاشاکی چنگ زده و راه چاره را در لجن مال کردن هرچه بیشتر مجاهدین و یا حملات تروریستی میبیند.
اما از آنجا که مزدوران خارج کشوری و یا پاسداران سیاسی رژیم لو رفته و دستشان برای همگان روشده، بناچار برای تکرار اباطیل هزاران بار مطرح شده وزارت بدنام باید افراد جدیدی را پیدا نماید تا با دخیل بستن به آنها لاطائلاتش را از زبان آنها بازگو کند. مزخرفاتی چون زندان و شکنجه و اعدام، فقدان دمکراسی، فقدان عواطف خانوادگی و حالا سوء استفاده از کودکان مجاهدین.
از آنجا که شاه و شیخ و مزدوران آنها همواره دست در دست یکدیگر به لجن پراکنی علیه رشیدترین فرزندان آزادیخواه و انقلابی این میهن مشغول بوده اند، این باز نیز این وظیفه بعهده یک ساواکی سابق و مزدور لاحق وزارت بدنام گذاشته شده تا در تلویزیون «ضد میهنی» خود بمثابه بلندگوی خارج کشوری رژیم ضد بشری به بازنشخوار استفراغات وزارتی بپردازد. چرندیاتی که صد برابر آن در گذشته توسط تواب تشنه به خون و سایر مزدوران پیشانی سیاه وزارت از جمله در همین تلویزیون مطرح شده است.
شایان تاْکید است که مجری معلوم الحال این تلویزیون به اعتراف خودش در دوران دیکتاتور مدفون با بورسیه حکومتی که اساساٌ به ساواکیها تعلق میگرفت به خارج کشور اعزام شد تا با نفوذ در محافل دانشجوئی از «تندروی» آنها جلوگیری نموده و ضمن گزارش موارد آن به ارگانهای ذیربط (ساواک) به خدمتگذاری رژیم شاه بپردازد. از طرفی با ارتباط برقرار کردن با «فراماسونرها» به کسب تجربیات لازم برای مزدوری بیشتر اقدام نموده و بعد در نقش کارچاقکنی برای آنها همراه برخی از افراد آنها در دوران انقلاب به ایران بازگشته و با تماس با برخی مقامات رژیم و .... به خدمتگذاری برای اربابان استعماری نیز پرداخته است. سرانجام در استمرار این همه مزدوری به بلندگوی وزارت اطلاعات تبدیل شده و همه مزدوران قدیم و «جدید البیعه» با ولایت را روی خط می آورد تا از زبان آنها علیه مقاومت سازمان یافته مردم لجن پراکنی کند. بنابراین از چنین جرثومه فساد و عنصر معلوم الحالی بیش از این انتظار نیست. او مامور است و البته معذور نیست و برای استمرار دریافت جیره و مواجب به هر رذالت و شناعتی اقدام میکند و برای تکمیل خوشرقصی برای آخوندها هر هفته تحفهای را روی خط می آورد.
وانگهی در شرایط اوجگیری خیزشهای مردمی که در یکسال اخیر وقفه ناپذیر ادامه داشته و برغم سرکوب و دستگیریهای گسترده، مردم جان به لب رسیده صحنه را ترک نکرده اند و آه و فغان رژیم از دست مجاهدین به آسمان بلند است و به صد زبان آنها را در پشت این خیزشها معرفی میکند، ضدمیهن تیوی چاره کار را در لجن مالی و شیطان سازی هر چه بیشتر از مجاهدین میداند و این سایت وزارتی، بفرموده، در لابلای داستانسرائی های تهوع آور توسط یک بریده مزدور بخدمت رژیم در آمده حرفهای اصلی وزارت بدنام را از زبان او بازگو میکند.
حرفها نیز روشن است، مبارزه فایده ندارد و باید به همین رژیم بسنده کرد و اینکه مردم مجاهدین را نمیخواهند و از آنها نفرت دارند بنابراین آلترناتیو این رژیم نمی توانند باشند و باید بهمین رژیم رضایت داد.
توجه کنید: «مجاهدین اینهمه سال جنگیدند چه منفعتی به مردم ایران رسوندند» پس باید بزیر قبای ملا خزید. «اونا (مردم ) شما را نمی شناسند، اسم مجاهدین میاد مردم اصلا میترسند اصلا همه نفرت دارن از مجاهدین»، راستی این حرفهای وزارت بدنام نیست که از حلقوم یک خائن رژیم تسلیم شده در این سایت معلوم الحال مطرح میشود؟ معلوم نیست اگر همه از مجاهدین نفرت دارند و یا آنها را نمیشناسند و از اسم آنها میترسند پس اینهمه سوز و گداز رژیم و مزدورانش از دست آنها برای چیست؟ و چگونه آنها پشت همه خیزشها هستند؟ شاید هم منظور نامبرده از «مردم» جیره خواران رژیم است که از اسم مجاهدین میترسند و از آنها نفرت دارند.
این مزخرفات در تلویزیونی مطرح میشود که مجری آن اعتراف میکند که رژیم عده ای از جدا شده های از مجاهدین را به خدمت خود در آورده و میگوید «مثل داستان کریم حقی و اینها مالخور کرده» است. البته نادم مزدور به غسل تعمید دادن تلویزیون وزارتی هم پرداخته و میگوید: «تلویزیون شما اصلا نه وابسته است به رژیم .... همه ایرانیها میان صحبت میکنند ما هم داریم صحبت میکنیم». مجری معلوم الحال به لو دادن خودش ادامه میدهد و میگوید هیچ نگران اون یکی (وابسته بودن به رژیم) نباش و سپس با افتخار میگوید: «من کسی هستم که اولین بار کریم حقی را آوردم روی صفحه تلویزیون، من ابائی ندارم از این ماجرا».
می بینید که مجری در کمال وقاحت از مزدوری برای وزارت بدنام هیچ ابائی ندارد و از آوردن مزدور شناخته شده ای که خودش اعتراف کرده که به خدمت رژیم در آمده و رژیم آنها را «مالخور کرده» است به خود میبالد.
گرداننده معلوم الحال سایت که تجربه مزدوری را از خدمت به ساواک شاه شروع کرده و بعدها در ارتباط با «فراماسونرها» قرار گرفته و نهایتاْ به بلندگوی وزارت بدنام تبدیل شده، به زبان اشهد اعتراف میکند که هیچ ابائی از آوردن مزدوران پیشانی سیاه وزارت بد نام به تلویزیون ضد«میهن» و از زبان آنها علیه مقاومت مردم ایران یاوه سرائی کردن ندارد.
این اوج استیصال و درماندگی رژیم آخوندی در غرقاب سرنگونی است که برای به تأخیر انداختن سرنگونی محتوم خودش چاره ای جز توسل به این خس و خاشاکها و این مزدوردان وقیح و پیشانی سیاه و یا بریده مزدوران مفلوک ندارد. بی تردید رژیم و همه جیره خواران و متحدینش در پیشگاه عدالت قرار خواهند گرفت تا پاسخگوی عملکردهای خائنانه خودشان باشند و آن روز دور نیست.