۱۳۹۷ دی ۳۰, یکشنبه

خوانشی نو از انقلاب مشروطیت شماره ۴۱ -- قسمت اول

                                                 ارک اتابک
«تیری به پای انقلاب»
در تاریخ مشروطه دیدیم که با آن که پیروزی مشروطه‌خواهان در شکست دادن محمدعلیشاه، نتیجهٔ مقاومت دلیرانهٔ مجاهدان آذربایجان به رهبری ستارخان بود، اما غالب کسانی که به قدرت رسیدند، اکثراً کسانی بودند که تا پیش از آن در حاکمیت فئودالی بر مردم حکومت می‌کردند. در نتیجه نیروهای مردمی که به شکل انجمن‌ها، شالودهٔ مقاومت را در همه جا تشکیل می‌دادند، از دست‌یابی به قدرت بازماندند. در این یادداشت به پیامدهای این کمبود در انقلاب مشروطه می‌پردازیم.

 شروع انحراف از هدف
با افتادن قدرت به دست عناصر میوه‌چین و فرصت‌طلب، می‌بینیم که حاکمیت جدید از شعارهای مشروطه و خواسته‌های مردمی دور شده و طبیعی است که در برابر دخالتهای قدرتهای استعماری مواضع محکمی نداشته باشد. اما دردآورترین نتیجهٔ این وضعیت، توطئه‌ای بود که با هدایت استعمار روس و انگلیس علیه صاحبان اصلی انقلاب و مجاهدان مشروطه، یعنی ستارخان و باقرخان پیش بردند.

تاریخ هیجده ساله آذربایجان - احمد کسروی ص ۱۲۷: «یک چیز شگفت این بود که هر گروهی راه خود را دنبال می‌کرد و پیش‌آمد مشروطه را از بهر پیشرفت کار خود پنداشت… از یک‌سو نیز ملایان در هر کجا دست باز کرده به گمان خود اجرای حدود می‌کردند چنان که یکی در تبریز به پسر حاجی میرزا هادی‌خان چوب زد، دیگری در قوچان زنی را سنگباران کرد. معین‌الغربا نامی از ملایان مشهد به همدستی یک ملای دیگر در دیه‌های نیشابور ۳کس را از اسماعیلیان بکشت که یکی از زشت‌ترین داستانهای تاریخی آن زمان است».

 رقابت برای قدرت 
به‌زودی مجلس دوم آغاز به کار کرد و اوضاع سیاسی عادی شد و سازمانهای سیاسی گوناگونی تأسیس گردید. عناصر رادیکال جنبش کوشیدند از فضای دموکراتیک تازه به دست آمده و سازمانهای سیاسی خود به‌منظور آموزش مردم استفاده کنند. مجلس دوم به د۲گرایش سیاسی اعتدالیون و دموکراتها تقسیم شد.

پیشینه‌های انقلاب مشروطه - خسرو شاکری ص ۲۶۱: «نخستین حزب… فرقة دموکرات ایران بود. پایه‌گذاران حزب دموکرات، سیدحسن تقی‌زاده، محمدطاهر تنکابنی، حسینقلی‌خان نواب، شیخ ابراهیم زنجانی، ابراهیم حکیمی، سید محمدرضا مساوات، سلیمان میرزا اسکندری، حیدرخان عمواوغلی و محمدامین رسول‌زاده بودند».

در برابر این حزب، دیگران دسته‌ای به‌نام اعتدالی تشکیل دادند و رقابت بین این دو دسته بر سر این‌که نمایندگان بیشتری در مجلس داشته باشند شروع شد. روزنامهٔ ایران ارگان دموکراتها و روزنامهٔ استقلال مربوط به اعتدالیون بود.

استعمار جای خود را محکم می‌کند
در همین ایام کشور در وضعیت آشفته‌ای به‌سر می‌برد اما رهبری کارآمد و متحد و یکدستی برای حل مشکلات وجود نداشت. از یک‌طرف قشون روسیه تزاری تبریز و برخی شهرهای آذربایجان را در اشغال داشت و به رشت و قزوین نیز دست‌اندازی می‌کرد. انگلیسیها در ساحل خلیج‌فارس نیرو پیاده کرده، شهرهای بی‌دفاع را گلوله‌باران می‌کردند. خزانهٔ دولت نیز خالی بود.

دولت به جای این‌که برای رفع بحران مالی به مردم اتکاء کند، به گرفتن قرضهٔ خارجی رو آورد. دولتهای روس و انگلیس همین نیاز دولت را بهانهٔ دخالتهای خودشان کردند.

 شرایط بحرانی جهان 
در آن زمان جهان در آستانهٔ جنگ جهانی اول قرار داشت. سرمایه‌داری آلمان به رشد اقتصادی بسیاری دست یافته، به رقیبی برای انگلیس و فرانسه و روس تبدیل گردیده بود. از این‌و دولتهای انگلیس و روس برای مقابله با آلمان، به یکدیگر نزدیک شده بودند. پیمان ۱۹۰۷ بین روس و انگلیس نوعی مصالحه بین این دو قدرت و مقدمه اتحادی در برابر آلمان بود.

در چنین اوضاعی روس و انگلیس توان تحمل یک دولت مستقل و مردمی را در ایران نداشتند. بنابراین حالا که به رفتن محمدعلیشاه تن داده بودند، سعی داشتند با دامن زدن به دودستگی‌ها هر چه بیشتر این دولت را ضعیف نگهدارند، دیگر این‌که کانون انقلاب و جنبش را متلاشی کنند تا مبادا در شرایط بحرانی آن روزگار، باز هم جنبشی انقلابی در ایران بپا بشود. بنابراین وقتی دولت ایران تقاضای وام از آنها کرد، استقبال کردند و شرط و شروط مداخله‌گرانه‌شان را اعلام کردند.

شروط استعمارگران
تاریخ هیجده‌ساله آذربایجان - احمد کسروی ص ۱۲۰: «چون دولت ایران به وام‌خواهی پرداخت، (روس و انگلیس) چنین پاسخ دادند: باید دولت ایران ۷تن از فرانسه برای کارهای مالیه مزدور گیرد. نیز برای کارهای سپاهی سرکردگان از اروپا بخواهد. کشیدن راه‌آهن در ایران به یک کس بیگانه‌ای واگذار نشود. کشتیرانی در دریاچهٔ ارومی به روس واگذار گردد».

طبعا این خواستها به وام ارتباطی نداشت. مجلس با این شروط مداخله‌جویانه مخالفت کرد. مردم هم به خروش برخاستند.
جنبش دوباره جان می‌گیرد
تاریخ هیجده ساله آذربایجان - احمد کسروی ص ۱۲۱: «تکانی در تبریز و تهران در مردم پدید آمد. در تبریز ستارخان همراه نمایندگان انجمن ایالتی به تلگراف‌خانه درآمدند و … آشکاره آگاهی دادند که تودهٔ آذربایجان به هیچگونه وام‌خواهی از روس و انگلیس خرسندی ندارد چه رسد به آن شرط‌های ننگین و ریشه‌برانداز و نوید دادند که هرگاه دولت از خود کشور وام خواهد آذربایجان اندازه بزرگی بپردازد».

کمیسیونی از پیشروان بازرگانان، شادروان حاج مهدی آقا کوزه کنانی و حاج شیخ علی‌اکبر اهرابی و حاج میرزا علی‌اکبر آقا صدقیانی و حاجعلی آقا کمپانی و دیگران پدید آوردند که هم از تبریز پول گردآورند و هم شهرهای دیگر را بکار برانـگیزند.

روشن بود که تا ستارخان و باقرخان در تبریز و در میان مردم هواخواه خود و مجاهدان تبریز بودند، قطب انقلاب، وجود داشت و مدافع و پیگیر تحقق اهداف انقلاب بود. از این‌رو روس و انگلیس تلاش می‌کردند که این سنگر مردمی را از میان بردارند.