۱۳۹۷ بهمن ۵, جمعه

اوجگیری دوبارهٔ زمزمه‌های مذاکره

سخن روز
این روزها زمزمه‌های ضرورت گفتگو با آمریکا درون رژیم بالا گرفته و در واقع از زمزمه،‌ تبدیل به صداهایی بلند و واضح شده است. این صداها آشکارا می‌گویند که نظام به دست خودش، خود را در دنیا مطرود و منزوی کرده و هم در منطقه و هم در دنیا حتی یک دوست هم ندارد، اما دشمنان بسیاری برای خودش درست کرده که نتیجهٔ آن همین فقر و فلاکت و سیاهی است که دامن‌گیر همهٔ مردم شده است.


آیا این، یک وضعیت و موقعیت جدید در رژیم است؟

تفاوت صحبت از مذاکره با آمریکا با قبل، که این موضوع مطرح می‌شد، چیست؟

این که این صداها این اندازه بلند شده، چیست؟

و چرا و چه عواملی باعث شده که رژیم و ولی‌فقیه در چنین موقعیتی قرار بگیرد؟

وجه جدید زمزمه‌های اخیر چیست؟
اولین وجه جدید قضیه این است که صداها دیگر نه زمزمه بلکه صداهایی بلند و حرفهای صریح و روشن هستند.

دوم این‌که این حرفها را افراد حاشیه‌ای و رانده شده مثل تاج‌زاده و زیدآبادی و امثالهم نمی‌زنند بلکه دیپلماتهای همین رژیم که تا ۲ماه پیش هم سفیر و شاغل بوده‌اند می‌زنند.

سوم این‌که انگشت اتهام را مستقیماً به جانب خود خامنه‌ای می‌گیرند، البته از او نام نمی‌برند، اما اشاراتشان خیلی روشن است.

چهارم این‌که می‌گویند ما باید شعر و شعارهای دجالگرانه را کنار بگذاریم و خود ما علت ایجاد این وضعیت و فقر و فلاکت مردم هستیم.

نگاهی به برخی مواضع اخیر
۱- علی ماجدی سفیر سابق رژیم که تا همین ۲ماه پیش هم در این سمت بوده، می‌گوید:

ما فقط یاد گرفته‌ایم دشمنی کنیم. باید بپذیریم که آمریکا هژمونی برتر دنیاست. ما چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم این یک حقیقت است و ما به جای این‌که این واقعیت را انکار کنیم، باید با آن کنار بیاییم.
اعتراف به این‌که دنیا با نوع نگاه ما مشکل دارد. ما باید نوع نگاهمان به دنیا را با توجه به وضعیت بین‌المللی تغییر دهیم و تا زمانی که نوع نگاه‌مان تغییر نکند، این مشکلات هم‌چنان وجود خواهد داشت.
اعتراف به این‌که مشکل روابط خارجی رژیم تنها به آمریکا محدود نمی‌شود، بلکه اروپا هم با رژیم مشکل دارد و رژیم نتوانسته اعتماد اروپایی‌ها را (حتی آنهایی که با رژیم کار می‌کنند) را جلب کند. که در این مورد سفیر سابق رژیم در آلمان به اقدامات تروریستی رژیم در اروپا اشاره می‌کند.
۲- افشار سلیمانی که او هم سفیر سابق است می‌گوید:

ما باید با آمریکا در همه زمینه‌ها وارد مذاکره و معامله شویم.
افشار سلیمانی سیاست نگاه به شرق را زیر سؤال برده و می‌گوید: کشورهایی مانند روسیه و چین و هند و غیره، توان ایستادن در برابر آمریکا را ندارند و به‌علاوه آنها هم علیه ما موضع دارند و به‌خصوص به سیاست روسیه اشاره می‌کند که هر جا منافعش اقتضا کرده، رژیم را قربانی کرده.

مفهوم تغییر «نگاه» رژیم!؟ ‍
منظور از «نگاه» همان نظریه جنایتکارانه خمینی در مورد بسط ولایت خودش به سراسر جهان اسلام و رؤیای ابرقدرت شدن منطقه‌ای است.

منظور از «نگاه» همان شعر و شعارهای دجالگرانه با رنگ و لعاب دینی و اسلامی است، آن هم در شرایطی که فساد و تباهی از سر و روی این رژیم بالا می‌رود و خودشان هم به آن اعتراف می‌کنند. شعر و شعارهایی مانند «جهان را سراسر مسلمان می‌کنیم» که ولی‌فقیه برای شیره مالیدن بر سر نیروهای خودش تدارک می‌بیند، اما هر جا که مجبور شده، پنهانی به پای میز مذاکره رفته و زانو هم زده و مفصل هم غلط کردم گویی کرده است.



تغییر «نگاه» به زبان ساده!
یکی از مهره‌های رژیم به اسم علی ماجدی گفته است: ما همیشه نشان داده‌ایم که وقتی دچار اجبار می‌شویم مذاکره می‌کنیم.
افشار سلیمانی هم با ذکر موارد خفت‌بار قبلی گفته: این بار هم تصمیم‌گیران نظام مجبور خواهند شد تحت تاثیر فشارها و مشکلات ناشی از آن بار دیگر هم‌چون بیانیه الجزایر، قطعنامه ۵۹۸ و برجام، تن به مذاکرات بدهند.
سایت حکومتی عصر ایران هم رژیم را با سایر کشورهای اسلامی مقایسه کرده و می‌گوید مگر آنها مسلمان نیستند یا کمتر از ما مسلمان‌اند؟ مثلاً اندونزی که پرجمعیت‌ترین کشور مسلمان است یک دشمن ندارد، (اما متقابلاً) رژیم یک دوست ندارد! و همهٔ دنیا را دشمن خود کرده است و بهای این سیاست را که البته سرپوش جنایت و سرکوب در داخل و تروریسم و جنگ‌افروزی در خارج است، مردم ایران با پوست و گوشت خود و با فقر و گرسنگی که در یک قرن اخیر سابقه نداشته، پرداخته‌اند.
 اهمیت و معنای زمزمه‌های مذاکره
معنای این زمزمه‌ها ضعف شدید رژیم و بن‌بست همه جانبه‌ای است که خامنه‌ای و نظامش در آن گیر افتاده و نه راه پیش دارند و نه راه پس!

مفهوم اخص این زمزمه‌ها به‌ویژه نمایش ضعف و بیچارگی خامنه‌ای به‌عنوان ولی‌فقیه نظام و شکستن تابوی او در کشاکش تضادها و بحرانهاست.

در واقع بر اثر این کشاکشها، پیچ و مهره‌های نظام شل شده و هر روز از یک جا از دایره مرکزی قدرت یا از لایه‌های نزدیک به رژیم صدای مخالفت با ولی‌فقیه بلند می‌شود:

از مجلس ارتجاع تا حوزه‌های آخوندی و از طلاب و سطوح مختلف آخوندی تا سطح مراجع تا کسانی مثل دیپلماتها که عوامل اصلی پیشبرد سیاست خارجی رژیم بوده‌اند تا... حتی وزیران دولت روحانی که ۸نفرشان نامه به خامنه‌ای نوشته‌اند و خواستار دخالت آشکار او برای ختم غائله اف‌.ای‌.تی‌اف و لوایح آن شده‌اند.

این شرایط تا حدودی آخرین مراحل رژیم شاه را به یاد می‌آورد که چگونه یک مرتبه از داخل مجلس رژیم شاه که به «بله احسنت گو» شهرت داشت، صداهای اعتراض و مخالفت بلند شد.
 علت رسیدن رژیم به این مرحله چیست؟
علت اصلی، شرایط انفجاری جامعه است. شرایطی که به اعتراف روحانی با قیام دیماه یک مرتبه همه چیز را در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران در داخل و خارج کشور تغییر داد.

در واقع قیام دیماه بود که باعث شد سیاست مماشات هم فرو بریزد و مهر «باطل شد» بخورد و بعد از آن بود که دولت آمریکا هم دیگر از تمدید لغو تحریمها خودداری کرد و از برجام خارج شد و دولتمردان آمریکا، از رئیس‌جمهور تا بقیه گفتند که دولت اوباما صدای مردم ایران را نشنید، اما ما در کنار مردم ایران ایستاده‌ایم.

قیامی که خود را در قیام کازرون و خوزستان و... در حرکتهای اعتراضی هفت‌تپه و اهواز و بازاریان تهران و کردستان و رانندگان کامیون و معلمان و اقشار مختلف نشان داد، اکنون عبارت «مردم ایران» و «خواست مردم ایران» به عبارتی تبدیل شده است که بسیار مورد استفاده دولتمردان و سیاستمداران کشورهای مختلف قرار می‌گیرد.

البته روشن است که این نه «خود‌به‌خودی» و نه «خلق‌الساعه» است. این قیامی است که سر و سازماندهی و نیروی متشکل‌کننده و کانونهای شورشی خود را دارد که بی‌وقفه پیش می‌روند و رژیم را از همه طرف به محاصرهٔ خود درآورده و سرنوشت محتومش را رقم می‌زنند.