۱۳۹۷ دی ۲۵, سه‌شنبه

قافیه‌باختگی علی خامنه‌ای در روزهای واپسین


                 بن‌بست امیددرمانی...‌      بن‌بست گفتمانی و فروپاشی هویتی سیاسی! 
اگر یک روز سرکردگان نظام، با دارامب و درومب،‌ به همدیگر می‌گفتند: «دیدید، دیدید، سرنگون نشدیم و می‌توانیم ۴۰سالگی نظام را جشن بگیریم» اما امروز دیگر از این دل‌خوش‌کنک‌های تصنعی و امیددرمانی هم خبری نیست به جای آن یأس و سرخوردگی سراپای نظام را فراگرفته است. به این وضعیت خودشان می‌گویند: «بن‌بست گفتمانی»، «فروپاشی هویتی سیاسی»، «دیپلماسی انفعال» و...

روزنامهٔ حکومتی ابتکار ۲۳دی ۹۷ در این‌باره می‌نویسد: «مدتی است که جامعه سیاسی و گفتمانی کشور دچار یک نوع بی‌رمقی و بی‌انگیزگی شده است. به‌نظر می‌رسد جامعه [بخوانید حاکمیت و دم و دمبالچه‌های آن] دچار نوعی انفعال شده است و ما کنش سیاسی را به‌معنای واقعی در جامعه مشاهده نمی‌کنیم. آیا این نشانه ناامیدی و بی‌تفاوتی در جامعه یا آرامش قبل از توفان است؟ آیا جامعه گفتمانی ما به بن‌بست رسیده است»؟

ترکیدن بغض غیرقابل کنترل 
روزنامهٔ ابتکار در قسمت دیگری از این مطلب، به شرایط انفجاری و هر دم مستعد فوران در جامعهٔ عاصی ایران، این‌گونه اذعان می‌کند:‌
«زمانی که در جامعه با اعتراضات مدنی برخورد مناسبی صورت نمی‌گیرد این اعتراضات در پوشش قرار می‌گیرند و برخی مواقع به‌صورت زیرزمینی فعالیت می‌کنند و به یک بغض تبدیل می‌شوند. در نهایت زمانی که یک اتفاق کوچک در جامعه رخ می‌دهد در واقع بهانه‌ای می‌شود برای ترکیدن این بغض‌ به‌گونه‌یای که ما در دی سال گذشته بخشی از این بغض را مشاهده کردیم. اینها اگر تکرار شود و در کنار هم جمع شوند چه بسا در مقاطع دیگری حاکمیت نتواند آنها را کنترل کند».

 وحشت علی خامنه‌ای از اوضاع و تسری آن به بدنهٔ نظام
در مختصات جدید نظام، علی خامنه‌ای که علی‌القاعده باید در موضع عمود خیمهٔ نظام، باد به غبغب بیاندازد و هارت و پورت کند تا آن پایین‌تری‌ها از او قوت قلب بگیرند، بیشتر از همه به‌قول پاسدار شمخانی قافیه را باخته است. او در ۲۱آذر ۹۷ ریزشی‌های با هر باد لرزان نظام را جمع کرده بود که مثلاً به آنها روحیه بدهد. او گفت حالا که در سال ۹۷ خبری نشد مبادا گول بخورید، «ممکن است سال ۹۷ جنجال کنند و نقشه را برای سال ۹۸ کشیده باشند. همه، حواس‌شان را جمع کنند». با این حرف در عمل ته دل آنها را خالی کرد.

 جلوجلو دویدن برای مسلط نشان‌دادن خود به اوضاع
مجاهدین در عراق!
سردمداران نظام در این وضعیت پتال، یادشان نمی‌رود که روی آلترناتیو اصلی خود تمرکز کنند. آنها با انتشار خبری مجعول و مجهول از قول یک رسانهٔ معلوم‌الحال خود به نام «المعلومه»، از حضور مجاهدین در عراق خبر دادند:

«به گزارش پایگاه اینترنتی المعلومه "محمد البلداوی"، نماینده پارلمان عراق از ائتلاف البناء، روز شنبه اعلام کرد آمریکا همزمان با آغاز خارج کردن نظامیان خود از سوریه، عناصر سازمان موسوم به مجاهدین خلق ایران را به عراق بازگردانده است.

وی افزود پایگاههای نظامیان آمریکا در شمال عراق میزبان دهها عضو این سازمان است و نیروهای آمریکایی مستقیماً آنها را آموزش می‌دهند».

البلداوی در گفتگو با این پایگاه خبری با اشاره به این‌که "آمریکا تلاش می‌کند پس از خروج خود از سوریه منطقه را به آتش بکشد و ایران و خاورمیانه را بی‌ثبات کند"، تصریح کرد: «پایگاههای ارتش آمریکا در شمال عراق دهها عنصر سازمان مجاهدین خلق ایران را در خود جای داده است و این عناصر برای اجرای یک توطئه، مسلح شده و در حال آموزش دیدن هستند».(خبر آن‌لاین ۱۶دی ۹۷)

مجاهدین در اجلاس لهستان! 
رسانه‌های نظام در چیدن پازل سرنگونی تا آنجا پیش می‌روند که مقاومت ایران و مجاهدین را جزو کشورهای شرکت‌کننده در اجلاس بین‌المللی لهستان در ۱۳ و ۱۴فوریه(۲۴ و ۲۵بهمن) از همین الآن ثبت‌نام می‌کنند.

«تحرکات گروهک تروریستی منافقین هیچ‌گونه ارزش سیاسی و امنیتی ندارد و حتی اگر این گروهک در کنفرانس آینده ورشو شرکت کند بیشتر در راستای بدنامی آمریکا و سایر شرکت‌کنندگان در کنفرانس خواهد بود».(روزنامهٔ حکومتی آرمان ۲۳دی ۹۷)
دیپلماسی انفعال 
در چنین وضعیتی واکنش نظام، به جای آن که «اقتدار پوشالی جمهوری اسلامی!» را تداعی کند، استیصال، بلاتکلیف بودن و قافیه‌باختگی آن را در معرض نگاه عموم قرار می‌دهد. همین نظام که روزی روزگاری برای کشورهای اروپایی شاخ و شانه می‌کشید و قداره و ششلول از رو می‌بست، ببینید در اثر خیزش خلق قهرمان ایران و موقعیت اعتلایابندهٔ آلترناتیو انقلابی به چه وضعیت نزاری افتاده است. تا جایی که وزارت‌خارجهٔ آن در مواجه با لهستان به یک توئیت مضحک بسنده می‌کند.
توئیت عباس عراقچی

سقف تهدید لهستان نیز از این فراتر نرفت که کاردار این کشور را به وزارت‌خارجه احضار کردند تا به او حق نمک‌شناسی در مورد پناه‌دادن به آوارگان لهستانی در جریان جنگ جهانی دوم را یادآوری کنند و بر سر این کشور منت بگذارند که تا به‌حال مزار لهستانی‌هایی که در خاک ایران فوت کردند را تخریب نکرده‌اند.

***
به این می‌گویند: بن‌بست و قافیه‌باختگی در روزهای واپسین.