۱۳۹۶ شهریور ۱۷, جمعه

سخنرانی نیکی هیلی حول ایران و برجام


سایت آمریکن انترپرایز ۱۴/۶/۹۶ : « سیاست خارجی و دفاع، خاورمیانه، تروریسم اظهارات سفیر نیکی هیلی حول ایران و برجام در موسسه امریکن انترپرایز
باتشکر زیاد از شما بخاطر میزبانی من امروز در اینجا. آرتور بروکس یکی از خونسردترین کسانی است که من می شناسم. کتاب او تحت عنوان قلب محافظه کار بطور روشنگرانه‌یی نوشته شده است.
من بر دوستی او و کمکهایی که ای.ئی.آی(امریکن انترپرایز) ادامه داده ارج می نهم.

من امروز اینجا هستم تا راجع به ایران و برجام2015 صحبت کنم. این موضوعی است که همه آمریکایی ها باید با آن درگیر شوند و این یک تاثیر جدی بر امنیت ملی ما و امنیت جهان دارد. این موضوعی است که مکررا در سازمان ملل مطرح می شود.
این موضوعی است که ما به آن به دقت توجه داشته ایم از جمله اینکه ما اخیرا با مانیتورهای اتمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین دیدار داشتیم.
ما از کار تیم آژانس اتمی تحت تاثیر قرارگرفتیم. آمانو مدیرکل آژانس یک دیپلومات توانمند و شخصی جدی است که به روشنی ماهیت حساس این کار را درک می کند. در گفتگوهایمان آمانو واقعیتی را گفت که برایم مهم بود. او گفت مانیتور متابعت ایران با توافق اتمی مانند یک معما(jigsawکه جزییاتش را باید درست چید) است. برداشتن یک قطعه تصویر کاملی را به ما نمی دهد.
این یک استعاره مناسبی است و فراتر از کار این آژانس می باشد.بستگی به نگاهیدارد که ما باید به رفتار ایران و منافع امنیت آمریکا داشته باشیم. بسیاری از ناظران نسبت به این نکته غافل هستند.
آنها اینطور فکر می کنند که خوب مادامی که ایران التزاماتش حول اورانیوم غنی شده و سانتریفیوژها را برآورده می کند پس از این توافق متابعت کرده اما این واقعی نیست. این یک معماست که همه قطعاتش را باید درست چید.
پرزیدنت ترامپ در ماه آینده یکبار دیگر فراخوانده می شود که اعلام کند آیا ایران را در متابعت برجام می بیند یا خیر.
باید توجه داشت که این الزام برای ارزیابی متابعت، از خود این توافق ناشی نمی شود. بلکه این الزام توسط کنگره در بازبینی توافق اتمی ایران بدست آمد که معروف به قانون کورکر -کاردین بود.
این یک تفاوت خیلی مهم است که به خاطر باید داشت زیرا خیلیها التزامات این توافق را با التزامات قانون آمریکا قاطی می کنند.
من به هیچ عنوان نمی خواهم پیش قضاوت کنم که پرزیدنت در ماه آینده چه تصمیمی خواهد گرفت. در عین حال من این را با او مورد بحث قرار داده ام. من نمی دانم او چه تصمیمی می گیرد این تصمیم اوست و فقط تصمیم خودش می باشد.
این یک مساله پیچیده است. واقعیت این است که برجام شامل نقایص زیادی هست که وسوسه می کند از آن خارج شویم. اما این توافق به شیوه یی درست شده که ترک آن و خروج از آن را کمتر خوشایند و جذاب می سازد. این توافق به ایران هرآنچه می خواست را داد و به ازای آن وعده های موقت داد که آنچه ما می خواهیم را محقق کند. این خوب نیست.
ایران فشار تحریمهای بین المللی را به میزان خیلی زیادی احساس می کند. طی دو سال قبل از اینکه برجام امضا شود درامد سرانه ایران(ج.د.پ) به میزان 4درصد افت داشت. دو سال بعد از برجام و لغو تحریمها درامد سالانه ایران حدود 5درصد رشد داشته است. این دستاورد بزرگی برای آنهاست.
آنچه ما از این توافق بدست آوردیم کمتر مشخص و روشن است که چه بوده است. من به اینجا آمده ام تا برخی ملاحظات حساس که بایستی در هر تحلیلی از متابعت ایران درنظر گرفته شود را عنوان می کنم.
امیدوار هستم برخی از سو برداشتها حول این تصمیم رئیس جمهور که ماه آینده می گیرد را فاش کنم. مساله متابعت ایران آنطور که خیلیها فکر می کنند ساده و سرراست نیست. این مساله تنها حول جنبه فنی این توافق نیست و ملزم به نگاهی همه جانبه تر است.
متابعت ایران سه رکن متفاوت دارد. اول خود برجام است. رکن دوم قطعنامه2231 شورای امنیت سازمان ملل است که توافق اتمی را تایید کرد اما درعینحال سایر رفتارهای بیشمار ایران را محدود نمود. رکن سوم هم قانون کورکر-کاردین می باشد که بر روابط رئیس جمهور با کنگره در رابطه با ایران حاکم است.
قبل از رفتن در این جزییات، مهم است که یک پایه برای وقتی صحبت از رژیم ایران می کنیم بگذاریم که دقیقاً با چه مقوله یی مواجهیم. قضاوت حول یک توافق بین المللی با ماهیت حکومتی که آن را امضا کرده شروع و با آن هم تمام می شود.
آیا ایران قانون بین الملل را محترم می شمارد؟
آیا می توان به آن اعتماد کرد که پای تعهداتش می ایستد؟
آیا این توافق باندازه کافی قوی هست تا در مقابل تلاشهای این رژیم برای تقلب بایستد؟
باتوجه به پاسخ به این سوالها آیا این توافق به نفع آمریکا هست؟
جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیسِ خود، با اقدامی ناقض قانون بین الملل کارش را شروع کرد.
در 4نوامبر1979 یک گروه از دانشجویان انقلاب اسلامی سفارت آمریکا در تهران را تسخیر کردند. در نقض قانون بین المللی آنها 52تفنگدار و دیپلومات آمریکایی را به مدت 444روز به گروگان گرفتند.
38سال بعد از آن، رژیم ایران کماکان در بیرون از جامعه ملتهای متابع قانون قرار داشته است. هنری کیسنجر معروف است که گفت ایران نمی تواند تصمیم بگیرد که یک کشور است یا یک آرمان.
از سال 1979 این رژیم برای هدفی كار كرده است – هدف گسترش اسلام شیعه انقلابی با استفاده از زور. دشمن اصلی و نقطه انگیزش آن چیزی كه آنرا شیطان بزرگ مینامد بوده و است..[نقطه چین از اصل متن] ایالات متحده آمریكا.
و سلاح اصلی این رژیم در پیگیری اهداف انقلابی آن سپاه پاسداران یا IRGC بوده است.
درست بعد از انقلاب، سپاه پاسداران برای حفاظت از انقلاب از دشمنان خارجی و داخلی آن تاسیس شد. س‍‍‍پاه پاسداران به دولت انتخاب شده جوابگو نیست بلكه تنها جوابگو به ولایت فقیه است.
کمی بعد از تاسیس آن سپاه پاسداران حزب الله را برای گسترش نفوذ ایران و انقلابش در خارج تاسیس كرد.
بعد از آن بمبگذاری در سفارت آمریكا در بیروت در سال 1983 صورت گرفت. 63 آمریكایی كشته شدند.
س‍پس بمبگذاری در سنگرهای تفنگداران دریایی انجام شد. 241 آمریكایی كشته شدند.
بعد آدم ربایی و كشتن رئیس دفتر سیا ویلیام باكلی صورت گرفت.
در سال 1985 یك هواپیمای خطوط مسافربری TWA دزدیده شد. جسد یك غواص نیروی دریایی ایالات متحده از هواپیما بر روی باند فرودگاه بیروت پرتاب شد.
در سال 1988 سرهنگ رابرت هگینز Robert Higgins تفنگدار دریایی ایالات متحده، یك نیروی حافظ صلح در جنوب لبنان دزدیده و تیرباران گردید.
تحت هدایت سپاه پاسداران، حزب الله دسترسی مرگبار خودش را به اروپا، افریقا، آسیا و قاره آمریكا برای پیدا گردن قربانیان و كشتن آنها گسترش داد.
در سال 1994 مرکز جامعه یهودیان در بوئنس آیرس بمبگذاری شد. 85نفر کشته شدند.
درسال 1996 کامیونی برجهای خوبر عربستان سعودی را منفجر کرد . 19 نفر از نیروی هوایی آمریکا کشته شدند.
در سراسر جنگ عراق اصلی ترین قاتل نیروهای آمریکایی مرگبارترین بمب های انفجاری پیشرفته یا آی.یی.دی ها بودند که توسط سپاه پاسداران انقلاب ایران تامین می شدند. هزاران مرد و زن آمریکایی مجروح و کشته شدند.
در سال 2005 رفیق حریری نخست وزیر لبنان به قتل رسید.
در سال 2011 آمریکا توطئه بمب گذاری توسط سباه پاسداران انقلاب ایران را در رستورانی در آمریکا که در کمتر از دو مایلی این جا بود خنثی کرد. هدف سفیر سعودی بود.
این ماهیت این رژیم و خواست آن برای برهم زدن نظم بین المللی است . قدرت و نفوذ آن به مرور زمان رشد کرده حتی در برابر مردم ایران نیز پاسخگو نیست.
به ندرت بتوان جنگی یا درد و رنج مردم خاورمیانه را یافت که رژیم ایران و سپاه پاسداران انقلاب یا نیروهای نیابتی آن، در آن دست نداشته باشند.
ارتش ایران به موازات حمایت از تروریسم و جنگهای نیابتی مدتها بدنبال تسلیحات اتمی بوده در حالی که همیشه تلاش می کرده نیات خود را مخفی نگه دارد.
برای دهه ها ارتش ایران برنامه مخفی تسلیحات اتمی انجام می داد که به بازرسان بین المللی اعلام نشده و مخفی بود.
در سال 2002 این مخالفین ایرانی بودند که وجود مجمتع غنی سازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین را افشا کردند که هر دو در نقض توافقنامه پادمان ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی بود.
ایران به نقض متعدد قولهای خود در تبعیت از بازرسی های بین المللی و محدودیت ها ادامه داد. توسعه تسلیحات اتمی خود را پنهان کرد و تازمانی که گیر نیفتاد درمورد آن دروغ گفت.
در سال 2009 اطلاعات آمریکا، انگلستان و فرانسه وجود مجتمع مخفی غنی سازی اورانیوم را در اعماق یک کوه در عمق یک پایگاه سپاه پاسداران انقلاب علنی کردند. نخست وزیر انگلستان رفتار ایران را بخوبی جمع زد و آنرا سریالی از فریبکاری سالیان خواند.
بلافاصله بعداز آن بود که پرزیدنت اوباما مذاکرات برای معامله ای با ایران را شروع کرد.
معامله ای که او بست قرار نبود فقط درمورد برنامه تسلیحات اتمی ایران باشد. قرار بود گشایشی بسوی ایران و خیرمقدم برای بازگشت به جامعه ملل باشد.
پرزیدنت اوباما معتقدبود که بعد از دهه ها خصومت با آمریکا، رژیم ایران مایل است مذاکره نموده و به برنامه اتمی خود پایان دهد.
در مورد برجام بسیار نوشته شده است. من آنر این جا تکرار نمی کنم. فقط بگذارید بگویم که این توافق نسبت به قول داده شده، کارایی نداشت.
به ما پایان برنامه اتمی ایران قول داده شده بود. آنچه معلوم شد پایان نبود بلکه یک وقفه بود. تحت این توافق ایران به غنی سازی اورانیوم و توسعه سانتریفوژهای پیشرفته ادامه می داد.
به ما قول بازرسی از سایت ها در ایران در هرزمان وهرمکان داده شده بود. توافق نهایی که بدست آمد بسیار کمتر بود. بازرسی های 24ساعته و هفت روز هفته تنها شامل سایت های اتمی اعلام شده ایران را می شد.
برای هر سایت اعلام نشده و مظنون، این رژیم می تواند دسترسی را تا 24 روز رد کند. بعد تاریخ های انقضای این توافق بود.
بعد از 10 سال، محدودیتهای موجود بر سر اورانیوم، سانتریفوژهای پیشرفته و سایر محدودیتها شروع به بخار شدن می كنند. و در كمتر از 10 سال، آنها این فرصت را دارند كه قابلیتهای خود را به طرق مختلف ارتقا دهند.
در فوریه 2016—تنها یك ماه بعد از اینكه این توافقنامه به اجرا درآمد—آژانس بین المللی انرژی اتمی كشف كرد كه ایران از حد مجاز آب سنگین خود فراتر رفته است. نه ماه بعد، ایران یك بار دیگر از حد مجاز آب سنگین خود فراتر رفت. در هر دو بار، دولت اوباما به ایران كمك كرد تا به مسیر تبعیت از توافقنامه برگردد و از اینكه آن را یك تخلف اعلام كند، خودداری نمود.
اگر این هم كافی نیست، بزرگترین نگرانی این است كه رهبران ایران – همان كسانی كه در گذشته در حین انجام یك برنامه مخفی اتمی در سایتهای نظامی گیر افتادند—بطور علنی گفته اند به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دسترسی به سایتهای نظامی شان را نخواهند داد.
اگر بازرسان مجاز نباشند هر كجا را كه باید ببینند را ببینند، چگونه می توانیم بدانیم كه ایران در حال تبعیت از توافقنامه است؟
یك كاستی عمده دیگر در برجام، مفاد مربوط به مجازات های آن است. خواه یك تخلف از سوی ایران، بزرگ باشد یا كوچك—خواه مفروض گرفته شود كه مادی است یا غیر مادی—این توافقنامه، تنها یك مجازات را در نظر می گیرد. این مجازات هم ، اعمال مجدد تحریمات است.
و اگر تحریمات دوباره اعمال شوند، آنگاه ایران از تمامی تعهداتی كه داده، رها می گردد.
این همان عدم تمایل برای به چالش گرفتن رفتار ایران است، عدم تمایل بخاطر ترس از صدمه زدن به توافقنامه اتمی، امری كه به قلب تهدیدی راه می برد كه این توافقنامه برای امنیت ملی ما دارد. .
این توافقنامه یك مرز تصنعی میان توسعه اتمی رژیم ایران و سایر رفتارهای غیرقانونی اش ترسیم كرده است. این توافقنامه می گوید، ” ما این توافق را در زمینه اتمی بعمل آورده ایم، در نتیجه هیچكدام از سایر رفتارهای بد رژیم
." آنقدر مهم نیست كه بتواند توافقنامه اتمی را مورد تهدید قرار دهد
نتیجه برای طرفداران این توافقنامه این است كه هر چیزی در روابطمان با رژیم ایران ، اكنون باید تابع حفظ این توافقنامه باشد.
ایرانیان این دینامیزم را درك می كنند. همین ماه گذشته، وقتی كه آمریكا در واكنش به پرتاب موشك توسط ایران، تحریم های جدیدی اعمال نمود، رهبران این كشور بار دیگر تهدید كردند كه از برجام خارج شده و به یك برنامه اتمی پیشرفته تر از آنچه كه قبل از توافقنامه داشتند، بازمی گردند.
این تهدید یك نمونه عالی از آن است كه چطور قضاوت كردن در مورد طرحهای اتمی رژیم صرفا از زاویه تبعیت از برجام، خطرناك و كوته بینانه است. مهمتر از آن، اینگونه قصاوت كردن، نكته اصلی را نادیده می گیرد. .
و اینجا، همانجایی است كه دو ستون دیگر كه ما را به توافق اتمی وصل می كند به نمایش درمی آیند.
ستون دوم مستقیما ملل متحد را در بر می گیرد.
وقتیكه توافقنامه اتمی امضا شد، دولت اوباما فعالیتهای غیراتمی ایران – توسعه موشكی، قاچاق سلاح، تروریسم، حمایت از رژیمهای قاتل—را از روی میز برداشت و آنها را در قطعنامه 2231 شورای امنیت ملل متحد انباشت.
بطور نگران كننده ای، آنچه كه در این باصطلاح فعالیتهای ”غیراتمی” گنجانده شد، توسعه جاری تكنولوژی موشكهای بالستیك توسط سپاه پاسداران بود. شما می توانید آن را ”غیراتمی بنامید” تمام چیزی كه می خواهید—تکنولوژی موشكی را نمی توان از ارتبطش با یك سلاح اتمی، جدا كرد. .
هر شش ماه، دبیركل ملل متحد گزارشی در مورد تبعیت رژیم ایران از این باصطلاح قطعنامه ”غیراتمی” به شورای امنیت می دهد.
گزارش دبیر کل همچنین شامل شواهد فراوانی در زمینه فناوری موشک های بالستیک و سکوهای پرتاب می شود. این رژیم بارها و بارها چنین پرتاب موشک هایی را انجام داده است، از جمله در ماه جولای سال جاری که موشکی به فضا پرتاب نمود کارشناسان اطلاعاتی می گویند می تواند برای توسعه تکنولوژی موشک های بالستیک بین قاره ای استفاده شود.
آنها به وضوح در برابر قطعنامه 2231 سازمان ملل متحد با توسعه فناوری موشکی با قابلیت استقرار کلاهک هسته ای سرپیچی کرده اند.
متأسفانه، همانطور که اغلب در سازمان ملل متحد اتفاق می افتد، بسیاری از کشورهای عضو تصمیم به نادیده گرفتن نقض آشکار قطعنامه های سازمان ملل متحد می کنند.
به این ترتیب، ما شاهد این هستیم که چگونه بصورت خطرناکی این دو ستون سیاست ایران با هم کار میکند: جامعه جهانی دارای انگیزه های قوی برای خروج از این راه است تا تصریح کند که رژیم ایران در "انطباق" با موضوع هسته ای است. در عین حال، سازمان ملل بیش از حد بی میل نسبت باصطلاح نقض موارد غیر هسته ای رژیم می باشد.
نتیجه این است که ارتش ایران به دنبال دستیابی به تکنولوژی موشکی با کلاهک هسته ای است. و جهان بیش از پیش به یک مکان خطرناک تبدیل می شود.
در اینجا است که سومین ستون سیاست هسته ای ایران ما به میان می آید: قانون کورکر/کاردین (Corker-Cardin).
همانطور که می دانید، پرزیدنت اوباما حاضر به ارائه معامله ایران[برجام] به کنگره به عنوان یک معاهده نشد. او به خوبی می دانست که کنگره آنرا رد خواهد کرد. در واقع، اکثریت در هر دو مجلس کنگره[کنگره و سنا]علیه این معامله رای خواهند داد.
در میان آرای منفی، رهبران دموکرات ها مانند سناتور چاک شومر، بن کاردین و باب منندز وجود داشتند.
علیرغم رویکرد سؤال برانگیز اخلاقی رئیس جمهور اوباما در دور زدن کنگره، اعضای قوه مقننه تلاش کردند تا بعضی از اختیارات خود را با تصویب قانون کورکر-کاردین اجرا کند.
قانون مشخص کرده است که رئیس جمهور هر 90 روز یک تأییدنامه را به کنگره بدهد. اما مهمتر از همه، قانون از رئیس جمهور می خواهد که چندین مورد را تأیید کند، نه فقط یکی. اول اینکه ایران به طور عمده برجام(JCPOA) را نقض نکرده است. این چیزی است که همه بر آن تمرکز دارند.
اما قانون کورکر-کاردین (Corker-Cardin) همچنین نیاز به مورد دیگری دارد؛ چیزی که اغلب نادیده گرفته می شود. از رئیس جمهور خواسته است تا تایید کند که تعلیق تحریم ها علیه ایران مناسب و متناسب با اقدامات هسته ای ایران است و برای منافع امنیت ملی ایالات متحده حیاتی است.
بنابراین، صرفنظر از این که آیا کسی نقض ایران در برجام(JCPOA) را بطور عمده به حساب آورده است یا خیر، و صرفنظر از این که آیا کسی ایران را در زیر پا گذاشتن قطعنامه سازمان ملل در مورد فناوری موشکهای بالستیک خود به عنوان غیر هسته ای به حساب آورده است یا خیر، قانون آمریکا از رئیس جمهور همچنین میخواهد که بررسی کند آیا معامله ایران مناسب، متناسب و در جهتمنافع امنیت ملی مامی باشدیا خیر..
با توجه به ساختار آن، ما نه تنها باید نقض فنی-اجرایی رژیم ایران از برجام (JCPOA) را لحاظ کنیم، بلکه نقض قطعنامه 2231 آنها و سابقه طولانی ستیزه جویی آنها را در نظر بگیریم.
ما باید دشمنی مکرر و خصمانه رژیم را در قبال ایالات متحده را در نظر بگیریم..
ما باید توسعه در جریان تکنولوژی موشک های بالستیک آنها را در نظر بگیریم.
و ما باید روزی را که شرایط برجام (JCPOA) افول میکند را در نظر بگیریم. این روزی است که ارتش ایران ممکن است تاکنون بخوبی از فناوری موشکی برای پرتاب موشک کلاهک هسته ای به ایالات متحده در اختیار داشته باشد - تکنولوژی که کره شمالی همین اخیراً ساخت.
به طور خلاصه ما باید کل تصویر را در نظر بگیریم نه صرفا اینکه ایران از حد مجاز برجام (JCPOA) برای غنی سازی اورانیوم عبور کردهاست یا خیر. ما باید کل پازل را در نظر بگیریم نه اینکه یک قطعه از آنرا..
و اگر رئیس جمهور تبعیت ایران را تایید ننماید، قانون کورکر-کاردین (Corker-Cardin) نیز به ما می گوید که چه اتفاقی بعد می افتد. آنچه در آینده اتفاق می افتد، به طور قابل توجهی در دستان کنگره است.
این بسیار حیاتی است و تقریبا به طور کامل نادیده گرفته شده است. اگر رئیس جمهور تصمیم به تایید تبعیت ایران نگیرد، این بدان معنا نیست که ایالات متحده از برجام(JCPOA) خارج می شود.
خروج از توافقنامه تحت شروط برجام(JCPOA) کنترل می شود. قانون کورکر-کاردین رابطه بین رئیس جمهور و کنگره را تنظیم می کند.
اگر رئیس جمهور متوجه شود که او نمیتواند تبعیت ایران را تأیید کند، یک یا چند تا از سه پیام متعاقب را به کنگره ارائه می دهد. یا اینکه دولت معتقد است که ایران معامله را نقض می کند؛ یا لغو تحریم ها علیه ایران مناسب و متناسب با رفتار این رژیم نیست؛ یا لغو تحریم ها به نفعامنیت ملی ایالات متحده نیست.
بر اساس قانون، سپس کنگره شصت روز وقت دارد که مجدداً تحریم ها علیه ایران را بررسی نماید.
در آن زمان، کنگره می تواند از این فرصت برای بحث در مورد پشتیبانی ایران از تروریسم، فعالیت های هسته ای گذشته اش و نقض گسترده حقوق بشر خود که همه آنها در قانون کورکر-کاردین مطرح شده است، مورد بحث قرار دهد.
کنگره می تواند بحث کند که آیا معامله هسته ای در حقیقت بسیار بزرگتر از آن است که از کار بیافتد.
ما باید بحث در مورد اینکه آیا برجام(JCPOA)به نفعامنیت ملی ایالات متحده است یا خیر، استقبال کنیم. دولت قبلی این معامله را به گونه ای تنظیم کرد که بحث های صادقانه و جدی را نادیده گرفت.
زمانی که مایک سیاست اتمی ایران داشتیم که این امنیت را در نظر داشت گذشته است. متشکرم».