روزنامه جهان صنعت ۱۵/۶/۹۶:«در حالی که باندهای بزرگ قاچاق همچنان به راحتی به کار خود ادامه میدهند و هیچکس به طور جدی برای مقابله با فعالیت آنها وارد عمل نمیشود, شاهد کشته شدن کولبران زحمتکشی هستیم که به سختی برای تامین هزینههای معمول زندگی خود تلاش میکنند.
کولبری یکی از مشاغل کاذب, سخت و دشوار به حساب میآید که سالهاست به دلیل نبود کار در مناطق مرزی حتی کودکان را نیز به سمت و سوی خود کشانده است تا بلکه خرج مایحتاج روزانه مردم آن منطقه به این شکل تامین شود. این در حالی است که برخی منتقدان, کولبران را مهرههای اصلی واردات بیرویه کالا به کشور میدانند در حالی که به عقیده بنده, کولبر قاچاقچی نیست و تنها به علت نبود صنعت و شغل مناسب و همچنین برای امرار معاش, ناچار میشود کالاها و محصولات قاچاق را از مناطق صعبالعبور مرزی جابهجا کند. این جابهجایی حتی بیشتر اوقات به قیمت جان کولبران تمام میشود در حالی که مسوولان مدعی ساماندهی و سازماندهی وضعیت کولبران هستند.
اما واقعیت این است که کولبران به دلایل نامشخصی کشته میشوند و حتی آنها را متهم به کار قاچاق میکنند در حالی که به نظر میرسد دست دولتمردان به باندهای بزرگ قاچاق نمیرسد یا اینکه ابزار مقابله با آنها را ندارند. از همین رو هر وقت صحبت از مقابله با قاچاق به میان میآید, جلوی ارتزاق کولبران گرفته میشود یا اینکه نظارت و بازرسی به مغازههای فروشنده خرد کالا محدود میشود در حالی که مشکل از جای دیگری است. به عقیده بنده تا زمانی که مسوولان برای مقابله با قاچاقچیان بزرگ و همچنین ایجاد شغل برای مرزنشینان راهکاری پیدا نکنند, کولبری نوعی شغل برای افراد ساکن در این منطقه محسوب میشود که باید ادامه پیدا کند اما نه به هر قیمتی. اینکه دولت مشکل اشتغال کولبران را حل نمیکند و در عین حال با نوع کارکرد آنها نیز مشکل دارد, تضاد فاحشی است که در نهایت اتفاقات دلخراشی را رقم میزند. از طرفی مسوولان به کولبران که از قشر ضعیف و پایین جامعه محسوب میشوند, به چشم قاچاقچی و کلاهبردار نگاه میکنند و از طرفی دیگر حتی حاضر نیستند برای حل مشکل معیشتی آنها پای میز مذاکره بنشینند. از طرفی دیگر قاچاقچیان بزرگ به راحتی, کشور را بازار اجناس به دردنخور قاچاق کردهاند و از سویی دیگر برای کولبر خط و نشان میکشند. خیلی جالب است به جای اینکه دولت در استانها و فرمانداریها پیگیری وضعیت کولبران و به فکر حل مشکلات آنها باشد چون نمیتواند جلوی کلهگندههای قاچاق را بگیرد, تلافیاش را سر کولبرانی که دستشان از همه جا کوتاه است, درمیآورد.
اکنون یک سوال مهم مطرح میشود و آن, این است که چرا دولت نگاهی فرافکنانه به وضعیت کولبران دارد و چرا یکبار برای همیشه تکلیف آنها ر ا مشخص نمیکند. همهساله تعدادی از کولبران به دلایل نامشخصی کشته میشوند اما مشخص نیست پایان این داستان قرار است چگونه رقم خورد. آنچه در حال حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار است, این است که وزارت کشور سریعتر به موضوع کشته شدن مشکوک این کولبران بپردازد و رسیدگی به این اتفاق را در اولویتهای کاری خود قرار دهد. در وهله بعد و بعد از مشخص شدن موضوع, رسیدگی به وضعیت کار و نحوه فعالیت کولبران باید در راس کار وزارتخانههای مربوطه قرار گیرد. در غیر اینصورت باید منتظر اتفاقات تکراری از این دست باشیم که در نهایت ضررش متوجه ارگانهای بیشماری خواهد شد.
بنابراین لازم است از این پس در دولت دوازدهم شاهد اقدامات جدی و اساسی در این زمینه باشیم تا وضعیت کولبران ساماندهی شود و دیگر شاهد مرگ کولبرانی که مسوولان چارهای جز کولبری برایشان نگذاشتهاند, نباشیم».