گفته میشود سردمداران رژیم آخوندی و نزدیکان خمینی مدفون، مصرانه از او خواسته بودند تا قبل از سر بر خاک نهادنش سه مقوله اساسی بقایای خودش را تعیین تکلیف کند. پرونده جنگ ضد میهنی را ببندد، زندانها را از مخالفین و بخصوص مجاهدین پاکسازی نماید و جانشین خودش را تعیین کند.
دجال جماران با فتوای کشتار قتلعام شصتوهفت بهزعم باطل خودش آلترناتیورا کمرشکن کرد و جام زهر آتشبس را سرکشید. در رابطه با خواسته عاجل سوم، اجل امانش نداد تا بفکر جانشین باشد و شاید هم کسی را شایسته خلافت پس از خود نمیشناخت!
خمینی با شم ضد انقلابی که داشت برای درامان ماندن از جوشش خون شهیدان قتلعام، تلاش کرد همه جناحین نظام را درگیر هولاکاست تابستان سیاه شصتوهفت بکند. بسیاری ازسران و دستاندرکاران رژیم مستقیم و غیرمستقیم در اعدام و حلقآویز مجاهدین ومبارزین دستانشان تا مرفق در خون شهیدان آغشته شد. نزدیک شدن به مقوله قتلعام، قتل قرمز نظام اعلام گردید و بهرغم شعلهور شدن تضادها و تشدید جنگ گرگها، دهههای متوالی اعوان و انصار نظام ولایی ملزم به رعایت این خط قرمز شدند.
اجساد مطهر شهیدان در قبرهای بینام ونشان به خاک سپرده شدند. بسیاری از این مکانهای ناشناخته با بتون پوشانده شدند تا امکان افشا شدنشان تقلیل پیدا کند. بهرغم همه این تشبثات شیطانی هرازگاهی بطور کاملا اتفاقی، نمونههایی اینجا و آنجای کشو ردرمعرض دید افکار عمومی قرار میگرفت و داغ دل داغداران را تازه میکرد. افشاگریهای مقاومت در سایه سار مماشات گران و حامیان غارتگرملاها آنچنانکه باید و شاید حق مطلب را تا مدتهای مدید ادا نمیکرد.
پس از پیروزیهای بزرگ مقاومت، رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی طی بیانیهای پرونده دادخواهی شهیدان به خون خفته خلق را بازگشود و از همگان خواست برای دادخواهی خون شهیدان بپا خیزند. افشای فایل صوتی سخنان منتظری بهعنوان جانشین وقت خمینی سندی تکاندهنده و انکارناپذیر دراین زمینه بهحساب آمد.
دستگاه دیپلماسی انقلابی مقاومت، تمامعیار وارد کازار دادخواهی شد. تظاهرات و آکسیونهای اعتراضی هواداران مجاهدین و آزادیخواهان در بسیاری از شهرهای جهان برگزار شد.
خانواده قربانیان و زندانیان قهرمان در داخل شکنجه گاهها با در معرض خطر قرار دادن جانشان هر کدام به نوبه خود پرچم دادخواهی را بر دوش کشیدند. خون سرخ و جوشان شهیدان وارد پیکر نسلی شد که بقایای خمینی بسیار کوشیده بودند تا مانع از ساری و جاری شدنش بشوند.
در نمایش انتخابات قلابی رئیس جمهورآخوندها تحت تاثیر فشار افکار عمومی و در جهت زدن رقیبش مجبور شد حاکمیت سی وهشت ساله خودش را رژیم سرکوب و اعدام قلمداد کند. اطلاعیه شورای ملی مقاومت اخیرا اعلام کرد که در بسیاری از شهرها از جمله مشهد واهوازآخوندها دست بکار شخم زدن مقابر مجاهدین برای پاک کردن مدرک جرم نابخشودنی خویشند. ولیفقیه بیچاره نظام برسرقبردجال جماران چشم در چشم روحانی گفت نباید جای "شهید" با "جلاد" عوض شود! خامنهای مفلوک تلاش کرد با یک تیر همزمان دو هدف را نشانه رود. از طرفی خواست نهیبی زده باشد به روحانی که یابو برش ندارد و بداند که هنوز هم خامنهای همهکاره نظام است. و از جانب دیگر سوزش و گزیدگیاش از پیشروی جنبش دادخواهی را فریاد بزند!
خطاب به خامنهای و روحانی و همه سرمداران ریز و درشت باید گفت و نوشت:
خط قرمزهای نظام در سیلاب خون سرخ شهیدان رنگباخته است. یاد و نام شهیدان در اذهان و قلوب مردم رسوخ کرده است، شکستن سنگقبر شهیدان، به آب بستن و شخم زدن قبور، دردی از شما درمان نخواهد کرد. پیشبینی منتظری قبل از جارو شدن ولایت قتل و عام در جلوی چشمان از حدقه در آمده جناحین غالب و مغلوب بر سر قبر خمینی به وقوع پیوسته است. اینک افکار عمومی ایران و جهان نام خمینی و بقایای ورشکستهاش را با جانیان معروف تاریخ همسان میشناسند. کین هنوز از نتایج سحر است ...«باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد».
که مادران سیاهپوش
داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجادهها
سر بر نگرفتهاند." احمد شاملوی فقید ”
دجال جماران با فتوای کشتار قتلعام شصتوهفت بهزعم باطل خودش آلترناتیورا کمرشکن کرد و جام زهر آتشبس را سرکشید. در رابطه با خواسته عاجل سوم، اجل امانش نداد تا بفکر جانشین باشد و شاید هم کسی را شایسته خلافت پس از خود نمیشناخت!
خمینی با شم ضد انقلابی که داشت برای درامان ماندن از جوشش خون شهیدان قتلعام، تلاش کرد همه جناحین نظام را درگیر هولاکاست تابستان سیاه شصتوهفت بکند. بسیاری ازسران و دستاندرکاران رژیم مستقیم و غیرمستقیم در اعدام و حلقآویز مجاهدین ومبارزین دستانشان تا مرفق در خون شهیدان آغشته شد. نزدیک شدن به مقوله قتلعام، قتل قرمز نظام اعلام گردید و بهرغم شعلهور شدن تضادها و تشدید جنگ گرگها، دهههای متوالی اعوان و انصار نظام ولایی ملزم به رعایت این خط قرمز شدند.
اجساد مطهر شهیدان در قبرهای بینام ونشان به خاک سپرده شدند. بسیاری از این مکانهای ناشناخته با بتون پوشانده شدند تا امکان افشا شدنشان تقلیل پیدا کند. بهرغم همه این تشبثات شیطانی هرازگاهی بطور کاملا اتفاقی، نمونههایی اینجا و آنجای کشو ردرمعرض دید افکار عمومی قرار میگرفت و داغ دل داغداران را تازه میکرد. افشاگریهای مقاومت در سایه سار مماشات گران و حامیان غارتگرملاها آنچنانکه باید و شاید حق مطلب را تا مدتهای مدید ادا نمیکرد.
پس از پیروزیهای بزرگ مقاومت، رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی طی بیانیهای پرونده دادخواهی شهیدان به خون خفته خلق را بازگشود و از همگان خواست برای دادخواهی خون شهیدان بپا خیزند. افشای فایل صوتی سخنان منتظری بهعنوان جانشین وقت خمینی سندی تکاندهنده و انکارناپذیر دراین زمینه بهحساب آمد.
دستگاه دیپلماسی انقلابی مقاومت، تمامعیار وارد کازار دادخواهی شد. تظاهرات و آکسیونهای اعتراضی هواداران مجاهدین و آزادیخواهان در بسیاری از شهرهای جهان برگزار شد.
خانواده قربانیان و زندانیان قهرمان در داخل شکنجه گاهها با در معرض خطر قرار دادن جانشان هر کدام به نوبه خود پرچم دادخواهی را بر دوش کشیدند. خون سرخ و جوشان شهیدان وارد پیکر نسلی شد که بقایای خمینی بسیار کوشیده بودند تا مانع از ساری و جاری شدنش بشوند.
در نمایش انتخابات قلابی رئیس جمهورآخوندها تحت تاثیر فشار افکار عمومی و در جهت زدن رقیبش مجبور شد حاکمیت سی وهشت ساله خودش را رژیم سرکوب و اعدام قلمداد کند. اطلاعیه شورای ملی مقاومت اخیرا اعلام کرد که در بسیاری از شهرها از جمله مشهد واهوازآخوندها دست بکار شخم زدن مقابر مجاهدین برای پاک کردن مدرک جرم نابخشودنی خویشند. ولیفقیه بیچاره نظام برسرقبردجال جماران چشم در چشم روحانی گفت نباید جای "شهید" با "جلاد" عوض شود! خامنهای مفلوک تلاش کرد با یک تیر همزمان دو هدف را نشانه رود. از طرفی خواست نهیبی زده باشد به روحانی که یابو برش ندارد و بداند که هنوز هم خامنهای همهکاره نظام است. و از جانب دیگر سوزش و گزیدگیاش از پیشروی جنبش دادخواهی را فریاد بزند!
خطاب به خامنهای و روحانی و همه سرمداران ریز و درشت باید گفت و نوشت:
خط قرمزهای نظام در سیلاب خون سرخ شهیدان رنگباخته است. یاد و نام شهیدان در اذهان و قلوب مردم رسوخ کرده است، شکستن سنگقبر شهیدان، به آب بستن و شخم زدن قبور، دردی از شما درمان نخواهد کرد. پیشبینی منتظری قبل از جارو شدن ولایت قتل و عام در جلوی چشمان از حدقه در آمده جناحین غالب و مغلوب بر سر قبر خمینی به وقوع پیوسته است. اینک افکار عمومی ایران و جهان نام خمینی و بقایای ورشکستهاش را با جانیان معروف تاریخ همسان میشناسند. کین هنوز از نتایج سحر است ...«باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد».
که مادران سیاهپوش
داغداران زیباترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجادهها
سر بر نگرفتهاند." احمد شاملوی فقید ”