۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

«دو سر طلا شدن» نظام بر سر «دو راهی تسلیم یا تحریم»

یکی از جبهه‌های جنگ باندی در درون رژیم آخوندی، حول تحریمها شکل گرفته است؛ این‌ که آیا تحریمها در دوران پسابرجام، برداشته شده یا نه و این‌که اصلاً کم شده یانه؟ با نگاهی به اظهارات اخیر مقامات دولت آمریکا از رئیس‌جمهور تا سخنگو و مقامهای مختلف وزارت خارجه، می‌بینیم که اگر آن‌طور که عناصر باند خامنه‌ای می‌گویند، نگوییم تحریمها شدیدتر شده، دست‌کم تا آنجا که به آمریکا و تحریمهای بانکی -که مؤثرترین نوع تحریم هاست- برمی‌گردد،
تحریمها و نظام تحریمی تغییر جدی نکرده و هم‌چنان، در بانکهای آمریکا و مؤسسات مالی این کشور به روی رژیم قفل است. «مارک تونر سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا گفت، ایران نمی‌تواند از نظام مالی و بانکی آمریکا در مبادلات تجاری خود استفاده کند… برخی بانکهای بین‌المللی به علت فشار آمریکا و ترس از جریمه‌های سنگین از معامله با اشخاص و مؤسسات ایران خودداری می‌کنند» (تلویزیون رژیم – 17فروردین 95).
همچنین تلویزیون رژیم گزارش کرد: «واشینگتن بار دیگر تأکید کرد، اجازه نمی‌دهد ایران به نظام مالی آمریکا دست یابد… چند مقام آمریکایی هم بار دیگر ایران را به فعالیتهای بی‌ثبات‌کننده متهم کردند و از تحریم ایران سخن گفتند» (17فروردین 95).
با توجه به قطع مبادلات دلاری رژیم و از آنجا که 80درصد مبادلات مالی و پولی با دلار است، می‌توان به علت آه و ناله‌های خلیفه ارتجاع در سخنرانی‌اش در اولین روز سال در مشهد پی برد. از جمله آنجا که گفت: «معاملات بانکی ما هم‌چنان دچار مشکل است، باز گرداندن ثروتهای ما در بانکهای آنها دچار مشکل است. معاملات گوناگون تجاری که احتیاج به دخالت بانکها دارد، دچار مشکل است. وقتی دنبال می‌کنیم، تحقیق می‌کنیم می‌گوییم چرا این‌جور است؟ معلوم می‌شود از آمریکاییها می‌ترسند. آمریکاییها گفتند که ما تحریمها را برمی‌داریم، روی کاغذ هم برداشتند، اما از طرق دیگر، طوری عمل می‌کنند که اثر رفع تحریم، مطلقاً به‌وجود نیاید و تحقق پیدا نکند».
ادامه پیدا کردن تحریمهای آمریکا در حالی است که بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، رژیم حتی فراتر از آنچه در مورد انهدام پروژه اتمی که قرار بوده، به تعهدات خودش عمل کرده است. علت چیست؟
اولاً، با آن که خط دولت کنونی آمریکا سخت گرفتن بر رژیم نیست، اما به یمن افشاگریها و فعالیتهای خستگی‌ناپذیر مجاهدین و مقاومت ایران، در برابر دولت آمریکا جبهه نیرومندی متشکل از کنگره و افکار عمومی شکل گرفته که دست دولت اوباما را، در سال انتخابات، در هر گونه مماشات و امتیاز دادن به رژیم به‌عنوان پدرخوانده تروریسم و عامل اصلی بی‌ثباتی می‌بندد.
ثانیاً، برای آمریکا، برجام روح مشخصی دارد که یک سایت حکومتی درباره آن می‌نویسد:
«باراک اوباما، روح برجام را این‌گونه کالبدشکافی کرده است: 'روح توافق، مستلزم این است که رژیم ایران به جامعه جهانی و شرکتها، سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر این‌که اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکتها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد… برخی خطرهای ژئوپولیتیک وجود دارند که وقتی آنها (شرکتها) می‌بینند این اتفاق دارد می‌افتد، تشدید می‌شوند. اگر ایران به ارسال موشک به حزب‌الله ادامه بدهد، این کار شرکتها را مضطرب می‌کند» (سایت حکومتی فرهنگ نیوز ـ 15فرودین 95)
بر اساس این تعریف رئیس‌جمهور آمریکا از برجام، رژیم از جمله باید از ارسال موشک و سلاح به گروه‌های تروریستی، از صدور تروریسم و بی‌ثابت کردن منطقه دست بردارد. خود رژیم هم به خوبی می‌داند که از او چه می‌خواهند. همان که  علی خامنه‌ای  با بیانهای مختلف از قبیل ”برجامهای 2 و 3 و 4“ و رسانه‌ها و مهره‌های رژیم با عباراتی نظیر این‌که آمریکا قصد «استاندارد سازی» یا «نرمالیزاسیون» ما را دارد، به آن اشاره می‌کنند.
به جز آمریکا، سایر کشورهای اروپایی و غیراروپایی هم، به‌خصوص در زمینه بانکی، تحریمها را کاهش نداده‌اند. چرا که ابعاد اقتصاد آمریکا به تنهایی چند برابر اقتصاد تمام اروپاست و اگر آمریکا تحریمهای خودش را برندارد یا تخفیف ندهد، حتی اگر کشورهای اروپایی خواست مراوده و معامله با رژیم را هم داشته باشند، نمی‌توانند.
لاوه بر این بانکها و مؤسسات مالی اروپا از این‌که به‌طور ناخواسته، طرف معامله اشخاص و نهادهای ایرانی که مشمول تحریم هستند، قرار بگیرند و ناچار از پرداخت جریمه‌های خیلی سنگین شوند، بسیار بیمناکند.
اکنون ـ همان‌طور که خامنه‌ای در سخنرانی روز اول فروردین خود گفت ـ رژیم بر سر یک دوراهی مرگبار قرار گرفته است. در روزهای اخیر، رسانه‌های رژیم با بیان کاملاً صریح و گاهی با عبارات گزنده ـ که البته بیان کمرنگی از واقعیت است ـ به این دو راهی اشاره می‌کنند. از جمله روزنامه جوان، ارگان بسیج ضد‌مردمی (17فروردین 95) نوشت: « ”تعهد ایران به روح برجام“ را باید ”تعهد جمهوری اسلامی به پایان ماهیت هویت حقیقی خود“ ترجمه کرد که غرب با صراحت خواستار آن است. روش و بزنگاه این کار را نیز اقتصاد قرار داده‌اند. آنچه در این میان شرایط را دشوار کرده است دو سرطلا شدن دولت جمهوری اسلامی است. دولت از یک طرف اصرار بر دستاوردهای برجام دارد و از سوی دیگر می‌داند که آمریکا به‌صورت نانوشته مانع اجرای تعهدات بین‌المللی خصوصاً در اروپاست. سخنان (خامنه‌ای) در مشهد، منشوری برای ”نقشه راه عاشورایی“ در مقابل ”نقشه راه تحقق روح برجام“ بود. دوراهی ”تسلیم“ یا ”تحریم“ همان دوراهی ”بیعت“ یا ”شهادت“ در عاشورای سال61 هجری است».
البته رژیم آخوندی از تن‌دادن به هیچ ننگ و فضیحتی ابایی ندارد، اما واقعیت این است که در این مرحله، هم‌چنان که تحریم معنایی جز خفگی و مرگ ندارد؛ تسلیم هم برای رژیم، سرانجامی جز نابودی و مرگ ندارد.