۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران


وضعیت نابسامان اقتصادی در ایران
سند چشم‌انداز ۲۰‌ساله رژيم، براي رسيدن به دروازه هاي تمدن بزرگ در سال ۱۴۰۴ است، ولي اکنون نزدشيك به نیمی از دوره آن طی شده و بجاي رسيدن به روياي ”جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی“  (سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران12/8/82 در افق ۱۴۰۴-مركز پژوهش هاي مجلس) با اقتصادی ازپا افتاده، در آمد سرانه فلاكت بار، بيكاري چند ميليوني جوانان تحصليكرده و نبود سلامت، رفاه، امنیت غذایی، فقدان تامین اجتماعی،
فرصت‌های نابرابر و انحصاري، توزیع ناعادلانه درآمد، فروپاشي نهاد خانواده، فقر، تبعیض و محیط زیست آلوده و ويران شده، دست به گريبان است. ”این روند فاجعه بار، با رکود اقتصادی سال‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ تشدید شد. بنابراين، اقتصاد ایران در سال‌های پایانی دهه ۹۰ با تقاضای انباشته برای اشتغال و مطالبه بهبود وضعیت معيشتي خانوارها روبه‌روست“.(سايت حكومتي انتخاب23/2/94) برای پاسخگویی به امواج بنيان كن سونامي متقاضیان کار، بهبود وضعیت رفاهی مردم،تحصيل و آموزش و سرپناهي براي زندگي، دستیابی به رشد پرشتاب و مستمر و بطور متوسط رشد هشت درصد اقتصادی، یک ضرورت حیاتی است. اما، چالش‌ها و موانعی جدی بر سر راه تحقق آن وجود دارد که مهمترينشان وجود و حضور، خليفه ارتجاع و سپاه غداره بندان و مافياي مالي و تجاري باند هاي معتدل و نيمه ابري و طوفاني در فضاي اقتصاد كشور است، كه هرچه سرمايه و ثروت و منابع حياتي اين مملكت است صرف صدور بنياد گرايي و تروريسم و موشك پراني هاي نفس كش طلبانه و مدافعان لات و لومپن پاسدارهاي حرم بشار اسد مي شود.
اما جستجو در زمين واقعيت اقتصادي، نقشه مسير سند چشم‌انداز و برنامه ششم و اقتصاد مقاومتي را به چاه هاي عميق نيستي و نابودي راهنمايي مي كند. عموم اقتصاددانان قبول دارندكه سه چالش مهم پیش روی اقتصاد رژيم است: 
”تامین مالی بنگاه هاي توليدي/ ‌تعادل نهادینه در بودجه دولت/ دسترسی به تکنولوژی مدرن و بازارهاي منطقه اي و جهاني“.(فصلنامه پژوهش اقتصادي -1395)
سیاست‌های ضد علمي بانکی و اعتباری در دولت پاسدار احمدي نژاد دهه ۸۰، نظام بانکی را با انباشتی از دارایی‌های روي كاغذ و غیرنقد مواجه کرده است (شامل مطالبات معوق، بدهی‌های مستقیم و غیرمستقیم دولت، سرمایه‌گذاری‌های گسترده در بخش مسکن و...) که ارزش واقعی آنها بسیار کمتر از ارزشگذاريهاي صوري است. بانکهاي عليل دركنار تخت بيمار  بورس  و موسسه هاي نزول خواران، باعث مسدود شدن شريانهاي مالي به بنگاه هاي توليدي شدكه همچنان ادامه دارد و بغرنج تر هم شده است. چرا كه احتمال بروز یک بحران بانکی،پيش روست.“ (مطالعه توسعه مالی بین‌الملل و نقش آن بر جهانی شدن اقتصاد در ایران-1395)
”دولت مهم‌ترین نهاد اقتصادی کشور است که عهده دار سیاستگذاری هاي با دوام و ارائه خدمات عمومی بسیار مهمی در عرصه‌های آموزش، سلامت، امنیت و... است و البته نیازمند منابع مالی است که باید از طریق درآمدهای دولت تامین شود. رقم مطلق بودجه عمومی به قیمت‌های ثابت در سال جاری حدود 70 درصد رقم 10 ‌سال پیش است! این در حالی است که طی این مدت جمعیت کشور حدود 10 میلیون نفر افزایش پیدا کرده است. در حال حاضر، سهم مخارج جاری دولت از تولید ناخالص داخلی به حدود 12 درصد رسیده که طی 50 سال گذشته بی‌سابقه است. کاهش درآمدهای نفتی طی سه سال و رسیدن آن به حدود یک‌پنجم سال 1390، چگونگی تامین مالی دولت را به یک معضل اساسی برای سال‌های آینده تبدیل کرده است“. (گزارش كارشناسي از بودجه دولت تجارت فردا- 21/1/95)
در حاليكه دسترسی به تکنولوژی و بهره‌برداری از فناوری جهانی براي ارتقاي توليد و خدمات و راهيابي به بازارهاي جهاني شاخص رشد و توسعه كشورهاست. عدم دسترسی به بازارهاي مطمئن برای فروش محصولات باعث مي شود توليد صنعتي امكان فروش محصولات خود را نداشته باشد و در زير هزينه هاي كمرشكن خم شود. (بررسی تأثیر تجارت بر توسعه انسانی شماره 16، پاییز 1393 فصلنامه پژوهش‌های توسعه اقتصادی)