۱۴۰۰ دی ۱۳, دوشنبه

رسوایی همدردی درمانی!


                                سخن روز

«بر اساس تصمیم‌های» دولت «شاهد روند کاهشی تورم هستیم!». این ادعای رئیسی جلاد در سفر به قم روز ۱۰دی است؛ اما آش این دروغ آن‌قدر شور است که بی‌درنگ موجی از تمسخر، تعجب و تقابل را حتی درون رژیم برانگیخته است.

یکی با طعنه می‌گوید «از ایرادات در نظام این است که مسئولان، حتی مسئولیت سخنان خود را هم برعهده نمی‌گیرند!» (خباز-عضو پیشین مجلس ارتجاع-۱۱دی) و دیگری می‌گوید «شعارهای دولت رئیسی روزبه‌روز بیشتر شده، اما کاملاً بی‌عمل بوده است» (قرایی مقدم، جامعه‌شناس حکومتی-۱۱دی)؛ آن یکی با یادآوری این‌که «صد روز از دولت رئیسی می‌گذرد» تأکید می‌کند که «نه‌مشکل اشتغال برطرف شده و نه مشکلات معیشتی مردم!» و این‌که «مشکلات معیشتی» در دوران رئیسی «به‌گونه‌ای پیشروی کرده که بعد از گورخوابی، کارتن‌خوابی، چراغ خوابی، پشت‌بام خوابی، اکنون اتوبوس خوابی شروع شده است» (اقتصاد پویا-۱۱دی).

یکی می‌نویسد: «تورم از ۴۵درصد عبور کرده» و این‌که «حداقل هزینهٔ ماهانه» ۱۱میلیون و ۵۰۰هزار تومان شده، اما «دستمزدها همان است که در اوایل امسال تعیین شد» و ۲ تا ۳بار کمتر از حداقل هزینهٔ ماهانه است و مردم «قادر به تأمین این هزینه‌ها نیستند» (همدلی-۱۲دی)؛ یکی تیتر می‌زند «تورم هم‌چنان می‌تازد» (اقتصاد پویا-۱۲دی)؛ و دیگری با اشاره به لایحهٔ بودجهٔ ۱۴۰۱ رئیسی جلاد می‌نویسد «بودجه سال آینده فقر شدید «و بیشتری «را بر مردم تحمیل خواهد کرد» (کاروکارگر-۱۲دی)؛ و آن یکی هم به شیوهٔ رایج خامنه‌ای و رئیسی برای تأمین بخشی از کسری شدید بودجهٔ نظام اعتراف می‌کند که «ناچاریم مالیات بیشتری بگیریم!» (امروز-۱۲دی)؛ آن یکی هم با طعنه به‌دروغ‌های رئیسی جلاد می‌نویسد «یکی از وعده‌های رئیسی تک‌رقمی‌ کردن تورم بود» اما فروپاشی اقتصادی، آن‌چنان حاد است که «کارشناسان به رئیسی هشدار می‌دهند که این روند، نشان از پایان ماه‌عسل دولت را دارد» (مردم‌سالاری-۱۲دی).

از آن سو اعتراف‌ها و هشدارها به فقر، گرسنگی و وضعیت وخیم معیشتی مردم پایانی ندارد. از این‌که «افزایش فقر در ایران باعث شده که تعداد بی‌خانمانها روز به‌روز بیشتر شود و اکنون بی‌.آر.تی‌خوابی هم در دولت رئیسی آغاز شده» (قرایی مقدم-جامعه‌شناس حکومتی-۱۱دی)؛ تا گزارش دردناک و البته بی‌شرمانهٔ ارگانهای رژیم از نتیجهٔ ۴۳سال حاکمیت سراپا غارت آخوندها که کار را به‌جایی رسانده که «مردم ایران کم کم (باید) در پیاده‌روها زندگی کنند، در پیاده‌روها متولد شوند، در پیاده‌روها جان بدهند» اما «مسئولان، بودجهٔ نهادهای (حاکمیتی و امنیتی) را ۱۴برابر افزایش می‌دهند و (همین‌ها) آغاز فقر مردم است» (اقتصاد پویا-۱۱دی).

حتی در مجلس دستچین‌شدهٔ ارتجاع با وحشت به «چالشهای جدی» در نظام اشاره کنند و به رئیسی هشدار دهند که وضعیت معیشت و خشم عظیم مردم «در حال تبدیل شدن به معضلی جدی برای نظام است» و با طعنه به‌سفرهای نمایشی استانی رئیسی، خطاب به‌او می‌گویند «تا کی به اظهار تأسف و همدردی بسنده خواهید کرد؟» (صدیف بدری-صحن مجلس ارتجاع-۱۲دی).

در مقابل آما خامنه‌ای و رئیسی در بی‌راه‌حلی مطلق تلاش می‌کنند تنها با سرکوب جلوی انفجار جامعهٔ عاصی از این وضعیت را بگیرند. اما سرکوب هم در برابر شدت انفجاری بودن جامعه آن‌قدر ناکاراست که از درون رژیم اذعان می‌کنند «بحرانهای نظام» که با کشتن «از بین نمی‌رود و بحران هم‌چنان زیر پوست جامعه وجود دارد» (مطهری-نایب‌رئیس پیشین مجلس ارتجاع-۱۱دی).

آری، در این جامعهٔ ستمزده اتفاقاتی در حال رخ دادن است و همه چیز نشان از آن دارد که انفجاری بنیان‌کن، در تقدیر است!