سخن روز
بهدنبال اعلام رژیم مبنی بر آزمایشهای موشکی با عنوان «پرتاب ماهوارهبر»، رژیم آخوندی با موج جدیدی از انزوای سیاسی مواجه شده است.
مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، طی یک بیانیهٔ مطبوعاتی با عنوان «هشدار به رژیم ایران حول پرتاب فضایی موشکها که قطعنامه ۲۲۳۱ را نقض میکنند»، نوشت: وزارت دفاع رژیم ایران علناً طرحهایی را اعلام کرده که در ماههای آینده ۳سیستم پرتاب فضایی موشک را آزمایش میکند. چنین اقداماتی یکبار دیگر سرپیچی رژیم ایران از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است.
در برابر موضعگیری وزارتخارجه آمریکا و شخص پمپئو روز پنجشنبه ۱۳دی ۹۷ ظریف، وزیر خارجه رژیم هم واکنش نشان داد و در توئیت خود نوشت: «پرتاب ماهواره و آزمایشهای موشکی ما نقض قطعنامهٔ ۲۲۳۱ نیست و این آمریکاست که این قطعنامه را نقض کرده».
۲ماه پس از آغار تحریمهای جدید آمریکا علیه رژیم، بهنظر میرسد که دولت آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی خود را بر رژیم آخوندی برای وادار کردن آن به توقف سیاستهای ماجراجویانهاش افزوده است.
چرا رژیم خودش برای خودش دردسر درست میکند؟
آیا محاسبهای در این مورد در کار است؟
آیا این اقدامات رژیم به رابطهاش با اروپا و مشخصاً سازوکار اروپا که بهخصوص باند روحانی امید خودش را به آن دوخته، زیان نمیرساند؟
واقعیت چیست؟
رژیم همیشه این حرف را میزند و مدعی است که این موشکها قابلیت حمل کلاهک اتمی ندارند و در قطعنامه روی این موضوع تأکید شده است اما هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی خلاف آن را میگویند. واقعیت این است که این برد موشک است که تعیینکننده است و تبدیل کلاهک عادی به کلاهک هستهای، کار سادهای است بنابراین آنها نفس این قبیل آزمایشها را تهدیدکننده میدانند؛ بهخصوص هنگامی که این آزمایشها را در کنار تهدیدات لفظی سرکردههای سپاه پاسداران قرار دهیم آنجا که میگویند: «برد موشکهای ما به اروپا میرسد» یا «گوشت آمریکا زیر دندان موشکهای ماست»، آنجاست که ماهیت این قبیل آزمایشها بیشتر روشن میشود.
آزمایش موشکی در این شرایط، چرا؟
روشن است که در این حیص و بیص و فلاکتی که رژیم در همهٔ زمینهها دچار آن است، پرداختن به پرتاب ماهواره مصداق همان شعر معروف است: «خانه از پایبست ویران است...».
اما واقعیت این است که رژیم در بند «نقش ایوان» نیست و برای حل یک بحران دیگر که برای رژیم حیاتیتر است، بحران در روابط خارجی را به جان میخرد. آن بحران، وضعیت داخلی رژیم اعم از وضعیت انفجاری جامعه و وضعیت نیروهایش میباشد که بهشدت در معرض ریزش قرار گرفتهاند. رژیم بهشدت نیازمند امیددرمانی و نیازمند این قبیل نمایشهای قدرتنمایانه است. اما از آنجا که جرأت قدرتنمایی مستقیم مثل پرتاب موشکهای نظامی را ندارد و نمیتواند آن رجزخوانیهای سابق را تکرار کند، تحت این پوششها، پرتاب موشکهای ماهوارهبر و علمی و تحقیقاتی میخواهد به این هدف برسد. کما اینکه در مورد اتمی هم ادعای رژیم فناوری هستهای برای مصارف پزشکی و امثالهم بود.
امیددرمانی، مهمتر از سیاست خارجی
موضوع موشکی اینک مدتهاست که به گرهی در رابطه رژیم با اروپا هم تبدیل شده، بهنظر میرسد که اگر رژیم این مسأله را حل کند، با سازوکار اروپایی میتواند برخی از تضادهایش را بهخصوص در زمینهٔ اقتصادی حل کند و این میتواند گشایشی برای رژیم باشد، چرا رژیم این کار را نمیکند؟
طبعا رابطه با اروپا و کار روی آنچه که خود رژیم آن را شکاف میان اروپا و آمریکا مینامد مهم است، اما رژیم نیازی خیلی مهمتر و حیاتیتر از رابطه با اروپا و بسته اروپایی دارد و آن هم امیددرمانی است.
مشکلات بیشتر از اینهاست!
از طرف دیگر گره مناسبات رژیم با اروپا به موشکی محدود نمیشود. این یک بسته است که شامل دخالتهای منطقهای رژیم و تا حدودی حقوقبشر هم میشود و رژیم بارها گفته که اگر در یک مورد عقبنشینی کند، باید در سایر زمینهها هم دست به عقبنشینی بزند و به همین دلیل است که وضعیت رژیم با اروپا هم به یک بنبست رسیده که شاخص آن قفلشدگی و انجمادی است که در مورد SPV پیش آمده است تا آنجا که روز پنجشنبه ۱۳دی ۹۷ فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: «ما حساب اقتصادی روی SPV باز نکردهایم». او با اشاره به طولانی شدن زمان اجرای سازوکار ویژه مالی اروپا (SPV)، گفت: اخیراً در جلسهای که کمیسیون امنیت ملی با وزیر امور خارجه داشت، این مسأله مورد بحث قرار گرفت و درخواست اعضای کمیسیون آن بود که هر چه سریعتر درباره این موضوع، نتیجه مشخصی به ملت گفته شود. وی با بیان اینکه ایران فقط در عرصه سیاسی روی SPV حساب راهبردی باز کرده است، افزود: «اروپاییها از آمریکا میترسند و نمیتوانند سازوکار اقتصادی با ایران تعریف کنند».
ظریف هم اخیراً مشابه این حرف را بیان کرده و گفته بود: «هدف از برجام اقتصادی نبود» که این حرف جنجال زیادی در رژیم ایجاد کرد و باند خامنهای در این رابطه بهشدت به او تاختند و مهدی محمدی از مهرههای باند خامنهای که او را کارشناس مسائل هستهای و سیاست بینالملل معرفی میکنند، گفته است: «اگر فرض کنیم آقای ظریف موضوع عدم توجه به مسائل اقتصادی را در توافقنامه برجام صادقانه بیان کرده باشد و بیان این موضوع نتیجه فشار افکار عمومی به دولت در راستای عدم دستاوردهای اقتصادی برجام نبوده و سخن آقای ظریف در مصاحبه با روزنامه خراسان محصول فشار افکار عمومی نبوده این سؤال مطرح میشود که اگر هدف برجام دستاورد اقتصادی و رفع تحریمها نبود، پس برجام چه هدفی را دنبال میکرد؟ در واقع دولت آقای روحانی با سخن آقای ظریف از چاله به چاه افتاده و دولت باید به سؤال بزرگتر و مهیبتری پاسخ بگوید که اگر هدف شما رفع تهدیدهای اقتصادی نبود و برای حل مشکلات اقتصادی مذاکره نکردید برای چه مذاکره کردید؟» و خبرگزاری سپاه پاسداران این حرف ظریف را در کنار حرف خامنهای گذاشته که گفته بود: «هدف از مذاکره برداشتن تحریمها بود».
علت قفلشدگی بسته اروپایی!
از سوی دیگر روشن است که در ماجرای بسته اروپایی نوعی قفلشدگی وجود دارد. باید گفت این قفلشدگی بازتاب بنبست رژیم در داخل و در برابر مردم ایران است. رژیم در برابر این تضاد اصلی درمانده و سایر بحرانهای رژیم از اینجا ناشی میشود و هر قدر این تضاد عمیقتر میشود و قیام مردم ایران و به موازات آن مقاومت و مجاهدین پیشروی میکنند، رژیم در مناسبات خارجی هم بیشتر دچار بحران و معضل میشود. کافی است به بحران روابط خارجی رژیم و اخراج پیدرپی دیپلماتهایش از کشورهای اروپایی دقت شود تا دریافت که رژیم از کجا به این ورطه افتاده است. از آنجا که در وحشت از مجاهدین تلاش میکرد دست به اقدامات تروریستی بزند. مصاحبهٔ سفیر رژیم در آلبانی این واقعیتها را بهوضوح نشان میدهد.
نمونه قفلشدگی در سیاست خارجی
خبرگزاری ایرنا از سفیر اخراجی رژیم سؤال میکند: «اهداف و انگیزه چهرههای تندرو در آمریکا، گروهک مجاهدین و رژیم صهیونیستی در برهمزدن مناسبات ایران و آلبانی چیست؟ اخیراً دانمارک و فرانسه هم مدعی شدند که عوامل ایران قصد اقدام تروریستی داشتهاند. هدف این ادعاها چیست»؟
پاسخ محمدنیا: «مهمترین هدف سناریوسازان برخورد با ایران چه در آلبانی و چه کشورهای دیگر، مقابله با تلاشهایی است که برای حفظ برجام انجام شده است. بهطور طبیعی از همان زمان مذاکرات که بنده هم بهعنوان عضو تیم مذاکرهکننده هستهای حضور داشتم شاهد تلاشهای حداکثری از سوی چهرههای افراطی و تندرو در آمریکا و رژیم صهیونیستی بودیم. دشمن از اقدامات خود برای برهم زدن روابط ایران و اروپا فروگذار نخواهد کرد و تلاش کردند تا مناسبات ایران و آلبانی را نیز با ادعاهای امنیتی خدشهدار کنند».
سر منشأء مشکلات کجاست؟
وی در جواب این سؤال که علت نگرانی افرادی مثل ترامپ، بولتون و مقامات رژیم صهیونیستی از توسعه مناسبات ایران با کشورهای اروپایی از جمله آلبانی چیست؟ خیلی ساده و ناچار جواب میدهد: «دلیل اصلی مجاهدین است».
اولا این مهرهٔ اطلاعاتی دیپلماتیک! توضیح نمیدهد که انگیزه و اهدف رژیم در آلبانی چه بوده و چرا یکمرتبه این کشور بهقول خود رژیم کوچک و کموزن یکمرتبه چنین اهمیتی پیدا کرده و چرا این چنین در کانون کشمکش قرار گرفته است.
مصاحبه مفصل این سفیر اخراجی بهخوبی نشان میدهد که رژیم دچار چه تناقض و بنبستی است. بحران و بنبستی که سایر بحرانهای رژیم از آن زاییده شدهاند. و تا وقتی مقاومت ایران هست، سایر بحرانهای رژیم مطلقاً امکان حل ندارند.
بهدنبال اعلام رژیم مبنی بر آزمایشهای موشکی با عنوان «پرتاب ماهوارهبر»، رژیم آخوندی با موج جدیدی از انزوای سیاسی مواجه شده است.
مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، طی یک بیانیهٔ مطبوعاتی با عنوان «هشدار به رژیم ایران حول پرتاب فضایی موشکها که قطعنامه ۲۲۳۱ را نقض میکنند»، نوشت: وزارت دفاع رژیم ایران علناً طرحهایی را اعلام کرده که در ماههای آینده ۳سیستم پرتاب فضایی موشک را آزمایش میکند. چنین اقداماتی یکبار دیگر سرپیچی رژیم ایران از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است.
در برابر موضعگیری وزارتخارجه آمریکا و شخص پمپئو روز پنجشنبه ۱۳دی ۹۷ ظریف، وزیر خارجه رژیم هم واکنش نشان داد و در توئیت خود نوشت: «پرتاب ماهواره و آزمایشهای موشکی ما نقض قطعنامهٔ ۲۲۳۱ نیست و این آمریکاست که این قطعنامه را نقض کرده».
۲ماه پس از آغار تحریمهای جدید آمریکا علیه رژیم، بهنظر میرسد که دولت آمریکا فشارهای سیاسی و اقتصادی خود را بر رژیم آخوندی برای وادار کردن آن به توقف سیاستهای ماجراجویانهاش افزوده است.
چرا رژیم خودش برای خودش دردسر درست میکند؟
آیا محاسبهای در این مورد در کار است؟
آیا این اقدامات رژیم به رابطهاش با اروپا و مشخصاً سازوکار اروپا که بهخصوص باند روحانی امید خودش را به آن دوخته، زیان نمیرساند؟
واقعیت چیست؟
رژیم همیشه این حرف را میزند و مدعی است که این موشکها قابلیت حمل کلاهک اتمی ندارند و در قطعنامه روی این موضوع تأکید شده است اما هم آمریکا و هم کشورهای اروپایی خلاف آن را میگویند. واقعیت این است که این برد موشک است که تعیینکننده است و تبدیل کلاهک عادی به کلاهک هستهای، کار سادهای است بنابراین آنها نفس این قبیل آزمایشها را تهدیدکننده میدانند؛ بهخصوص هنگامی که این آزمایشها را در کنار تهدیدات لفظی سرکردههای سپاه پاسداران قرار دهیم آنجا که میگویند: «برد موشکهای ما به اروپا میرسد» یا «گوشت آمریکا زیر دندان موشکهای ماست»، آنجاست که ماهیت این قبیل آزمایشها بیشتر روشن میشود.
آزمایش موشکی در این شرایط، چرا؟
روشن است که در این حیص و بیص و فلاکتی که رژیم در همهٔ زمینهها دچار آن است، پرداختن به پرتاب ماهواره مصداق همان شعر معروف است: «خانه از پایبست ویران است...».
اما واقعیت این است که رژیم در بند «نقش ایوان» نیست و برای حل یک بحران دیگر که برای رژیم حیاتیتر است، بحران در روابط خارجی را به جان میخرد. آن بحران، وضعیت داخلی رژیم اعم از وضعیت انفجاری جامعه و وضعیت نیروهایش میباشد که بهشدت در معرض ریزش قرار گرفتهاند. رژیم بهشدت نیازمند امیددرمانی و نیازمند این قبیل نمایشهای قدرتنمایانه است. اما از آنجا که جرأت قدرتنمایی مستقیم مثل پرتاب موشکهای نظامی را ندارد و نمیتواند آن رجزخوانیهای سابق را تکرار کند، تحت این پوششها، پرتاب موشکهای ماهوارهبر و علمی و تحقیقاتی میخواهد به این هدف برسد. کما اینکه در مورد اتمی هم ادعای رژیم فناوری هستهای برای مصارف پزشکی و امثالهم بود.
امیددرمانی، مهمتر از سیاست خارجی
موضوع موشکی اینک مدتهاست که به گرهی در رابطه رژیم با اروپا هم تبدیل شده، بهنظر میرسد که اگر رژیم این مسأله را حل کند، با سازوکار اروپایی میتواند برخی از تضادهایش را بهخصوص در زمینهٔ اقتصادی حل کند و این میتواند گشایشی برای رژیم باشد، چرا رژیم این کار را نمیکند؟
طبعا رابطه با اروپا و کار روی آنچه که خود رژیم آن را شکاف میان اروپا و آمریکا مینامد مهم است، اما رژیم نیازی خیلی مهمتر و حیاتیتر از رابطه با اروپا و بسته اروپایی دارد و آن هم امیددرمانی است.
مشکلات بیشتر از اینهاست!
از طرف دیگر گره مناسبات رژیم با اروپا به موشکی محدود نمیشود. این یک بسته است که شامل دخالتهای منطقهای رژیم و تا حدودی حقوقبشر هم میشود و رژیم بارها گفته که اگر در یک مورد عقبنشینی کند، باید در سایر زمینهها هم دست به عقبنشینی بزند و به همین دلیل است که وضعیت رژیم با اروپا هم به یک بنبست رسیده که شاخص آن قفلشدگی و انجمادی است که در مورد SPV پیش آمده است تا آنجا که روز پنجشنبه ۱۳دی ۹۷ فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: «ما حساب اقتصادی روی SPV باز نکردهایم». او با اشاره به طولانی شدن زمان اجرای سازوکار ویژه مالی اروپا (SPV)، گفت: اخیراً در جلسهای که کمیسیون امنیت ملی با وزیر امور خارجه داشت، این مسأله مورد بحث قرار گرفت و درخواست اعضای کمیسیون آن بود که هر چه سریعتر درباره این موضوع، نتیجه مشخصی به ملت گفته شود. وی با بیان اینکه ایران فقط در عرصه سیاسی روی SPV حساب راهبردی باز کرده است، افزود: «اروپاییها از آمریکا میترسند و نمیتوانند سازوکار اقتصادی با ایران تعریف کنند».
ظریف هم اخیراً مشابه این حرف را بیان کرده و گفته بود: «هدف از برجام اقتصادی نبود» که این حرف جنجال زیادی در رژیم ایجاد کرد و باند خامنهای در این رابطه بهشدت به او تاختند و مهدی محمدی از مهرههای باند خامنهای که او را کارشناس مسائل هستهای و سیاست بینالملل معرفی میکنند، گفته است: «اگر فرض کنیم آقای ظریف موضوع عدم توجه به مسائل اقتصادی را در توافقنامه برجام صادقانه بیان کرده باشد و بیان این موضوع نتیجه فشار افکار عمومی به دولت در راستای عدم دستاوردهای اقتصادی برجام نبوده و سخن آقای ظریف در مصاحبه با روزنامه خراسان محصول فشار افکار عمومی نبوده این سؤال مطرح میشود که اگر هدف برجام دستاورد اقتصادی و رفع تحریمها نبود، پس برجام چه هدفی را دنبال میکرد؟ در واقع دولت آقای روحانی با سخن آقای ظریف از چاله به چاه افتاده و دولت باید به سؤال بزرگتر و مهیبتری پاسخ بگوید که اگر هدف شما رفع تهدیدهای اقتصادی نبود و برای حل مشکلات اقتصادی مذاکره نکردید برای چه مذاکره کردید؟» و خبرگزاری سپاه پاسداران این حرف ظریف را در کنار حرف خامنهای گذاشته که گفته بود: «هدف از مذاکره برداشتن تحریمها بود».
علت قفلشدگی بسته اروپایی!
از سوی دیگر روشن است که در ماجرای بسته اروپایی نوعی قفلشدگی وجود دارد. باید گفت این قفلشدگی بازتاب بنبست رژیم در داخل و در برابر مردم ایران است. رژیم در برابر این تضاد اصلی درمانده و سایر بحرانهای رژیم از اینجا ناشی میشود و هر قدر این تضاد عمیقتر میشود و قیام مردم ایران و به موازات آن مقاومت و مجاهدین پیشروی میکنند، رژیم در مناسبات خارجی هم بیشتر دچار بحران و معضل میشود. کافی است به بحران روابط خارجی رژیم و اخراج پیدرپی دیپلماتهایش از کشورهای اروپایی دقت شود تا دریافت که رژیم از کجا به این ورطه افتاده است. از آنجا که در وحشت از مجاهدین تلاش میکرد دست به اقدامات تروریستی بزند. مصاحبهٔ سفیر رژیم در آلبانی این واقعیتها را بهوضوح نشان میدهد.
نمونه قفلشدگی در سیاست خارجی
خبرگزاری ایرنا از سفیر اخراجی رژیم سؤال میکند: «اهداف و انگیزه چهرههای تندرو در آمریکا، گروهک مجاهدین و رژیم صهیونیستی در برهمزدن مناسبات ایران و آلبانی چیست؟ اخیراً دانمارک و فرانسه هم مدعی شدند که عوامل ایران قصد اقدام تروریستی داشتهاند. هدف این ادعاها چیست»؟
پاسخ محمدنیا: «مهمترین هدف سناریوسازان برخورد با ایران چه در آلبانی و چه کشورهای دیگر، مقابله با تلاشهایی است که برای حفظ برجام انجام شده است. بهطور طبیعی از همان زمان مذاکرات که بنده هم بهعنوان عضو تیم مذاکرهکننده هستهای حضور داشتم شاهد تلاشهای حداکثری از سوی چهرههای افراطی و تندرو در آمریکا و رژیم صهیونیستی بودیم. دشمن از اقدامات خود برای برهم زدن روابط ایران و اروپا فروگذار نخواهد کرد و تلاش کردند تا مناسبات ایران و آلبانی را نیز با ادعاهای امنیتی خدشهدار کنند».
سر منشأء مشکلات کجاست؟
وی در جواب این سؤال که علت نگرانی افرادی مثل ترامپ، بولتون و مقامات رژیم صهیونیستی از توسعه مناسبات ایران با کشورهای اروپایی از جمله آلبانی چیست؟ خیلی ساده و ناچار جواب میدهد: «دلیل اصلی مجاهدین است».
اولا این مهرهٔ اطلاعاتی دیپلماتیک! توضیح نمیدهد که انگیزه و اهدف رژیم در آلبانی چه بوده و چرا یکمرتبه این کشور بهقول خود رژیم کوچک و کموزن یکمرتبه چنین اهمیتی پیدا کرده و چرا این چنین در کانون کشمکش قرار گرفته است.
مصاحبه مفصل این سفیر اخراجی بهخوبی نشان میدهد که رژیم دچار چه تناقض و بنبستی است. بحران و بنبستی که سایر بحرانهای رژیم از آن زاییده شدهاند. و تا وقتی مقاومت ایران هست، سایر بحرانهای رژیم مطلقاً امکان حل ندارند.