از نخستین اقرار صریح خمینی در سال ۱۳۵۸ که گفت: "دشمن ما نه آمریکا است و نه شوروی، بلکه در همین تهران (مجاهدین خلق) نشسته است" تا همین امروز که سران رژیم بهطور سیستماتیک در هر محفل و فرصتی به خطر سرنگونی رژیم ولایتفقیه توسط مجاهدین اعتراف میکنند، حدوداً ۴۰ سال میگذرد.
با آغاز قیام دیماه ۱۳۹۶ و تشکیل کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت در داخل کشور، ائمه جمعههای رژیم که مبلغ دستورات خامنهای و کار توجیه هفتگی گلههای بسیجی و پاسدار و لباس شخصیهای گمنام و هشیاری آنها نسبت به خطر دشمن "منافق" را به عهدهدارند، دیگر آژیر خطر را چنان به صدا درآوردهاند، که گویی سونامیای قریبالوقوع درراه است.
یک رسانه رژیم بنام صراط نیوز در ۱۴ دی ۱۳۹۷ ضمن اشاره به نقش کانونهای شورشی در امر گسترش قیام بهصراحت مینویسد: "چنانچه به دگردیسی شعارهای کارگران فولاد اهواز نیز نگاهی بیاندازیم، خواهیم دید که روند شعارها در روزهای آغازین از مشکلات ساده معیشتی شروع شد؛ اما بهتدریج بانفوذ اعضای کانونهای شورشی در صفوف کارگران، روزبهروز رنگ و بوی ساختار شکنانه به خود گرفت".
جوان آنلاین ارگان سپاه پاسداران ۱۵ دی ۱۳۹۷: "اگر قرار بود دولت ۳۰هزار میلیارد تومان پول به مالباختگان بدهد چرا قبل از حضور میدانی آنان اقدام نکرد؟ چرا زمانی که منافقین کانال "مالباختگان" ساختند و ۲۸هزار عضو گرفتند، مسئله را حل کرد؟"
حال صرفاً از منظر تحقیقی و فارغ از هرگونه سمپاتی و یا آنتی پاتی نسبت به مجاهدین، آیا میتوان منکر نقش و حضور مجاهدین در تحولات سیاسی ایران شد؛ ولو اینکه این امر بهر دلیلی بهحساب ریشهداری آنها در جامعه ایران گذاشته نشود؟
البته میتوان برای دلداری و روحیه دادن به خود و همگنان فلسفه بافت که "رژیم از این طریق قصد هراساندن مردم از به قدرت رسیدن مجاهدین و بدتر شدن اوضاع از آن چیزی که هست، را دارد". همین آسمانوریسمان به هم بافتنهای مضحک هم اما از نقش و غیرقابلانکار بودن مجاهدین نمیکاهد، که بیشتر بر آن میافزاید.
بااینحال فلان استاد کالج بنینگتن در ینگه دنیا ضمن عقدهگشایی نسبت به مجاهدین خلق، پیوند آنها با جامعه ایران را بالکل منکر میشود!
فقط ماندهام که کشف محیرالعقول این محقق! را باید بهحساب چه چیزی گذاشت؟
بلاهت و خرفتی؟ و یا توصیههای بیت ولایت برای ائمه جمعههای کراواتی در بلاد کفر؟