این روزها، روزی نیست که بین نیروهای سرکوبگر رژیم با دستفروشان محروم و حاشیهنشینهای کارتن خواب که صرفاً برای گذران زندگی خود و خانوادهشان از روی ناچاری و اضطرار مشغول دستفروشی میباشند درگیری یا زدوخوردی وجود نداشته باشد.
درگیریهایی که تقریباً در تمامی موارد زیر چتر حمایتی مردم، به گوشمالی مأموران میانجآمد و آنها را فراری میدهد و امروز به یکی از عرصههای اصلی رویارویی میان مردم با رژیم ضدمردمی و غارتگر آخوندی تبدیل شده است.
در توضیح این شرایط روزنامه آفتاب یزد10اسفند 94 ضمن اعتراف به انزوای بیسابقه مزدوران رژیم در میان مردم مینویسد: «در جدال میان دستفروشان و مأموران شهرداری همواره حق از نظر مردم متوجه دستفروشان میباشد و مقصر همواره شهرداری. پربیراه هم نمیگویند؛ وقتی کار نیست، وقتی منبع درآمد نیست چه کسی میخواهد شکم خانواده دستفروشان را سیر کند».
بدون کمترین تردید این موقعیتی ممتاز و انقلابی است که حکایت از موقعیت انفجاری جامعه دارد. موقعیت انقلابی که حاکمان ظالم دیگر توان حکومت کردن مانند گذشته را ندارند چرا که مردم محروم، چپاول و غارتگری سران و ایادی این رژیم را با گوشت و پوست خود لمس کرده و در نتیجه دیگر رأی حاکمان را بر نمیتابند.
اینگونه است که ولیفقیه طلسمشکسته ارتجاع مجبور میشود روزانه به مزدورانش هشدار دهد: «امروز خوشبختانه کشور درگیر جنگ نظامی نیست اما درگیر جنگ سیاسی است، درگیر جنگ اقتصادی است، درگیر جنگ امنیتی است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگی است؛ یعنی این را اگر کسی نداند، آن وقت خواب خواهد ماند“. (روزنامه حکومتی کیهان 21 اردیبشهت)
خودسوزی دستفروشان بازتاب ظلم و جنایت بیحد و حصر آخوندها:
افزایش فشار بر دستفروشان محروم طی سالیان اخیر تا آن اندازه بالا گرفته است که دستفروشان محروم وطن، که پیش از آن هزاران بار طعم تلخ سرکوب و تحقیر را تجربه کرده، تنها راه را برای خلاصی از این همه درد و رنج در خودسوزی مییابند و با این عمل خشم فرو خفته خود را با لعنت و نفرین ابدی بر حاکمیت منفور آخوندی ابراز میکنند.
اندر باب سرکوب و فشار به این محرومترین اقشار مردم همین بس که روزنامه آفتاب یزد 10اسفند 94 نوشت: «به گفته یک عضو شورای شهر معضل دستفروشی در ایران به چنان موضوع پیچیدهای تبدیل شده که تنها یک قفل راهگشای آن نیست. این اواخر هم که به گفته رئیس شورای شهر تهران پای پلیس ضدشورش برای جلوگیری از دستفروشی در بازار تهران باز شده قضیه رنگ و بوی تند و تیزتری به خود گرفته است؛ »
نمونهها و فاکتها آنقدر واضح و روشن است که براستی مو بر اندام هر انسان آزاده راست میکند:
-خسرو حیدریان، کارگر زحمتکش اخراجی فولاد مبارکه در نجفآباد اصفهان، روز 6بهمن در اعتراض به بیکاری و فقر شدید، خود را از طبقه پنجم یک آپارتمان نیمهکاره به پایین پرتاب کرد و جان سپرد. این کارگر به جان آمده، هنگام پرتاب نامه خود را که درصد نسخه به چاپ رسانده بود پخش کرد.
در نامه وی آمده است که: «همه بدانند که خون من بر گردن حاکم بزرگ این مملکت (خامنهای) است که بهرغم روزی 14ساعت کار، نمیتوانم وامهای خود را پرداخت کنم». (سایت مجاهد 30بهمن ماه 92)
- سایت همبستگی ملی27اردیبهشت95 اعلام کرد: یک دستفروش زحمتکش سنندج بهنام لاوه احمدینیا که اموالش توسط مأموران سرکوبگر انتظامی غارت و مصادره و خودش بزندان افتاده بود پس از آزادی از زندان، برای گرفتن اموالش به ارگانهای سرکوبگر مراجعه کرد، وقتی از مراجعاتش نتیجه نگرفت در روز24اردیبهشت 95 در نزدیکی میدان مادر و مقابل ساختمان صنعت معدن سنندج در اعتراض به ستم و چپاول آخوندی و غارت اموالش توسط ارگانهای سرکوبگر، خود را به آتش کشید.
-سایت حکومتی الف چهارشنبه 19فروردین 94 نوشت: «در ۲۳ اسفند ماه ۹۳ یونس عساکره، دستفروش ۳۱ ساله خرمشهری پس از ناامیدی از دریافت مجوز فروش میوه و تره بار، در محوطه شهرداری خرمشهر خود را به آتش کشید و ده روز بعد در بیمارستان فوت شد. به گفته برادر متوفی، یونس، همسر و دو بچه داشته و چند روز پیش از خودسوزی، مأموران شهرداری بساطش را جمع کرده بودند و یونس بارها تلاش داشته با دریافت مجوز از شهرداری، بهطور قانونی و در غرفه بازار روز، کار کند اما شهرداری خرمشهر هرگز چنین مجوزی به وی نداد».
- روزنامهایران 1شهریور 94 نوشت: «16مرداد سال گذشته در خیابان 196 غربی تهرانپارس مأموران سدمعبر وقتی با مقاومت «علی چراغی» در برابر خواستههای خود مبنی بر پرداخت 150هزار تومان پول قرار گرفتند وی را به باد ناسزا و کتک گرفتند تا اینکه راننده وانت در برابر چشمان گریان پسرک خود، خواست با پلیس 110 تماس بگیرد که به گفته شاهدان و پسربچه قربانی یکی از مأموران قوی هیکل سدمعبر با پنجه بوکس به علی چراغی حمله کرد و با یک ضربه وی را از پای درآورد.
چهار مأمور سدمعبر که دیدند راننده وانت پیکان شرایط مرگباری دارد با وحشت از خشم رهگذران سوار بر وانت گریختند و علی چراغی پس از هفت روز دست و پنجه نرم کردن با مرگ روی تخت بیمارستان نفس آخر را کشید».
جالب اینکه قضاییه فاسد و جنایتکار رژیم در نهایت قتل را شبهعمد دانسته و متهم اصلی پرونده را به پرداخت دیه محکوم و سه نفر دیگر را بهخاطر شرکت در نزاع دستهجمعی هر کدام به 6ماه حبس و نفر چهارم را تبرئه کردند.
- سایت خبری شهردار آنلاین وابسته به رژیم آخوندی پنجم اردیبهشت 94 نوشت: «حمید فرخی دیزج ملک یک دستفروش تبریزی بود که بساط دست فروشی وی توسط مأموران سد معبر برچیده شد. رسانههای محلی تبریز مدعی هستند وی پیش از خود سوزی صرفاً خواستار آزاد شدن اموال توقیف شدهاش توسط شهرداری بوده اما شهرداری بر مصادره اموال وی اصرار ورزیده و در نهایت وی تهدید خود را در دفتر یکی از مدیران شهرداری تبریز عملی کرده است؛ حمید فرخی در اثر شدت جراحات روز 30فروردینماه دار فانی را وداع گفته است».
-سایت خبری آژانس ایران 17اردیبهشت95 نوشت: «مهدی عفراوی، جوان دستفروش اهوازی در اعتراض به مصادره اموالش توسط مأموران که تنها وسیله امرار معاش او و خانوادهاش بود، با انداختن خود به زیر قطار، اقدام به خودکشی کرد و متأسفانه جان باخت».
-سایت خبری بهار ایران 30بهمن 92 نوشت: «پس از حمله نیروی جنایتکار انتظامی رژیم به دستفروشان محروم در ایستگاه نواب تهران، 2 زن به جان آمده دستفروش، در اعتراض به این اقدامات سرکوبگرانه مزدوران رژیم آخوندی، خود را به زیر قطار انداخته و خودکشی کردند».
-سایت خبری بالاترین9اسفند 1394نوشت: «بر اساس گزارش و فیلمی که بر روی اینترنت منتشر شده است، یک هموطن زحمتکش که مشغول دستفروشی در خیابان جمهوری تهران بود مورد حمله وحشیانه مأموران انتظامی قرار گرفت.
وی که امیر نام داشت در یک حرکت اعتراضی بر روی خود بنزین ریخت و خود را به آتش کشید.
مردم با تلاش زیاد شعلههای آتش را خاموش کردند و او را به بیمارستان موسوم به مطهری تهران رساندند. از حال این هموطن به جان آمده اطلاعی در دست نیست. این حادثه تکاندهنده در آستانه سال نو صورت میگیرد».
استخدام و به کارگیری چماقداران لومپن تحت پوش شهربان شهرداری:
حاکمیت جنایتکار آخوندی در راستای غارت و چپاول هر چه بیشتر مردم همانند گذشته در راستای سرکوب محرومترین اقشار این میهن که صرفاً با دست فروشی قصد امرار و معاش روزانه خود و خانوادهشان را دارند با وقاحت تمام به استخدام و به کارگیری چماقداران لومپن تحت پوش شهربان شهرداری اقدام کرده است. باز هم رجوع به رسانههای رژیم کافی است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد:
-روزنامه حکومتی شهروند 28بهمن 94 بهنقل از محمد حقانی عضو شورای شهر تهران نوشت: «شهرداری عموماً برای برخورد با دستفروشان از افرادی که توسط پیمانکارها به کار گرفته میشوند، استفاده میکند؛ یعنی کسانی که نیروی رسمی شهرداری نیستند و رغبت و امیدی برای اینکه همیشه با شهرداری کار کنند، ندارند. فکر آبروی شهرداری را هم نمیکنند یا حتی بینشان افرادی هستند که بهصورتی شاید خودشان خلافکارند».»
-سایت خبری حکومتی وکیل ملت 2بهمن94 تحت عنوان شهرداری تهران با قمه کشی رفع سد معبر میکند نوشت: «تهران شامگاه امروز شاهد صحنهای از چاقو کشی برای ارعاب کاسب هایی بود که خوشایند مأموران سد معبر شهرداری نبودند. به حق یا ناحق آنها در کنار خیابان بساط کرده بودند و در تعریف مأموران سد معبر شهرداری منطقه 21 معبر عمومی را سد کرده بودند. مأموران شهرداری با لباس فرم وارد صحنه شدند و در کنار ترس و وحشت هیکلهای ورزشی و تازه از باشگاه بدنسازی آمده خود، عربدهکشی کردند و وقتی مقاومت دست فروشان را دیدند دست به چاقو شدند! فحاشی رکیک به شهروندان و تهدید آنها گویا حربه شعبانی آنها برای رفع سد معبر بود که البته حتی گربههای روی دیوار هم ترسیدند چه رسد به پیرمرد دست فروش و جوانی که از ترس جای چای مصنوعی خود را کنار بساطش در لحظهای گم کرد... . امروز سالها از حکومت اراذلی مانند شعبان استخوانی میگذرد و اصلاً انقلاب کردیم که سایه امنیت قانون بر مردم حاکم شود نه تهدید!»
رادیو زمانه 29خرداد 95 طی گفتاری تحت عنوان مأموران شهرداری یا اراذل و اوباش روز مزد گفت: «اردیبهشت گذشته، فیلمی از ضرب و شتم چند دستفروش منتشر شد که گوجه سبز و میوه نوبری میفروختند. فیلم جایی در حوالی بزرگراه آزادگان تهران را نشان میداد و در آن، مأموران شهرداری این دستفروشها را میزدند و به آنها فحش میدادند. الفاظ رکیک و خشونت شدید در این فیلم توجه افکار عمومی را در شبکههای اجتماعی به خود جلب کرد. نکته مهم دیگری هم در این تصاویر وجود داشت: پشت لباس افرادی که دستفروشها را کتک میزدند نوشته شده بود: ”طرح انضباط شهری ”. ماشینهای شرکت «شهربان» بهوضوح دیده میشد و مأمور نیروی انتظامی هم در تصویر حضور داشت. این شایعه مطرح شد که این نیروها، اراذل و اوباشی هستند که شهرداری آنها را برای سرکوب دستفروشها استخدام میکند.»
چتر و پوشش مردم در حمایت از دستفروشان محروم:
در ماههای اخیر هر روز بین نیروهای سرکوبگر رژیم با دستفروشان، کارگران، مالباختگان، حاشیهنشینها، آلونکنشینها، کارتن خوابها، معلمان، پرستاران، کسبه و بازاریان و مردم محروم درگیری و زدوخورد وجود دارد. رجوع به دست نوشتههای رژیم بیانگر این واقعیت میباشد:
-خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران 1اردیبهشت 94تحت عنوان 2 معبربان میدان هفت تیر راهی بیمارستان شدند نوشت: «معاون امور شهری منطقه ۶ شهرداری تهران اعلام کرد: اکیپ معبربانان شهرداری منطقه ۶ از سوی شماری از دست فروشان شناخته شده میدان هفت تیر، با سلاح های سرد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دو تن از مأموران بهشدت زخمی و به مراکز درمانی منتقل میشوند».
-خبرگزاری ایسنا وابسته به سپاه پاسداران 26بهمن 94 نوشت: «روز دوشنبه 26بهمن حدود 10نفر از مأموران شهربان - حریمبان با دو ماشین شاسیبلند که هیچ اثری از شماره منطقه و ناحیه شهرداری بر روی آنها نبود و فقط آرم شهرداری داشتند، در خیابان آزادی حاضر شده و بدون مقدمه از خودروها پیاده شدند و شروع به برهم ریختن و واژگونی چرخدستیها کردند که این کار باعث درگیری شد. با ادامه درگیریها که موجب مجروح شدن چند نفر از فروشندگان شد، مأموران شهرداری با رها کردن خودروهایشان صحنه را ترک کردند و مردم هم با تماس با اورژانس برای مداوای مجروحان اقدام کردند».
همین روزنامه بهنقل از یکی از دستفروشان حاضر در محل نوشت: «در یک چشمبههمزدن از ماشینها پیاده شدند. هیچ توضیحی ندادند. فقط فحش میدادند. کاسه و کوزهمان را که به هم ریختند، اعتراض کردیم. به جای اینکه جوابمان را بدهند، با باتون و شوکر به جانمان افتادند و تا میخوردیم، زدند. اگر مردم نبودند، تا همین الآن هم داشتیم کتک میخوردیم».
-روزنامه حکومتی ایلنا 17فروردین 94 نوشت: «ابوالفضل چراغی فرزند ۱۵ ساله علی چراغی که در مردادماه سال گذشته بر اثر ضرب و شتم مأموران پیمانکاری شهرداری تهران کشته شده بود، صبح امروز در هنگام دستفروشی میوه در نزدیکی محل زندگیشان مورد برخورد مأموران پیمانی سد معبر شهرداری تهران قرار گرفت اما با دخالت کسبه و اهالی محل مأموران از صحنه درگیری گریختند.
شاهدان عینی به ایلنا گزارش دادهاند پس از آن که مأموران سد معبر چرخ میوه ابوالفضل چراغی را واژگون کردند و قصد ضبط ترازوی این نوجوان ۱۵ ساله را داشتند، کسبه و اهالی محل که از هویت ابوالفضل آگاه شده بودند با مأموران شهرداری درگیر شدند».
-سایت خبری وکیل ملت 5فروردین 95 مطلبی تحت عنوان این بار دستفروشان مأموران شهرداری را کتک زدند نوشت: «ابوالقاسم چیذری مدیرعامل شرکت شهربان شهرداری تهران از مصدوم شدن مدیر اجرایی منطقه ٩ و یکی دیگر از نیروها شرکت شهربان در تعطیلات نوروزی به دست بساط گستران سودجو در میدان آزادی خبر داد.
وی افزود: گروهی از بساط گستران سودجو با اهداف خاص در برابر مأموران اجرای قانون به خشونت متوسل میشوند و معبربانان را با سلاح های سرد و آلات نزاع، زخمی و مصدوم میکنند».
-روزنامه حکومتی آفتاب یزد 4اسفند 94 نوشت: «مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه صبحها در بازار تهران پلیس ضدشورش مستقر میشود تا دستفروشان بساط خود را پهن نکنند گفت: دستفروشان با خواهش و درخواست معابر را ترک نمیکنند. متأسفانه وقتی برای مأموران شهرداری قمه میکشند باید مأموران گردن خود را زیر قمه بگذارند تا درگیری ایجاد نشود؟».
-خبرگزاری حکومتی مهر14اسفند 94 بهنقل از ابوالقاسم چیذری مدیرعامل شرکت شهربان شهرداری تهران نوشت: «ساعت ۶ بعدازظهر چهارشنبه گذشته عوامل معبربان ناحیه ۲ منطقه ۱۹ شهرداری تهران در خیابان ماهان، نبش خیابان ابوریحان در زمان مأموریت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
خبرگزاری حکومتی مهر اضافه کرد: این دستفروشان صورت و سر پلیس راهور را با چاقو از ناحیه پیشانی مصدوم کردند، و مأمور شهربان نیز در این حادثه از ناحیه سر دچار شکستگی شد و این افراد متواری شدند».
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس27اسفند 94 بهنقل از محمدرضا معصوم بیگی شهردار ناحیه 6 منطقه 2 تهران نوشت: «عصر روز دوشنبه در جریان رفع سدمعبر دستفروشان مقابل ایستگاه متروی شادمان، تعدادی از اراذل و اوباش به مأموران خدمات شهری منطقه 2 حمله و 5نفر را مجروح و راهی بیمارستان کردند. همچنین در جریان این حادثه اراذل و اوباش اقدام به آسیب رساندن به خودروهای شهرداری کردند».
-خبرگزاری حکومتی مهر27 دیماه 1394 بهنقل از رئیس کمیسیون خدمات شهری گرگان، نوشت: «حدود ساعت ۵ عصر شنبه درگیری بین مأمور شهرداری و یکی از رانندگان وانتبار در بلوار شهید کلانتری (کمربندی) نزدیک بویه آغاز میشود.
ظاهراً دقایقی بعد از درگیری دو موتورسوار به اصغر ساوری، نیروی شرکتی واحد سد معبر خدمات شهری گرگان حمله میکنند و بر اثر ضربات چاقو این مأمور شهرداری جان میسپارد».
- خبرگزاری حکومتی خبرآنلاین، 28بهمن94 بهنقل از فردی که در صحنه یکی از این درگیری حضور داشته مینویسد: «نمیدونم دروغ چطور نهادینه شده؟ تو چشمای هم نگاه میکنیم دروغ میگیم بهراحتی، من خودم از ابتدای حادثه اونجا بودم، ده پونزده مأمور شهرداری باتون به دست حمله کردن به میوه فروشها و چرخ دستی اونها رو داغون کردن، میوه فروش هارو به قصد کشت میزدن، تا جایی که مردم شروع کردن به حمایت از دست فروشها و مأموران شهرداری در رفتن، ماشینهای شهرداری هم میخواستن در برن که مردم نذاشتن، حداقل پونصد نفر اونجا بودن و شاهد ماجرا، فیلم گرفتن مردم، میبینید دروغ رو، به آقای شهردار باید گفت برادر جان شما بعد از هشت نه سال اداره شهر هنوز نفهمیدین اداره شهر اداره پادگان نیست، اوضاع اونقدر وخیم بود که حتی نیروی انتظامی که بعداً اومد اذعان داشت که بیتدبیری محض صورت گرفته».
درگیریهایی که تقریباً در تمامی موارد زیر چتر حمایتی مردم، به گوشمالی مأموران میانجآمد و آنها را فراری میدهد و امروز به یکی از عرصههای اصلی رویارویی میان مردم با رژیم ضدمردمی و غارتگر آخوندی تبدیل شده است.
در توضیح این شرایط روزنامه آفتاب یزد10اسفند 94 ضمن اعتراف به انزوای بیسابقه مزدوران رژیم در میان مردم مینویسد: «در جدال میان دستفروشان و مأموران شهرداری همواره حق از نظر مردم متوجه دستفروشان میباشد و مقصر همواره شهرداری. پربیراه هم نمیگویند؛ وقتی کار نیست، وقتی منبع درآمد نیست چه کسی میخواهد شکم خانواده دستفروشان را سیر کند».
بدون کمترین تردید این موقعیتی ممتاز و انقلابی است که حکایت از موقعیت انفجاری جامعه دارد. موقعیت انقلابی که حاکمان ظالم دیگر توان حکومت کردن مانند گذشته را ندارند چرا که مردم محروم، چپاول و غارتگری سران و ایادی این رژیم را با گوشت و پوست خود لمس کرده و در نتیجه دیگر رأی حاکمان را بر نمیتابند.
اینگونه است که ولیفقیه طلسمشکسته ارتجاع مجبور میشود روزانه به مزدورانش هشدار دهد: «امروز خوشبختانه کشور درگیر جنگ نظامی نیست اما درگیر جنگ سیاسی است، درگیر جنگ اقتصادی است، درگیر جنگ امنیتی است و بالاتر از همه درگیر جنگ فرهنگی است؛ یعنی این را اگر کسی نداند، آن وقت خواب خواهد ماند“. (روزنامه حکومتی کیهان 21 اردیبشهت)
خودسوزی دستفروشان بازتاب ظلم و جنایت بیحد و حصر آخوندها:
افزایش فشار بر دستفروشان محروم طی سالیان اخیر تا آن اندازه بالا گرفته است که دستفروشان محروم وطن، که پیش از آن هزاران بار طعم تلخ سرکوب و تحقیر را تجربه کرده، تنها راه را برای خلاصی از این همه درد و رنج در خودسوزی مییابند و با این عمل خشم فرو خفته خود را با لعنت و نفرین ابدی بر حاکمیت منفور آخوندی ابراز میکنند.
اندر باب سرکوب و فشار به این محرومترین اقشار مردم همین بس که روزنامه آفتاب یزد 10اسفند 94 نوشت: «به گفته یک عضو شورای شهر معضل دستفروشی در ایران به چنان موضوع پیچیدهای تبدیل شده که تنها یک قفل راهگشای آن نیست. این اواخر هم که به گفته رئیس شورای شهر تهران پای پلیس ضدشورش برای جلوگیری از دستفروشی در بازار تهران باز شده قضیه رنگ و بوی تند و تیزتری به خود گرفته است؛ »
نمونهها و فاکتها آنقدر واضح و روشن است که براستی مو بر اندام هر انسان آزاده راست میکند:
-خسرو حیدریان، کارگر زحمتکش اخراجی فولاد مبارکه در نجفآباد اصفهان، روز 6بهمن در اعتراض به بیکاری و فقر شدید، خود را از طبقه پنجم یک آپارتمان نیمهکاره به پایین پرتاب کرد و جان سپرد. این کارگر به جان آمده، هنگام پرتاب نامه خود را که درصد نسخه به چاپ رسانده بود پخش کرد.
در نامه وی آمده است که: «همه بدانند که خون من بر گردن حاکم بزرگ این مملکت (خامنهای) است که بهرغم روزی 14ساعت کار، نمیتوانم وامهای خود را پرداخت کنم». (سایت مجاهد 30بهمن ماه 92)
- سایت همبستگی ملی27اردیبهشت95 اعلام کرد: یک دستفروش زحمتکش سنندج بهنام لاوه احمدینیا که اموالش توسط مأموران سرکوبگر انتظامی غارت و مصادره و خودش بزندان افتاده بود پس از آزادی از زندان، برای گرفتن اموالش به ارگانهای سرکوبگر مراجعه کرد، وقتی از مراجعاتش نتیجه نگرفت در روز24اردیبهشت 95 در نزدیکی میدان مادر و مقابل ساختمان صنعت معدن سنندج در اعتراض به ستم و چپاول آخوندی و غارت اموالش توسط ارگانهای سرکوبگر، خود را به آتش کشید.
-سایت حکومتی الف چهارشنبه 19فروردین 94 نوشت: «در ۲۳ اسفند ماه ۹۳ یونس عساکره، دستفروش ۳۱ ساله خرمشهری پس از ناامیدی از دریافت مجوز فروش میوه و تره بار، در محوطه شهرداری خرمشهر خود را به آتش کشید و ده روز بعد در بیمارستان فوت شد. به گفته برادر متوفی، یونس، همسر و دو بچه داشته و چند روز پیش از خودسوزی، مأموران شهرداری بساطش را جمع کرده بودند و یونس بارها تلاش داشته با دریافت مجوز از شهرداری، بهطور قانونی و در غرفه بازار روز، کار کند اما شهرداری خرمشهر هرگز چنین مجوزی به وی نداد».
- روزنامهایران 1شهریور 94 نوشت: «16مرداد سال گذشته در خیابان 196 غربی تهرانپارس مأموران سدمعبر وقتی با مقاومت «علی چراغی» در برابر خواستههای خود مبنی بر پرداخت 150هزار تومان پول قرار گرفتند وی را به باد ناسزا و کتک گرفتند تا اینکه راننده وانت در برابر چشمان گریان پسرک خود، خواست با پلیس 110 تماس بگیرد که به گفته شاهدان و پسربچه قربانی یکی از مأموران قوی هیکل سدمعبر با پنجه بوکس به علی چراغی حمله کرد و با یک ضربه وی را از پای درآورد.
چهار مأمور سدمعبر که دیدند راننده وانت پیکان شرایط مرگباری دارد با وحشت از خشم رهگذران سوار بر وانت گریختند و علی چراغی پس از هفت روز دست و پنجه نرم کردن با مرگ روی تخت بیمارستان نفس آخر را کشید».
جالب اینکه قضاییه فاسد و جنایتکار رژیم در نهایت قتل را شبهعمد دانسته و متهم اصلی پرونده را به پرداخت دیه محکوم و سه نفر دیگر را بهخاطر شرکت در نزاع دستهجمعی هر کدام به 6ماه حبس و نفر چهارم را تبرئه کردند.
- سایت خبری شهردار آنلاین وابسته به رژیم آخوندی پنجم اردیبهشت 94 نوشت: «حمید فرخی دیزج ملک یک دستفروش تبریزی بود که بساط دست فروشی وی توسط مأموران سد معبر برچیده شد. رسانههای محلی تبریز مدعی هستند وی پیش از خود سوزی صرفاً خواستار آزاد شدن اموال توقیف شدهاش توسط شهرداری بوده اما شهرداری بر مصادره اموال وی اصرار ورزیده و در نهایت وی تهدید خود را در دفتر یکی از مدیران شهرداری تبریز عملی کرده است؛ حمید فرخی در اثر شدت جراحات روز 30فروردینماه دار فانی را وداع گفته است».
-سایت خبری آژانس ایران 17اردیبهشت95 نوشت: «مهدی عفراوی، جوان دستفروش اهوازی در اعتراض به مصادره اموالش توسط مأموران که تنها وسیله امرار معاش او و خانوادهاش بود، با انداختن خود به زیر قطار، اقدام به خودکشی کرد و متأسفانه جان باخت».
-سایت خبری بهار ایران 30بهمن 92 نوشت: «پس از حمله نیروی جنایتکار انتظامی رژیم به دستفروشان محروم در ایستگاه نواب تهران، 2 زن به جان آمده دستفروش، در اعتراض به این اقدامات سرکوبگرانه مزدوران رژیم آخوندی، خود را به زیر قطار انداخته و خودکشی کردند».
-سایت خبری بالاترین9اسفند 1394نوشت: «بر اساس گزارش و فیلمی که بر روی اینترنت منتشر شده است، یک هموطن زحمتکش که مشغول دستفروشی در خیابان جمهوری تهران بود مورد حمله وحشیانه مأموران انتظامی قرار گرفت.
وی که امیر نام داشت در یک حرکت اعتراضی بر روی خود بنزین ریخت و خود را به آتش کشید.
مردم با تلاش زیاد شعلههای آتش را خاموش کردند و او را به بیمارستان موسوم به مطهری تهران رساندند. از حال این هموطن به جان آمده اطلاعی در دست نیست. این حادثه تکاندهنده در آستانه سال نو صورت میگیرد».
استخدام و به کارگیری چماقداران لومپن تحت پوش شهربان شهرداری:
حاکمیت جنایتکار آخوندی در راستای غارت و چپاول هر چه بیشتر مردم همانند گذشته در راستای سرکوب محرومترین اقشار این میهن که صرفاً با دست فروشی قصد امرار و معاش روزانه خود و خانوادهشان را دارند با وقاحت تمام به استخدام و به کارگیری چماقداران لومپن تحت پوش شهربان شهرداری اقدام کرده است. باز هم رجوع به رسانههای رژیم کافی است و نیاز به توضیح بیشتر ندارد:
-روزنامه حکومتی شهروند 28بهمن 94 بهنقل از محمد حقانی عضو شورای شهر تهران نوشت: «شهرداری عموماً برای برخورد با دستفروشان از افرادی که توسط پیمانکارها به کار گرفته میشوند، استفاده میکند؛ یعنی کسانی که نیروی رسمی شهرداری نیستند و رغبت و امیدی برای اینکه همیشه با شهرداری کار کنند، ندارند. فکر آبروی شهرداری را هم نمیکنند یا حتی بینشان افرادی هستند که بهصورتی شاید خودشان خلافکارند».»
-سایت خبری حکومتی وکیل ملت 2بهمن94 تحت عنوان شهرداری تهران با قمه کشی رفع سد معبر میکند نوشت: «تهران شامگاه امروز شاهد صحنهای از چاقو کشی برای ارعاب کاسب هایی بود که خوشایند مأموران سد معبر شهرداری نبودند. به حق یا ناحق آنها در کنار خیابان بساط کرده بودند و در تعریف مأموران سد معبر شهرداری منطقه 21 معبر عمومی را سد کرده بودند. مأموران شهرداری با لباس فرم وارد صحنه شدند و در کنار ترس و وحشت هیکلهای ورزشی و تازه از باشگاه بدنسازی آمده خود، عربدهکشی کردند و وقتی مقاومت دست فروشان را دیدند دست به چاقو شدند! فحاشی رکیک به شهروندان و تهدید آنها گویا حربه شعبانی آنها برای رفع سد معبر بود که البته حتی گربههای روی دیوار هم ترسیدند چه رسد به پیرمرد دست فروش و جوانی که از ترس جای چای مصنوعی خود را کنار بساطش در لحظهای گم کرد... . امروز سالها از حکومت اراذلی مانند شعبان استخوانی میگذرد و اصلاً انقلاب کردیم که سایه امنیت قانون بر مردم حاکم شود نه تهدید!»
رادیو زمانه 29خرداد 95 طی گفتاری تحت عنوان مأموران شهرداری یا اراذل و اوباش روز مزد گفت: «اردیبهشت گذشته، فیلمی از ضرب و شتم چند دستفروش منتشر شد که گوجه سبز و میوه نوبری میفروختند. فیلم جایی در حوالی بزرگراه آزادگان تهران را نشان میداد و در آن، مأموران شهرداری این دستفروشها را میزدند و به آنها فحش میدادند. الفاظ رکیک و خشونت شدید در این فیلم توجه افکار عمومی را در شبکههای اجتماعی به خود جلب کرد. نکته مهم دیگری هم در این تصاویر وجود داشت: پشت لباس افرادی که دستفروشها را کتک میزدند نوشته شده بود: ”طرح انضباط شهری ”. ماشینهای شرکت «شهربان» بهوضوح دیده میشد و مأمور نیروی انتظامی هم در تصویر حضور داشت. این شایعه مطرح شد که این نیروها، اراذل و اوباشی هستند که شهرداری آنها را برای سرکوب دستفروشها استخدام میکند.»
چتر و پوشش مردم در حمایت از دستفروشان محروم:
در ماههای اخیر هر روز بین نیروهای سرکوبگر رژیم با دستفروشان، کارگران، مالباختگان، حاشیهنشینها، آلونکنشینها، کارتن خوابها، معلمان، پرستاران، کسبه و بازاریان و مردم محروم درگیری و زدوخورد وجود دارد. رجوع به دست نوشتههای رژیم بیانگر این واقعیت میباشد:
-خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران 1اردیبهشت 94تحت عنوان 2 معبربان میدان هفت تیر راهی بیمارستان شدند نوشت: «معاون امور شهری منطقه ۶ شهرداری تهران اعلام کرد: اکیپ معبربانان شهرداری منطقه ۶ از سوی شماری از دست فروشان شناخته شده میدان هفت تیر، با سلاح های سرد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و دو تن از مأموران بهشدت زخمی و به مراکز درمانی منتقل میشوند».
-خبرگزاری ایسنا وابسته به سپاه پاسداران 26بهمن 94 نوشت: «روز دوشنبه 26بهمن حدود 10نفر از مأموران شهربان - حریمبان با دو ماشین شاسیبلند که هیچ اثری از شماره منطقه و ناحیه شهرداری بر روی آنها نبود و فقط آرم شهرداری داشتند، در خیابان آزادی حاضر شده و بدون مقدمه از خودروها پیاده شدند و شروع به برهم ریختن و واژگونی چرخدستیها کردند که این کار باعث درگیری شد. با ادامه درگیریها که موجب مجروح شدن چند نفر از فروشندگان شد، مأموران شهرداری با رها کردن خودروهایشان صحنه را ترک کردند و مردم هم با تماس با اورژانس برای مداوای مجروحان اقدام کردند».
همین روزنامه بهنقل از یکی از دستفروشان حاضر در محل نوشت: «در یک چشمبههمزدن از ماشینها پیاده شدند. هیچ توضیحی ندادند. فقط فحش میدادند. کاسه و کوزهمان را که به هم ریختند، اعتراض کردیم. به جای اینکه جوابمان را بدهند، با باتون و شوکر به جانمان افتادند و تا میخوردیم، زدند. اگر مردم نبودند، تا همین الآن هم داشتیم کتک میخوردیم».
-روزنامه حکومتی ایلنا 17فروردین 94 نوشت: «ابوالفضل چراغی فرزند ۱۵ ساله علی چراغی که در مردادماه سال گذشته بر اثر ضرب و شتم مأموران پیمانکاری شهرداری تهران کشته شده بود، صبح امروز در هنگام دستفروشی میوه در نزدیکی محل زندگیشان مورد برخورد مأموران پیمانی سد معبر شهرداری تهران قرار گرفت اما با دخالت کسبه و اهالی محل مأموران از صحنه درگیری گریختند.
شاهدان عینی به ایلنا گزارش دادهاند پس از آن که مأموران سد معبر چرخ میوه ابوالفضل چراغی را واژگون کردند و قصد ضبط ترازوی این نوجوان ۱۵ ساله را داشتند، کسبه و اهالی محل که از هویت ابوالفضل آگاه شده بودند با مأموران شهرداری درگیر شدند».
-سایت خبری وکیل ملت 5فروردین 95 مطلبی تحت عنوان این بار دستفروشان مأموران شهرداری را کتک زدند نوشت: «ابوالقاسم چیذری مدیرعامل شرکت شهربان شهرداری تهران از مصدوم شدن مدیر اجرایی منطقه ٩ و یکی دیگر از نیروها شرکت شهربان در تعطیلات نوروزی به دست بساط گستران سودجو در میدان آزادی خبر داد.
وی افزود: گروهی از بساط گستران سودجو با اهداف خاص در برابر مأموران اجرای قانون به خشونت متوسل میشوند و معبربانان را با سلاح های سرد و آلات نزاع، زخمی و مصدوم میکنند».
-روزنامه حکومتی آفتاب یزد 4اسفند 94 نوشت: «مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران با بیان اینکه صبحها در بازار تهران پلیس ضدشورش مستقر میشود تا دستفروشان بساط خود را پهن نکنند گفت: دستفروشان با خواهش و درخواست معابر را ترک نمیکنند. متأسفانه وقتی برای مأموران شهرداری قمه میکشند باید مأموران گردن خود را زیر قمه بگذارند تا درگیری ایجاد نشود؟».
-خبرگزاری حکومتی مهر14اسفند 94 بهنقل از ابوالقاسم چیذری مدیرعامل شرکت شهربان شهرداری تهران نوشت: «ساعت ۶ بعدازظهر چهارشنبه گذشته عوامل معبربان ناحیه ۲ منطقه ۱۹ شهرداری تهران در خیابان ماهان، نبش خیابان ابوریحان در زمان مأموریت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
خبرگزاری حکومتی مهر اضافه کرد: این دستفروشان صورت و سر پلیس راهور را با چاقو از ناحیه پیشانی مصدوم کردند، و مأمور شهربان نیز در این حادثه از ناحیه سر دچار شکستگی شد و این افراد متواری شدند».
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس27اسفند 94 بهنقل از محمدرضا معصوم بیگی شهردار ناحیه 6 منطقه 2 تهران نوشت: «عصر روز دوشنبه در جریان رفع سدمعبر دستفروشان مقابل ایستگاه متروی شادمان، تعدادی از اراذل و اوباش به مأموران خدمات شهری منطقه 2 حمله و 5نفر را مجروح و راهی بیمارستان کردند. همچنین در جریان این حادثه اراذل و اوباش اقدام به آسیب رساندن به خودروهای شهرداری کردند».
-خبرگزاری حکومتی مهر27 دیماه 1394 بهنقل از رئیس کمیسیون خدمات شهری گرگان، نوشت: «حدود ساعت ۵ عصر شنبه درگیری بین مأمور شهرداری و یکی از رانندگان وانتبار در بلوار شهید کلانتری (کمربندی) نزدیک بویه آغاز میشود.
ظاهراً دقایقی بعد از درگیری دو موتورسوار به اصغر ساوری، نیروی شرکتی واحد سد معبر خدمات شهری گرگان حمله میکنند و بر اثر ضربات چاقو این مأمور شهرداری جان میسپارد».
- خبرگزاری حکومتی خبرآنلاین، 28بهمن94 بهنقل از فردی که در صحنه یکی از این درگیری حضور داشته مینویسد: «نمیدونم دروغ چطور نهادینه شده؟ تو چشمای هم نگاه میکنیم دروغ میگیم بهراحتی، من خودم از ابتدای حادثه اونجا بودم، ده پونزده مأمور شهرداری باتون به دست حمله کردن به میوه فروشها و چرخ دستی اونها رو داغون کردن، میوه فروش هارو به قصد کشت میزدن، تا جایی که مردم شروع کردن به حمایت از دست فروشها و مأموران شهرداری در رفتن، ماشینهای شهرداری هم میخواستن در برن که مردم نذاشتن، حداقل پونصد نفر اونجا بودن و شاهد ماجرا، فیلم گرفتن مردم، میبینید دروغ رو، به آقای شهردار باید گفت برادر جان شما بعد از هشت نه سال اداره شهر هنوز نفهمیدین اداره شهر اداره پادگان نیست، اوضاع اونقدر وخیم بود که حتی نیروی انتظامی که بعداً اومد اذعان داشت که بیتدبیری محض صورت گرفته».