۱۳۹۵ شهریور ۱۹, جمعه

بیانیه سی و پنجمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت ایران

صد و ده سال پیش مردم ایران با انقلاب مشروطه و با قیام علیه ظلم و بی عدالتی، آغاز دوران جدیدی را در تاریخ خود رقم زدند. دوران بیداری ایرانیان که از سالهای پیشتر آغاز شده بود، به رغم توطئه های استعمار (انگلیس و روسیه) و ارتجاع داخلی (شیخ فضل الله نوری، سلف خمینی)، در انقلاب مشروطه به بار نشست و اندیشه آزادیخواهی و عمل مبارزاتی را به سنت مردم ایران تبدیل کرد.



شصت و چهار سال پیش مردم ایران در روز 30 تیر سال1331 علیه توطئة استعمار (انگلیس و آمریکا) و دربار سلطنتی قیام کردند و دولت ملی- دموکراتیک دکتر محمد مصدق را به قدرت بازگرداندند. با قیام 30 تیر صفوف جنبش ملی شدن صنعت نفت پالایش یافت و در صف بندی پس از آن کاشانی در مقابل جنبش و مصدق قرار گرفت.
سی و پنج سال پیش در ادامه راهی که با انقلاب مشروطه آغاز شد و در نهضت ملی شدن صنعت نفت در دولت ملی ـ دموکراتیک مصدق به بار نشست، به ابتکار مسعود رجوی، شورای ملی مقاومت ایران پایه گذاری شد. از آن زمان تاکنون شورای ملی مقاومت ایران پرچم مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را در اهتزاز نگهداشته و به رغم همة رنجها و سختیها و با وجود پرداخت هزینه های کلانی که در کارنامه آن نام دهها هزار زن و مرد شهید حک شده، یک لحظه هم به رژیم ارتجاعی ولایت فقیه امان نداده است.
شورا در این سالگردهای تاریخی، وظیفه خود می داند که یاد و خاطرة همة زنان و مردانی را گرامی بدارد که در بیش از یک قرن گذشته، در راه پر فراز و نشیب اما پرشکوه پیکار برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت به شهادت رسیدند؛ به خصوص بیش از سی هزار شهید سرفراز قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 که به خمینی جلاد «نه» گفتند.
شورای ملی مقاومت در سی و پنجمین سالگرد تأسیس خود، به آنها و به همة شهیدان راه آزادی وطن، به ویژه همه آزادیخواهانی که طی یکسال گذشته در مبارزه با رژیم ولایت فقیه جان فدا کردند، ادای احترام می کند.
شورای ملی مقاومت خاطرة سه عضو فقید خود در یک سال گذشته، زنده یاد منصور قدرخواه، هنرمند ارجمند عضو شورا، مجاهد خلق طیبه رحمانی، فارغ التحصیل امور تربیتی و معلم مدارس تهران و حسین ابریشمچی از فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی ایران را گرامی می دارد.
این فرمانده والا همراه با 23 همرزم قهرمانش در حمله موشکی آبان گذشته به لیبرتی، به شهادت رسیدند. مجاهدان خلق نیره ربیعی، منوچهر براتی، فرشید ربیعی، حمید دهقان، ابوطالب هاشمی، اکبر علیدوست، حسن نورعلی، احمد مسچیان، حمید رضا ایمن، کیومرث یوسفی، بهزاد میرشاهی، محمدعلی میرزایی، عبدالرضا وادیان، جاسم قصیر، سهراب همایونفر، رجبعلی قربانی، حسن توفیق جو، حسن ابراهیمی، شریف ویسی، امیر حسین ادوای، حسین سروآزاد، جواد میرسالاری و حسین گندمی.
شورا به پایداری تاریخی و شکیبایی شگفت انگیز رزمندگان آزادی در زندان لیبرتی و به مقاومت دلیرانه زندانیان سیاسی، به ویژه زندانیانی که با اعتصاب غذا و خطرپذیری و تهاجم به دشمن در کانون اقتدار ضد انسانیش، بیانیه های شجاعانه همراهی و همبستگی با مقاومت عمومی و مقاومت سازمانیافته مردم ایران منتشر کردند و به همة رزمندگان راه آزادی که در جای جای میهن پرچم مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هرگونه تبعیض جنسی، ملی و مذهبی را با قبول همة مخاطرات و هزینه های آن، برافراشته نگهداشته اند، درود می فرستد و برهمبستگی با تمامی خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی در نگاهبانی از راه و رسم آزادیخواهی فرزندان رشیدشان تأکید می کند.
شورا در مقدمة بیانیة سال گذشته خود پیرامون تلاشهای رژیم برای درهم شکستن مقاومت سازمانیافته اعلام کرد: «خامنه ای با تمام امکانات داخلی، منطقه یی و جهانی خود کوشید تا با ضربه زدن به مقاومت سازمانیافته، تهدید اصلی سرنگونی ولایتش را خنثی کند. او و ایادی ریز و درشتش با توطئه های گوناگون کوشش کردند تا به خیال خام خود، مقاومت را از روی نقشه سیاسی ایران پاک کنند. تلاش برای ایجاد تزلزل در صفوف شورا، توطئه های پی در پی علیه رزمندگان مجاهد خلق در لیبرتی، بسیج عوامل اطلاعات به عنوان خانواده ها و گسترش گفتمان سازیهای بی شرمانه از طریق ایجاد سایتهای اینترنتی و ساختن فیلمهای قلابی، با سیلابی از اکاذیب دیوانه وار، ازجمله ابزارهای رژیم برای نابودی مقاومت سازمانیافته بود».
در یک سال گذشته باز هم همین سیاست با شدت و حدت از جانب ولی فقیه رژیم ادامه پیدا کرد. در مقابل، مقاومت ایران با کارزارهای همه جانبه و برپایی دهها کنفرانس بزرگ، تعهدات جامعه بین المللی را نسبت به حفاظت و تضمین امنیت رزمندگان آزادی میهن در لیبرتی یادآوری کرد و در مقابله با طرحها و توطئه های جنایتکارانه دشمن، به تضمینها و اسناد حقوقی و سیاسی مهمی برای تثبیت و تحکیم تعهدات دولت آمریکا و ملل متحد دست یافت.
شورای ملی مقاومت از تلاشهای بی وقفة خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة شورا، در افشا و محکومیت بین المللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجه زندانیان، در تضمین حفاظت و حقوق رزمندگان اشرفی در لیبرتی و انتقال امن آنها، و در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسم برخاسته از خلافت خمینی و خامنه ای و همبستگی با ملتهای رنج دیده از این پدیدة شوم قدردانی می کند. این فعالیتها، به گونه یی درخشان درگردهمایی بزرگ ۱۹تیرماه امسال، موقعیت سیاسی، اجتماعی و بین المللی جنبش مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک را در شرایط حساس و پرتحول ایران و منطقه و جهان، بارز کرد.
در سال گذشته به رغم سرکوب گسترده، شکنجه ها و اعدامهای ددمنشانه، استراتژی تضمین بقای رژیم ولایت فقیه با آغاز عملی شدن برجام درهم شکسته شد و آثار سیاسی این شکست تعادل قوای درونی ولایت خامنه ای را برهم زد. مجبور شدن ولی فقیه به قبول مشارکت باند رفسنجانی ـ روحانی در هرم قدرت، تضادها و بحران درون هرم قدرت را تشدید کرد، اما هر دو باند حاکمیت با سرکوب گستردة مردم ایران تلاش کردند با بحران مقابله کنند.
این تلاشها، اما، بی ثمر و شکست خورده است. رژیم ولایت فقیه که در انتخابات اخیر خبرگان با مهمترین بحران رأس حاکمیت برسر جانشینی خامنه ای رو به رو شد، هم چنان با این بحران درگیر است.
خامنه ای با گماشتن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی از اعضای هیأت مرگ در قتل عام زندانیان سیاسی به تولیت آستان قدس رضوی پس از مرگ آخوند طبسی، این مهرة سرسپرده اش را بالا کشید و بر یکی از ثروتمنندترین مراکز قدرت و غارت در رژیم آخوندها، مسلط کرد. گزارشهای منتشرشده نشان می دهد که بالا کشیدن رئیسی بخشی از کشاکش و بحران رأس نظام بر سر کرسی ولایت فقیه در وضعیت بیماری و ضعف خامنه ای است.
در این وضعیت بحرانی و در بحبوحة کارزار خانواده های شهیدان و زندانیان سیاسی به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد قتل عام سال ۶۷، که به دنبال برپایی گردهمایی بزرگ مقاومت، رژیم ولایت فقیه را با «جام زهر حقوق بشر» و «توقف اعدامها» به چالش کشیده است، فایل صدای آیت الله منتظری، جانشین وقت خمینی، در گفتگو با هیأت اجرای حکم او برای قتل عام زندانیان سیاسی به خصوص مجاهدین زندانی در سال 1367 پس از ۲۸سال، منتشر شد. این فایل صوتی به عنوان سند تکاندهندة دیگری از این نسل کشی سازمانیافتة حکومتی، ضرورت محاکمة بین المللی سران استبداد دینی حاکم و مجریان این جنایت بزرگ علیه بشریت را برجسته تر کرده است. این جنایتکاران که مخاطبان مستقیم اظهارات آقای منتظری هستند و هم اکنون در بالاترین مناصب رژیم حضور دارند، عبارتند از: ابراهیم رئیسی (معاون وقت دادستان-تولیت کنونی آستان قدس رضوی و از مهره های ویژه خامنه ای در خبرگان که تاچندی پیش دادستان کل بود)، مصطفی پورمحمدی (نماینده وزارت اطلاعات- وزیر کنونی دادگستری)، حسینعلی نیری (قاضی شرع وقت)، مرتضی اشراقی (دادستان وقت).
در اظهارات آقای منتظری و گفتگوی او با اعضای هیأت مرگ خمینی، نکات مهمی جلب توجه می کند:
نخست این که به عنوان جانشین خمینی و نظریه پرداز ولایت فقیه، به صراحت، آنهم در تابستان 1367، اذعان می کند که «مردم از ولایت فقیه دارد چندششان می شود... من دلم نمی‌خواست ولایت فقیه به اینجا برسد».
حقیقت دیگر، تصریح براین است که قتل عام از چندسال قبل در دست طراحی بوده است، آن جا که خطاب به آخوند دژخیم پورمحمدی می گوید: «به نظر من این (قتل عام زندانیان سیاسی) یک چیزی است که اطلاعات رویش نظرداشت و سرمایه گذاری کرد و شخص احمد آقا پسر آقای خمینی هم از سه چهار سال قبل هی می گفت مجاهدین از روزنامه خوانش و از مجله خوانش و از اعلامیه خوانش همه باید اعدام بشوند. اینها یک همچون فکری می کردند و حالا فرصت را مغتنم شمردند».
حقیقت دیگر این که ابعاد جنایت در مراکز استانها و شهرستانها فاجعه بارتر بوده است. در این باره آقای منتظری می گوید: «توی شهرهای دیگر همه کاری کردند. توی اهواز می گویند خیلی افتضاح بوده. توی اصفهان یک زن آبستن را هم اعدام کردند».
نکته دیگر، تصریح به کشتار زنان باردار و دختران ۱۶-۱۵ساله و اذعان زبونانة جلادان به پایداری حماسی زندانیان مقاوم بر سر اعتقاداتشان است، آن جا که دژخیم حسینعلی نیری می گوید: «در مورد دخترها باز خدا شاهد است که تا آنجا که می توانستیم چانه زدیم. این برادر شاهد من است که واقعا اعصابم قوی هست و اعصابم خیلی قوی هست. من پریروز که فقط دختران را می دیدیم، دیگر اصلاً داغان شده بودم. یعنی به التماس افتادیم که این فقط دو خط بنویسد و ما بگوییم برگردد زندان».
بر این سربداران پرافتخار که این چنین جلادان را در برابر ارادة سترگ مقاومت و مردم ایران به زانو در آورده و به طور تاریخی «داغان» کرده اند، درود.
انتشار این فایل صوتی، از یکسو، زلزله یی در ارکان رژیم ولایت فقیه ایجاد کرده و بحرانهای درون حاکمیت را تشدید می کند و از سوی دیگر، به رویارویی جامعه با حکومتی که موجودیتش به قتل عام و موج اعدامها تکیه دارد، شتاب می دهد.
هم چنان که شورای ملی مقاومت در بیانیه سال گذشته اعلام کرد، سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام «کلید مشترک خامنه ای -روحانی برای باز کردن قفل بحران عمیقی است که تاج و تخت لرزان رژیم ولایت فقیه را به سقوط نزدیک تر کرده است».
یکی از آثار «نرمش قهرمانانه» و در واقع عقب نشینی ذلیلانة ولی فقیه، تشدید بی دنده و ترمز تضادهای درونی هرم قدرت بود. در این وضعیت، اگرچه خامنه ای به شدت تضعیف شد، اما راه حل «اعتدالی» باند رفسنجانی ـ روحانی در سیاست داخلی و تعامل منطقه یی و بین المللی، به خاطر محدود بودن در چارچوب استبداد دینی و ناتوانی و بی اعتقادی به رفرم جدی، با ناکامی و رسوایی روبه رو گردید.
در یک سال گذشته با گذار از بحران اقتصادی به فاجعه اقتصادی، زندگی اکثریت مردم هرچه بیشتر به تباهی سوق داده شد و ابعاد تعرض به سطح زندگی و معیشت مردم به شکل بی سابقه یی افزایش یافت؛ بیکاری، فقر، بی خانمانی، ناهنجاریهای اجتماعی، اعتیاد، فحشا و خودکشی روزافزون شد. در مقابل چنین شرایطی، مردم ایران ساکت نبودند و به رغم موج اعدامها برای ارعاب و تحمیل خفقان، به اشکال مختلف دست به مبارزه و مقاومت زدند. در دل زندانها، کانونهای شورشی برپا کردند، در زیر چوبه های دار با دستهای بسته فریاد اعتراض سردادند و با خشم و نفرت برسینة دژخیمان خامنه ای پا کوبیدند.
شورای ملی مقاومت، هم چون گذشته با تمام توان از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر و مستمر کارگران، معلمان، پرستاران، جوانان و حرکتهای حق طلبانة ملیتها و مردم به پاخاسته در مناطق مختلف میهنمان، که در سال گذشته ابعاد وسیعی یافت، حمایت کرد و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشید.
در سال گذشته سیاست مداخله جویی و صدور بحران و تروریسم رژیم ولایت فقیه با شکستهای سنگینی روبه رو شد.
در سوریه، بالاترین فرماندهان پاسداران و بسیاری از نیروهای عراقی و افغان تحت امر سپاه قدس به هلاکت رسیدند. فرستادن هزاران نیروی دیگر از سپاه و ارتش به سوریه، ولایت خامنه ای را در باتلاقی از جنگ و جنایت فرو برده است. اجلاس میاندوره یی شورای ملی مقاومت در آذر 1394 «همدستی خامنه ای با بشار اسد در کشتار بیش از300هزار تن از مردم سوریه و آوارگی میلیونها سوری را از جانب مردم ایران به شدت محکوم کرد و آن را زمینه ساز اصلی پیدایش و گسترش داعش دانست».
در یمن، کودتای خامنه ای و سپاه پاسداران با اتکا به شبه نظامیان حوثی، با شکل گیری ائتلاف سیاسی و نظامی عربی برای مقابله با هژمونی طلبی ولی فقیه با ضربات جدی مواجه شد، به شکلی که خامنه ای در یک سخنرانی با فرار به جلو هرگونه مداخله در یمن را انکار کرد.
در عراق، جنبش اجتماعی با شعار مبارزه با فساد و ایجاد دولت تکنوکرات در برابر فرقه گرایی مذهبی سبب ازهم گسیختن جبهة ولایت فقیه یا ائتلاف موسوم به «شیعه» شد.
هم خطی و اتحاد عمل داعش با خلافت خامنه ای در سوریه باعث طولانی شدن عمر دیکتاتوری بشار اسد شده است. در عراق نیز این جریان تروریستی بالفعل به سود مداخلات رژیم ایران و چشم پوشیدن ائتلاف بین المللی از مقابله با آن شده است. اما اکثریت مردم عراق و سوریه نشان داده اند که با هر شکل از خلافت، چه از نوع داعش و چه از نوع ولایت فقیه، به جد مخالفند.
در سال گذشته قطب بندی سیاسی بین جنبش مقاومت و استبداد دینی در زمینة سیاسی و اجتماعی مسیر تکاملی خود را طی کرد و راه حل مقاومت ایران خود را هرچه بیشتر در جنبشهای اجتماعی نشان داد.
شورای ملی مقاومت از طریق انتشار نتیجة بحثهای اجلاسهای میاندوره یی، از طریق روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و به ویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به اطلاع عموم رسانده است. بیانیة حاضر، جمعبندی و فشرده یی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحولاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتة ایران پیوند دارد.

فصل اول: زهر اتمی و تلاشهای نافرجام برای مهار بحران

۱- بررسی تحولات سیاسی در درون هرم قدرت و در جامعه، بدون توجه اکید به قیامهای سال 1388 و سال ۱۳۸۹ بی حاصل و حتی گمراه کننده است. اهمیت آن رویدادهای سترگ در این است که اولاً به همگان نشان داد کانون اصلی تحول و ستیز نه در درون هرم قدرت، بلکه در بیرون از آن و میان جامعه و کل قدرت حاکم است. ثانیاً فراهم بودن شرایط عینی برای سرنگونی کل رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه را ثابت کرد. ثالثاً قیامهای مردم، اتوریته ولی فقیه را در کف خیابانها به سخره گرفت و درهم شکست.
خامنه ای تصور می کرد که با حمایت بی دنده و ترمز از گماشته اش در منصب ریاست جمهوری و قلع و قمع رقبا، می تواند سیاست یکدست سازی ولایتش را تکمیل کند؛ هم چنین با استفاده از «فرصت» عراق و دولت گماشته دیگرش، نوری مالکی، می تواند رزمندگان اشرفی را متلاشی و نابود سازد؛ و همزمان با تکیه بر پروژه دستیابی به سلاح اتمی، می تواند به بازسازی و ارتقاء اتوریته خود بپردازد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
اما رویدادهای بعد از قیامهای سراسری مردم ایران، یکی پس از دیگری تصورات و طرح و برنامه های ولی فقیه را نقش برآب کردند. در شرایطی که شورای ملی مقاومت، فرصت اتمی را به تله اتمی برای فاشیسم دینی تبدیل کرده بود، خامنه ای که تاب و توان تحمل تحریمها را نداشت در همان دوره احمدی نژاد مذاکره با آمریکا را در عمان و با واسطه گری حکومت این کشور شروع کرد. سپس در نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم در سال ۱۳۹۲، به رغم این که رفسنجانی را توسط شورای نگهبان حذف کرده بود، از بالا گرفتن امواج قیامی دیگر ترسید و در همان دور اول به ریاست روحانی (یعنی شراکت عملی رفسنجانی) تن داد. در قدم بعد مجبور شد که زیر عنوان «نرمش قهرمانانه» به عقب نشینی ذلیلانه از خط سرخهایی که ترسیم می کرد تن بدهد وجام زهر اتمی را سر بکشد.