۱۴۰۲ شهریور ۳, جمعه

کنفرانس چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات- سخنرانی پروفسور چیله ابو اسوچی و دیوید جونز


              کنفرانس «چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات»

به‌مناسبت سی‌و‌پنجمین سالگرد قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی

 پروفسور چیله ابو اسوجی رئیس دادگاه جنایی بین‌المللی لاهه (۲۰۲۱)

موضوع قتل‌عام ۱۳۶۷ نگرانی بسیاری از افراد برجسته در حوزه حقوق بشر را به خود جلب کرده است

این قتل‌عام مشمول جنایت ناپدید‌سازی اجباری است و جنایت ناپدید‌سازی اجباری یک جنایت ادامه‌دار است

تا زمانی که به آنچه برای قربانیان اتفاق افتاده اذعان شود، خانم رئیس‌جمهور این همان عدالتی است که شما خواستار آن هستید. شما و سازمان شما و من به این فراخوان می‌پیوندم.

بسیار از شما متشکرم. قبل از ورود به این‌جا، نمایشگاهی از قربانیان قتل‌عام سال۱۳۶۷ را دیدیم و در واقع با برخی از بستگان آن قربانیان دیدار کردیم.

موضوع کشتار ۱۳۶۷، نگرانی بسیاری از افراد برجسته در حوزه حقوق‌بشر را به خود جلب کرده است. دیدبان حقوق‌بشر، یک سازمان مهم حقوق بشری، عفو بین‌الملل و افرادی که از سوی سازمان ملل مأموریت دارند نیز از کمبود اطلاعات در مورد کشتار ۱۳۶۷، ابراز نگرانی کرده‌اند. این قتل‌عام به‌خودی خود، حداقل مشمول جنایت ناپدید‌سازی اجباری است و جنایت ناپدید‌سازی اجباری یک جنایت ادامه‌دار است تا زمانی که به آنچه برای قربانیان اتفاق افتاده اذعان شود. بنا بر این، خانم رئیس‌جمهور، این همان عدالتی است که شما خواستار آن هستید، شما و سازمان شما و من به این فراخوان می‌پیوندم.

در سالن نمایشگاه، فکر می‌کنم تابلویی با اسامی۱۵۲ شخصیت برجسته از سراسر جهان وجود دارد که خواستار تحقیق رسمی سازمان ملل یا در سطح بین‌المللی در مورد کشتار ۱۳۶۷ شده‌اند. البته من برجسته نیستم، اما امیدوارم بتوانید نام مرا به صداهایی که به سازمان ملل فراخوان می‌دهند، اضافه کنید.

آن فراخوان در واقع بر مبنای قولی است که سازمان ملل متحد در سال۲۰۰۵ به جهان داده است. قول مسئولیت محافظت از حقوق و حیثیت مردم و معنی این مسئولیت این است که هر کشوری یک الزام اولیه دارد که به حقوق و شرافت مردم در داخل مرزهای خود احترام بگذارد و هم چنین محافظت از آنها در برابر نقض جدی قوانین بین‌المللی. زیرا زمانی که آنها در انجام این کار شکست می‌خورند، جامعه بین‌المللی در این مورد حرفی برای گفتن دارد و یک عنصر حیاتی این مسئولیت برای حفاظت از دکترین یا تعهد، عنصر پاسخگویی است. به همین دلیل است که من قویاً به فراخوان برای یک تحقیق صحیح و رسمی در مورد موضوع (قتل‌عام ۶۷) می‌پیوندم. از فرصتی که امروز به من دادید تا به شما بپیوندم بسیار سپاسگزارم.

آمدن و شنیدن شاهدان و بازماندگان این جنایت و خانواده‌های آن‌ها، تجربه فروتنانه‌ای بود. از خود خانم رجوی شنیدیم که نه تنها پرزیدنت شورای ملی مقاومت، بلکه یکی از اعضای خانواده قربانیان این جنایات هم هست. باز هم شنیدن این داستانها به جای خواندن آنها از راه دور واقعاً باعث احساس فروتنی است.

حالا این مربوط به‌قتل‌عام سال۱۳۶۷ است و من گفتم که این یک جنایت مستمر است، جنایت ناپدید‌سازی اجباری. اما چیز دیگری هم وجود دارد که مهم است بر آن تأکید شود. شاید این توصیه آزادانه به یک دولت یعنی دولت ایران باشد. داستانهایی در مورد تعقیب اعضای مقاومت ایران که در خارج از کشور و در تبعید هستند، به‌عنوان مثال در آلبانی.

من می‌دانم که در سال۲۰۱۸ توطئه‌یی برای بمب‌گذاری در یک گردهمایی که در محلی نزدیک پاریس برگزار شده بود، وجود داشت، اما خنثی شد. پیام آن این است که ما باید پیامدهای این نوع رفتار را به دقت در نظر بگیریم.

مردم فکر می‌کنند دولتها از خود راضی می‌شوند که فکر می‌کنند از اعضای اساسنامه رمیا دادگاه بین‌المللی کیفری نیستند. بنا بر این دیوان کیفری بین‌المللی دستش به ما نمی‌رسد. من فکر می‌کنم که دولت روسیه امروز این را نخواهد گفت. دولت میانمار این را نخواهد گفت. چرا از این دو دولت یاد می‌کنم؟ در میانمار، دیوان کیفری بین‌المللی درباره آنچه در میانمار رخ داده، مدعی داشتن صلاحیت است. زیرا روهینگیاها در میانمار تحت آزار و اذیت قرار گرفتند. آنها از مرز میانمار به بنگلادش رفتند، بنگلادش یکی از کشورهای عضو اساسنامه رم است و این به دادگاه بین‌المللی کیفری صلاحیت داد. در رابطه با اوکراین، اوکراین اعلام کرد که صلاحیت دادگاه بین‌المللی کیفری را پذیرفته است. به همین دلیل آنچه در اوکراین اتفاق افتاد مستقیماً به حوزه قضایی دیوان بین‌المللی کیفری که ما از آن صحبت می‌کنیم منتقل شد، نه برای فردا که روسیه یا به عضویت اساسنامه رم در بیاید یا نه و یا میانمار که ممکن است عضو اساسنامه رم بشود یا نشود. ما امروز در مورد صلاحیت دیوان بین‌المللی کیفری بر دولتهایی صحبت می‌کنیم که دولتهای عضو اساسنامه رم نیستند. ما در حال حاضر در مورد این موضوع صحبت می‌کنیم که مهم است که تأکید کنیم و در این زمینه دوباره نظر جورج شوئنبرگ را مورد بازبینی قرار می‌دهیم که وقتی این صلاحیت ادعا می‌شود، ماده ۲۷ اساسنامه رم می‌گوید هیچ کس، حتی سران کشورها، از مصونیت در برابر حوزه قضاییه ICC (دیوان بین‌المللی کیفری) برخوردار نیستند. از جنبه قضایی من فکر می‌کنم مهم است که روی آن تأکید کنم.

با تشکر از این‌که مرا دعوت کردید.

دیوید جونز نماینده پارلمان انگلستان:

رژیم آخوندها به‌خاطر رشد و محبوبیت سازمان مجاهدین به تاکتیک‌های وحشیانه از جمله قتل‌عام ۱۳۶۷ متوسل شد و کمپین بی‌امان شیطان‌سازی و اطلاعات نادرست را به‌راه انداخت.

پاسخ رژیم به سازمان مجاهدین خلق تنها در پرتو این تضاد فاحش قابل درک است. جنایت مجازات ناشده قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷ زخمی باز در تاریخ بشر است.

سکوت و انفعال نهادهای بین‌المللی و کشورهای بزرگ به منزله تأیید آن جنایت و تداوم مصونیت رژیم است. نباید و دیگر نمی‌توان پاسخگویی و عدالت را به تأخیر انداخت.

خانم رجوی، دوستان، همکاران، مایه افتخار و خوشحالی بسیار است که امروز این جا در میان بسیاری از حقوقدانان برجسته هستم. ما در ماه اوت با هم دیدار می‌کنیم، ماهی که هر سال یادآور وحشتناک‌ترین جنایت در بین جنایاتی است که رژیم تهران مرتکب شده است. این جنایت علیه بشریت بود، جنایت نسل‌کشی که همان‌طور که در سالن نمایشگاه دیدیم، جان ۳۰هزار زندانی سیاسی ایرانی را طی چند هفته در سال۱۳۶۷ گرفت.

بیشتر کشته‌شدگان از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بودند. و این مایه عمیق‌ترین تأسف است که ۳۵سال بعد، آن جنایت بدون مجازات باقی مانده است. هم‌چنین مایه تأسف است که سازمانهای بین‌المللی مانند سازمان ملل، اتحادیه اروپا، و کشورهای پیشرو غربی مانند بریتانیا و ایالات متحده نتوانسته‌اند اقدام مناسبی را علیه عاملان انجام دهند. رژیم تهران عمیق‌ترین نفرت بیمارگونه را از سازمان مجاهدین خلق ایران دارد. و برای درک این نفرت، باید تفاوت‌های اساسی بین این دو موجودیت را بررسی کنیم.

مجاهدین خلق ایران که بسیاری از رهبران آن در زمان شاه زندانی بودند، به عنوان یک گروه مترقی، فداکار و تحصیل کرده با تعهدی قاطع برای آزادی مردم آغاز به کار کردند. آنها تفسیری دموکراتیک و مترقی از اسلام را پذیرفتند که مورد پسند بسیاری از ایرانیان، به‌ویژه جوانان و زنان قرار گرفت. در مقابل، رژیمی که در سال۱۳۵۷ قدرت را به دست گرفت، عمدتاً متشکل از روحانیان عقب‌مانده، فاسد و نابردبار و غیرروحانیان با طرز فکری مشابه بود. آنها به‌خاطر رشد و محبوبیت سریع سازمان مجاهدین خلق ایران تهدید می‌شدند. و در مقابل آن، رژیم به تاکتیک‌های وحشیانه از جمله کشتار ۱۳۶۷ متوسل شد. و آنها کمپین بی‌امان شیطان‌سازی و اطلاعات نادرست را دنبال کردند. و پاسخ رژیم به سازمان مجاهدین خلق تنها در پرتو این تضاد فاحش قابل درک است. این ذهنیت ریشه‌دار آخوندها، عدم تحمل و حسادت آنها نسبت به اپوزیسیون نیرومند یعنی سازمان مجاهدین خلق را آشکار می‌کند. رژیم اکنون تعقیب بی‌وقفه مجاهدین خلق ایران را به خاک اروپا نیز گسترش داده و این تعقیب به طرق مختلف خود را نشان داده است. به‌عنوان مثال، اخیراً قضاییه (رژیم ایران) یک کیفرخواست بی اساس علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و ۱۰۴نفر از افراد وابسته به آن صادر کرد و از آنها خواست تا ظرف مدت یک ماه وکلای خود را تعیین کنند. آخوندهایی که آن فرمان را صادر کردند، گویا فراموش کرده‌اند که ۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهدین خلق ایران در سال۱۳۶۷ بر اساس فتوای بی اساس خمینی، بدون بهره‌مندی از وکیل یا هیچ‌گونه روند قانونی مناسب، به طرز فجیعی به‌قتل رسیدند. به‌طور مشابه، رژیم به دولت آلبانی اطلاعات نادرست داده است و ظاهراً آن را با حملات سایبری تهدید می‌کند و تلاش می‌کند فشار بیشتری بر اعضای شجاع مجاهدین خلق که در اشرف۳ ساکن هستند،، اعمال شود. این‌ها تنها تعدادیاز راه‌هایی است که رژیم سعی دارد مخالفان دموکراتیک را حتی در خارج از مرزهای ایران ساکت کند. بنابراین، در مواجهه با چنین بی‌عدالتی، مایه تأسف عمیق است که جامعه بین‌المللی تا حد زیادی چشم خود را بر افراط و تفریط رژیم بسته است و سیاستی را اتخاذ کرده که تنها می‌توان آن را به‌عنوان مماشات دسته‌بندی کرد. به‌نظر من این رویکرد، که بر اساس مصلحت‌های سیاسی و ملاحظات اقتصادی انجام می‌شود، کاملاً نفرت‌انگیز است و توهینی به اصول و ارزش‌های دموکراتیک ما در ارو پای غربی است. من پیشنهاد می‌کنم رویکرد بهتر این است که رهبران جامعه بین‌المللی تلاش‌های آن دسته از نمایندگان مجلس از گوشه و کنار جهان را که خواستار عدالت و حمایت از مواضع اصولی شورای ملی مقاومت ایران به رهبری شما خانم رجوی هستند، قدردانی و حمایت کنند. با رد مماشات و پاسخگو کردن رژیم ایران، جامعه سیاسی جهانی می‌تواند پیام قدرتمندی ارسال کند که نقض سیستماتیک و نهادینه شده حقوق‌بشر تحمل نخواهد شد. برای ما ضروری است که در دفاع از عدالت و اصول اساسی که جامعه دموکراتیک ما بر آنها بنا شده، متحد باشیم.

پیشنهاد می‌کنم زمان آن فرا رسیده که رهبران جهان رویکرد نادرست و کجروانه مماشات را کنار بگذارند و از خانم رجوی و شورای ملی مقاومت حمایت بکنند. رژیم ایران باید پیامی واضح و قاطع دریافت کند که جنایاتش علیه سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت دیگر پنهان نیست. آنها در معرض دید جهانیان قرار گرفته‌اند و عاملان آن جنایات، هر چند که اکنون جزو مقامات بالای رژیم باشند، باید پاسخگوی اعمال خود باشند. و جامعه بین‌المللی باید تمام فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی لازم را برای این منظور اعمال کند.

همکاران، جنایت مجازات ناشده قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال۱۳۶۷، زخمی باز در تاریخ بشر است. سکوت و انفعال نهادهای بین‌المللی و کشورهای بزرگ به منزله تأیید آن جنایت و تداوم مصونیت رژیم است. این وظیفه اخلاقی جامعه جهانی به‌ویژه جهان غرب است که قاطعانه در برابر این جنایات بایستد و از عدالت‌خواهی مردم ایران حمایت کند. با این کار، پیامی قدرتمند به رژیم تهران خواهیم داد که آزار و اذیت تاریخی و کنونی آن علیه شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران قابل‌تحمل نخواهد بود و بدون چالش نخواهد ماند.

بنابراین، دوستان، همکاران، یک بار دیگر چه افتخار بزرگی است که امروز اینجا هستم. اجازه دهید در پایان بگویم که زمان پاسخگویی، زمان عدالت، خیلی گذشته است. نباید و دیگر نمی‌توان آن را بهتأخیر انداخت. بسیار از شما متشکرم