۷۰سال پیش انگلیس برای منافع شرکت بریتیش پترولیوم به سرنگونی دموکراسی ایران کمک کرد این الگو ادامه دارد
کودتای مشترک ام آی سیکس و اطلاعات مرکزی آمریکا علیه دولت منتخب دموکراتیک ایران
ایران ۱۹۵۳
توطئهٔ ام آی سیکس با اسلامگرایان برای سرنگونی دموکراسی
خلاصه گزارش اول اوت ۲۰۲۳
برگرفته از کتاب مارک کورتیس تاریخدان وروزنامهنگار انگلیسی بهنام «امور مخفی: تبانی بریتانیا با اسلام افراطی
پروندههای بریتانیایی که از طبقهبندی خارج شدهاند، جنبه کمتر شناختهشدهیی از کودتای مشترک ام آی سیکس و اطلاعات مرکزی آمریکا را علیه دولت منتخب دموکراتیک ایران در اوت ۱۹۵۳ (مرداد ۱۳۳۲) نشان میدهد یعنی اقدام مخفیانهٔ بریتانیا در حمایت از اسلامگرایان تندرو، همان اسلاف آیتالله خمینی.
- مقامات بریتانیایی خواهان یک کودتا در ایران بودند تا یک «دیکتاتور» را سر کار بیاورند که منافع نفتی بریتانیا را تأمین کند.
در بسیاری از گزارشها، سیا بهعنوان محرک اصلی کودتای۱۹۵۳ در ایران در نظر گرفته میشود، با اینحال انگلیس در واقع محرک اولیه بود و منابع قابل توجهی را برای توطئهیی فراهم کرد که طراحان بریتانیا آنرا «عملیات چکمه» نامیدند.
در اوایل دههٔ ۱۹۵۰، شرکت نفت ایران و انگلیس از لندن اداره میشد و مالکیت مشترک دولت بریتانیا و سرمایهداران خصوصی بود. این (شرکت) منبع اصلی درآمد ایران یعنی نفت را کنترل میکرد و بهگفته یکی از مقامات انگلیسی در سال۱۹۵۱ «در واقع بهیک امپراتوری در داخل یک امپراتوری در ایران تبدیل شده بود».
ملیگرایان ایرانی بهاین امر اعتراض داشتند که درآمدهای شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت بیشتر از درآمد دولت ایران است. یک مقام انگلیسی بعداً بهخاطر آورد: «سیاست ما این بود که هر چه زودتر از شر مصدق خلاص شویم».
مرد قدرتمند نظامی که برای ریاست کودتا انتخاب شد، سرلشکر فضلالله زاهدی بود، شخصیتی که در جریان جنگ جهانی دوم بهدلیل فعالیتهایش در حمایت از نازیها توسط انگلیسیها دستگیر شده بود.
در نوامبر۱۹۵۲، یک تیم از ام آی سیکس و دفتر امور خارجه بهطور مشترک با اطلاعات مرکزی آمریکا پیشنهاد سرنگونی دولت دموکراتیک ایران را ارائه کردند. برای حفظ ارتباط مأموران انگلیسی در ایران با ام آی سیکس، فرستندههای رادیویی در اختیار آنها قرار گرفت، در حالیکه رئیس عملیات ام آی سیکس، کریستوفر وودهاوس، اطلاعات مرکزی آمریکا را با سایر رابطین انگلیسی در کشور در ارتباط قرار داد. امآی سیکس همچنین شروع بهفراهمکردن تسلیحات برای سران قبایل شمال ایران کرد.
مهمترین شخصیت مذهبی ایران، روحانی ۶۵ساله شیعه، آیتالله سید کاشانی بود. او در سال۱۹۴۴ بهمأموران آلمان نازی در ایران کمک کرده بود.
در اوایل دههٔ ۱۹۵۰، این آیتالله رئیس پارلمان ایران، مجلس و بهیک متحد اصلی مصدق بدل شد.
اما در اوایل سال۱۹۵۳، روابط بین کاشانی و مصدق، بهویژه بهدلیل خواستههای کاشانی برای گسترش اختیاراتش تیره شد و در ژوئیهٔ همان سال، مصدق کاشانی را از ریاست مجلس کنار زد.
تنش بین مصدق و کاشانی و دیگر حامیان مذهبی حزب حاکم جبهه ملی توسط دو تن از عوامل اصلی بریتانیا در کشور بیشازپیش تشدید شد: برادران رشیدیان که از خانوادهیی ثروتمند و دارای ارتباط با خاندان سلطنتی ایران بودند.
رشیدیانها که در جلب حمایت شاه از کودتا نقش تعیینکننده داشتند، بعداً بهعنوان میانجی در میان افسران ارتش عمل کردند که بهقبایل شورشی و سایر آیتاللهها و همچنین برای کاشانی سلاح توزیع میکردند.
در فوریهٔ ۱۹۵۳ شورش در تهران آغاز شد و طرفداران زاهدی بهمحل اقامت مصدق حمله کردند و خون نخستوزیر را طلب کردند. استفان دوریل در کتاب خود با عنوان ام آی سیکس: پنجاه سال عملیات ویژه، اشاره میکند که این اوباش توسط کاشانی تأمین مالی شده و با همکاری مأموران بریتانیایی فعالیت میکردند.
پول انگلیس همچنین همکاری افسران ارشد ارتش و پلیس، نمایندگان (مجلس) و سناتورها، آخوندها، بازرگانان، سردبیر روزنامهها و دولتمردان بزرگ و نیز رهبران اوباش را تضمین کرده بود.
پروندههای از طبقهبندی خارجشده بریتانیا نشان میدهد که دولتهای انگلیس و آمریکا هر دو در فکر نصب کاشانی بهعنوان رهبر سیاسی دستنشانده در ایران پس از کودتا بودند.
آنها احساس میکنند که کاشانی را میتوان خرید، اما در زمانی که او در قدرت باشد، تردید دارند که آیا میتوان او را در یک خط معقول حفظ کرد یا نه؟
برخی مقامات وزارتخارجه در حال تأمل در مورد «ایدهٔ (بهکارگیری) کاشانی بهعنوان یک راهحل موقت یا پلی بهسمت یک رژیم مطیعتر» هستند. در اواخر ژوئن۱۹۵۳، ایالاتمتحده مجوز نهایی برای کودتا (با نخستوزیر زاهدی) را صادر و تاریخ آن را برای اواسط اوت معین کرد.
برای برانگیختن کودتای گستردهتر، سیا به روحانیت روی آورد و از طریق برادران رشیدیان با کاشانی ارتباط برقرار کرد. ایالاتمتحده با تهیه طرح این عملیات مشترک انگلیسی و آمریکایی، ۱۰هزار دلار به کاشانی داد تا تظاهرات گستردهیی را در مرکز تهران همراه با سایر آخوندها که آنها نیز حامیان خود را بهخیابانها آورده بودند سازماندهی کند.
زاهدی توسط شاه بهنخستوزیری منصوب شد و شاه از ارتش خواست از او حمایت کنند.
سیا همچنین بهبسیج شبهنظامیان فداییان اسلام در این تظاهرات کمک کرد.
اعتقاد بر این است که بنیانگذار و رهبر فداییان، نواب صفوی، در آن زمان با روحالله خمینی، مقیم شهر مقدس قم در ایران ارتباط داشته است. بهگفته مقامات ایرانی، خمینی که در آن زمان از پیروان کاشانی بود، در میان افراد تحت حمایت ام آی سیکس-سیا بود که در سال۱۹۵۳ علیه مصدق تظاهرات کردند.
پس از سرنگونی مصدق، انگلیسیها گزارشی از سفیر جدید عراق در تهران دریافت کردند که در آن گفته شده بود چگونه شاه و زاهدی با هم بهدیدار کاشانی رفتهاند، «دستهای او را بوسیدهاند و از کمکش در بازگرداندن سلطنت تشکر کردهاند».
شاه بهزودی تمام قدرت را بهدست گرفت و به «دیکتاتور» مورد علاقه سفیر انگلیس تبدیل شد. سال بعد کنسرسیوم جدیدی تأسیس شد که تولید و صادرات نفت ایران را کنترل میکرد و در آن ایالاتمتحده و بریتانیا هر کدام ۴۰درصد سود را تضمین کردند؛ این نشانهیی از نظم جدید بود که در آن، ایالاتمتحده در منطقهای که قبلاً تحت کنترل بریتانیا بوده درگیر شده است.
کاشانی پس از سال۱۳۳۲ از نظر سیاسی محو شد، اما بهعنوان مرشد خمینی عمل میکرد و خمینی بهطور مکرر تا زمان مرگ کاشانی در ۱۹۶۱ به خانه او میرفت.