۱۴۰۲ مرداد ۲۶, پنجشنبه

بحران بنزین؛ لاعلاجی نظام و هراس از قیام

چند روز است که کمبود بنزین و ایجاد صفهای طولانی و بعضاً «کیلومتری» در برابر جایگاههای سوخت که حتی نیمه‌شبها هم برقرار است، فضای تهران و دیگر شهرهای کشور را ملتهب کرده است.


گزارشها حاکی است که در برخی شهرها، شماری از جایگاههای سوخت تعطیل شده و در شماری از جایگاهها هم بنزین به‌طور محدود عرضه می‌شود.


سایت حکومتی همشهری (۲۴مرداد) مدعی است، علت تشکیل صفهای طولانی مقابل پمپ‌بنزینها داغ بودن شایعات گرانی بنزین و بی‌توجهی به‌اظهارات مقام‌های دولتی است که می‌گویند بنزین گران نمی‌شود.


«نژادعلی» مدیرعامل شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی رژیم، افزایش قیمت بنزین را تکذیب کرد. وی گفت: «با افزایش مصرف بنزین، مجبور به‌اجرای طرح سقف سوخت‌گیری در جایگاههای سوخت شده‌ایم».


از سوی دیگر، طرح "سقف سوختگیری" و استفاده از کارت‌های شخصی برای دریافت سوخت، از اسفند ماه گذشته آغاز شد، تا آن زمان حدود ۹۰درصد سوختگیری‌ها با کارت جایگاه‌داران انجام می‌شد. اما اکنون رژیم اعلام کرده است: «تا پایان شهریور حداقل ۹۰درصد خودرو‌های بنزین‌سوز و ۹۵درصد خودرو‌های گازوییل‌سوز باید از کارت سوخت شخصی خود استفاده کنند» (سایت حکومتی عصر ایران ـ ۲۲مرداد).


اجبار در استفاده از کارت شخصی، نوعی جیره‌بندی بنزین است و مردم ناچارند بقیهٔ بنزین مورد نیاز خود را به‌قیمت آزاد خریداری کنند. متوقف کردن استفاده از کارت جایگاه‌داران را «نژادعلی» تکذیب کرده، اما اوجی وزیر نفت دولت رئیسی می‌گوید: «تعداد کارت‌های جایگاه‌داران را مقداری محدود کردیم؛ هر شهروند ۶۰لیتر بنزین سهمیه‌ای و ۱۵۰لیتر بنزین ۳تومانی دارد، هر خودرو ۲۱۰لیتر سهمیه بنزین دارد» (خبرگزاری حکومتی میزان ـ ۲۲مرداد).


بهادری جهرمی سخنگوی دولت رئیسی هم گفت: «دولت هیچ برنامه قیمتی در رابطه با بنزین ندارد، اخبار کذب را سودجویان و دشمنان برای تشویش افکار عمومی نشر می‌دهند» (سایت حکومتی انصاف نیوز ـ ۲۳مرداد).


در همین حال مقامات و رسانه‌های رژیم با اذعان به‌افلاس و ورشکستگی دولت رئیسی، تلاش می‌کنند گران کردن بنزین و سوخت و چند برابر کردن قیمت آن را امری اجتناب‌ناپذیر جلوه دهند و مردم را تاوان‌ده فساد و سیاست‌های میهن‌ برباد‌ده خود کنند.


روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۴مرداد) با اشاره به‌گوشه‌هایی از وضعیت داغان اقتصادی رژیم، چنین تصویری ارائه داد: «اقتصادی که سالانه حداقل ۱۰میلیارد دلار خروج سرمایه در آن اتفاق می‌افتد. اقتصادی که فقط یک فقره یارانه بنزین آن روزانه بیش از ۲‌هزار‌ و ۶۵۰میلیارد تومان (بیش از ۵۰میلیون دلار به‌قیمت دلار آزاد) و سالانه ۹۵۴هزار میلیارد تومان است (معادل بیش از ۱۸میلیارد دلار)؛ عددی که معادل ۶۴درصد بودجه عمومی دولت در سال گذشته است...».


در همین رابطه پاسدار قالیباف گفت: «مصرف گازوییل لیتری ۳۰۰تومان، دیگر مجانی است؛ ما امروز واقعاً نیازمند این هستیم که تصمیماتی بگیریم که شجاعانه و عقلانی و خردمندانه باشد و این تصمیمات، تصمیمات سخت و تلخند. اینها را باید بپذیریم این تصمیم را باید بگیریم».


این بازی رژیم با مردم، یک بازی کثیف لو رفته است. رژیم از یک‌سو با ایجاد کمبود مصنوعی و محدود کردن عرضه به‌بهانه‌ها و توجیهات مختلف، می‌خواهد مردم را چنان از وضع موجود ذله کند تا آنها به‌گران شدن رسمی سوخت رضایت بدهند و از سوی دیگر با خبرهای ضد و نقیض و بازی «شایعه و تکذیب» می‌کوشد حساسیتهای اجتماعی را بفرساید تا به‌خیال خود جلو شوک را بگیرد.


اما تا همین جا فضای جامعه ملتهب و بحرانی شده و دامنهٔ آن به‌درون رژیم کشیده است؛ دولت و مجلس ارتجاع هر یک دیگری را مسئول این بحران می‌دانند.


داوود منظور رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت رئیسی جلاد که روز ۲۴مرداد، برای توضیح وضعیت، در مجلس ارتجاع حضور یافته بود، در پاسخ به‌اعتراضات و ابراز وحشت اعضای مجلس از شرایط حاد اجتماعی، فریاد برآورد: «هشدار هشدار! تبصره۱۴ ناتراز بسته شده... بودجه‌یی که شما ناتراز بستید دولت می‌خواهد عمل کند می‌خواهد اجرا بکند ما اصلاحیه آوردیم پیشنهاد آوردیم شما دو فوریتش را رد کردید... امسال صادرات فرآورده نفتی نتوانسته انجام شود، مصرف بنزین در کشور بالا رفته، الآن ما داریم برخی اوقات واردات بنزین می‌کنیم کدام صادرات را انجام بدهیم که بتوانیم پرداخت‌های تبصره۱۴ را انجام بدهیم؟».


در مورد تبصرهٔ۱۴ کذایی، این توضیح ضروری است که «طبق تخمین مراکز پژوهشی بین ۳۹ تا ۶۴هزار میلیارد تومان کسری فقط در همین تبصره وجود دارد. در مجموع هزینه و درآمد بودجه هم ارقام کسری به‌بالای ۴۰۰هزار میلیارد تومان می‌رسد» (روزنامهٔ حکومتی هم‌میهن ـ ۲۵مرداد).


 


به‌این ترتیب دولت رئیسی جلاد از نظر اقتصادی در ورشکستگی و افلاس مطلق است و نظام ولایت فقیه ـ که در آن هزینه‌های سرکوب و بودجه‌های اتمی و موشکی و حمایت از تروریسم در منطقه، بر همه چیز اولویت دارد ـ به‌اشکال مختلف به‌خالی کردن جیب مردم و ربودن نان سفره محرومان و گران کردن بنزین روی می‌آورد؛ هر چند از پیامدهای آن در فوران خشم خلق به‌خود می‌لرزد.