۱۴۰۲ شهریور ۵, یکشنبه

کنفرانس «چهاردهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات» - سخنرانیهای اولکساندرا ماتویچوک و دکتر آلخو ویدال کوادراس

                     اولکساندرا ماتویچوک - دکتر آلخو ویدال کوادراس

 .کنفرانس «چهار دهه جنایت علیه بشریت و مصونیت از مجازات» 

سخنرانیهای

اولکساندرا ماتویچوک حقوق‌دان برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۲۲)

دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت
 
اولکساندرا ماتویچوک حقوق‌دان برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۲۲)

رژیم ایران ۳۵ سال پیش هزاران نفر را اعدام کرد، این یک جنایت علیه بشریت است که مشمول مرور زمان نمی‌شود
من همبستگی صمیمانه خود را با مردم ایران اعلام می‌کنم و از ایده ایجاد کمیسیون تحقیق سازمان ملل برای افشای حقایق آنچه در سال ۱۳۶۷ رخ داده و آوردن عاملان آن به پای میز عدالت حمایت می‌کنم

 اولکساندرا ماتویچوک حقوق‌دان برنده جایزه صلح نوبل (۲۰۲۲)

رژیم ایران ۳۵سال پیش هزاران نفر را اعدام کرد. جامعه بین‌المللی هنوز در مورد تعداد کشته‌شدگان بحث می‌کند، اما آنچه مشخص است، این است که یک جنایت علیه بشریت است که مشمول مرور زمان نمی‌شود. مشکل این‌جاست که حتی پس از ۳۵سال، بستگان قربانیان هم‌چنان در انتظار عدالت هستند. این مصونیت از مجازات در گذشته، پیامدهای روشنی در زمان حال دارد. رژیم کنونی ایران سرکوب‌ها را گسترش می‌دهد و حتی دختران را در مدارس آزار و اذیت می‌کند. معافیت از مجازات تأثیری جهانی دارد و جای تعجب نیست که رژیم ایران از جنگ روسیه علیه اوکراین حمایت می‌کند.

من در کی‌یف زندگی می‌کنم و شهر زادگاهم، مانند هزاران شهر دیگر اوکراین، مدام توسط پهپادهای ایرانی گلوله‌باران می‌شود. و آنچه می‌خواهم با این مثال بگویم این است که اگر رژیم‌های استبدادی با یکدیگر همکاری کنند، ما مردم باید از مبارزه برای عدالت و آزادی یکدیگر حتی بیشتر حمایت کنیم. و به همین دلیل است که من همبستگی صمیمانه خود را با مردم ایران اعلام می‌کنم و از ایده ایجاد کمیسیون تحقیق سازمان ملل برای افشای حقایق آنچه در سال ۱۳۶۷ رخ داده و آوردن عاملان آن به پای میز عدالت حمایت می‌کنم

.دکتر آلخو ویدال کوادراس رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت

رژیم ایران سازمان مجاهدین خلق ایران را به‌عنوان مخالف اصلی

و تهدیدی مهم برای موجودیت خود می‌شناسد

بنابراین وقتی به خانم رجوی و سازمان مجاهدین خلق می‌اندیشد

دچار وحشت می‌شود

و این امر سبعیت حملاتش علیه آنها را توضیح می‌دهد

در سازمان مجاهدین خلق ایران به‌ویژه در خانم رجوی

آخوندها اسلام دموکراتیک و بردباری را می‌بینند

که در تضاد شدید با عدم بردباری، باورهای متعصبانه و جنایتکارانه آنهاست

‌دکتر آلخو ویدال کوادراس – رئیس کمیته بین‌المللی در جستجوی عدالت

خانم رئیس‌جمهور گرامی، دوستان عزیز، ما امروز بعدازظهر با دقت بسیار به مطالب بسیار روشنگر در مورد جنبه حقوقی قتل‌عام۱۳۶۷ و سایر جنایات رژیم ایران گوش دادیم. اما اکنون اگر اجازه دهید چیزی مکمل این موضوع بگویم، سعی می‌کنم درک واضح‌تری از وضعیت به شما ارائه دهم. ما هم‌اکنون شاهد ویدئویی عمیقاً نگران‌کننده بودیم که تلاش رژیم برای بستن زندان گوهردشت کرج و سایر گورهای دسته‌جمعی به‌منظور از بین بردن شواهد مربوط به‌قتل‌عام را افشا می‌کرد. با این حال، توجه به این نکته حائز اهمیت است که اقدامات رژیم فراتر از قتل‌عام اعضا و هواداران مجاهدین خلق ایران و یا پنهان کردن قبر آنها و تخریب زندانها است. علاوه بر این، و این اولین نکته من است، آنها یک کمپین گسترده و مستمر شیطان‌سازی و جنگ روانی را علیه سازمان مجاهدین خلق آغاز کرده‌اند. متأسفانه در این کارزار متحدانی در غرب دارند و ما نباید با این همه تهمت و دروغگویی گمراه شویم.

رژیم، سازمان مجاهدین خلق ایران را به‌عنوان مخالف اصلی خود و تهدیدی مهم برای موجودیت خود می‌شناسد و این امر سبعیت حملاتش علیه آنها را توضیح می‌دهد. باید بدانیم که در سازمان مجاهدین خلق ایران، به‌ویژه در خانم رجوی، به‌عنوان یک رهبر کاریزماتیک و نماد زنده امید و آزادی برای ایران، آخوندها، اسلام دموکراتیک و بردباری را می‌بینند که در تضاد شدید با عدم بردباری، باورهای متعصبانه و جنایتکارانه آنان است. خانم رجوی تضمین تعهد عمیق به همزیستی مسالمت‌آمیز و روابط دوستانه با همسایگان ایران است. در مقابل، آخوندها جنگ‌افروزی می‌کنند و منطقه را بی‌ثبات می‌کنند. خانم رجوی به‌دنبال پیشرفت و تغییر برای ایران است در حالی که آخوندهای خودخواه فقط به فکر منافع فاسد خود هستند. برای مردم ایران فقط بدبختی و فقر می‌آورند. در نتیجه، آنها از مجاهدین خلق می‌ترسند. به‌شدت از آنها می‌ترسند و از خانم رجوی می‌ترسند. وقتی به خانم رجوی و سازمان مجاهدین خلق می‌اندیشند دچار وحشت می‌شوند. و در نتیجه، هر کاری که از دستشان بر می‌آید برای بی‌اعتبار کردن مجاهدین خلق و رئیس‌جمهور آن انجام می‌دهند. و اکنون به نکته دوم می‌رسم. من ۳۰سال است که با سازمان مجاهدین خلق کار می‌کنم. و باید بگویم، اگر به من اجازه این رضایت از خود را بدهید، این یکی از چیزهایی است که بعد از این تجربه طولانی، در زندگیم خیلی به آن افتخار می‌کنم. و این دومین نکته من بود، می‌خواهم رفتار بسیار متفاوت سه قوه یا قدرت عمومی را به اطلاعتان برسانم: قضاییه و دادگاهها، مقننه و پارلمانها و قوه مجریه یعنی دولتها. اجازه دهید از دادگاهها شروع کنیم.

مجاهدین خلق تمام پرونده‌های خود را در دادگاهها برنده شده است. همه آنها را. لیست سیاه در زمان بیل کلینتون، تونی بلر و ژاک شیراک، زمانی که آنها در لیست تروریستی اتحادیه اروپا، ایالات متحده، انگلستان، و فرانسه قرار گرفتند. آنها در دادگاههایی در واشنگتن، پاریس، لندن و لوکزامبورگ جنگی بسیار طولانی را آغاز کردند. همه پرونده‌ها را بردند. از لیست حذف شدند. دادگاهها اذعان کردند که دلیلی برای قرار گرفتن آنها در لیست تروریستی وجود ندارد. و من می‌خواهم یک اصطلاح بسیار ملموس از دادگاه انگلستان را یادآوری کنم. دادگاه انگلستان در این حکم گفته است که قرار دادن سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی، غیرعقلانی است. غیرعقلانی. این دقیقاً کلمه دادگاه انگلستان بود، و می‌دانید که دادگاههای انگلستان بسیار جدی هستند، آنها گفتند انحرافی. حالا پرونده اسدی در بلژیک را به یاد بیاورید، پرونده نوری در سوئد. شما به آنها مراجعه کرده‌اید. در تمام این موارد، دادگاه علیه رژیم ایران و به نفع موضع مجاهدین خلق ایران رأی داد. بنابراین محاکم دادگستری در کشورهای غربی که بی‌طرف و عینی هستند، همیشه به نفع مجاهدین خلق حکم داده‌اند. این واقعیتی است که باید بسیار جدی به آن توجه کنیم. حتی زمانی که موردی وجود داشته است که برخی رسانه‌ها اقدام به دروغ‌سازی یا تهمت علیه سازمان مجاهدین خلق کرده‌اند، مثلاً در آلمان با اشپیگل، در آنجا هم مجاهدین خلق در این پرونده پیروز شدند.

حالا به سراغ پارلمانها برویم. در بسیاری از پارلمانهای اروپایی، پارلمانهای ملی، کمیته‌هایی برای یک ایران دموکراتیک وجود دارد که مشتاقانه و بسیار گرم از مجاهدین خلق، شورای ملی مقاومت و خانم رجوی حمایت می‌کنند. من خودم ۱۵ سال عضو پارلمان اروپا و نایب‌رئیس پارلمان اروپا بودم و به همراه ۷۰، ۸۰یا ۹۰ عضو از گروه‌های مختلف سیاسی. یک گروه از احزاب مختلف به نام دوستان ایران آزاد، عضو بسیار فعالی بودم. و این میان گروه، در این ۱۵ سال، شاید ۱۰ یا ۱۲ بازدید شما از پارلمان را خانم رئیس‌جمهور، سازماندهی کرد. و باید به شما بگویم که در تمام این دیدارهایی که خانم رجوی از پارلمان اروپا انجام داد، استقبال فوق‌العاده‌یی از او شد. بسیاری از اعضا در این جلسه حضور داشتند. او از انواع حمایتها برخوردار شد و همه این جلساتی که با خانم رجوی ترتیب دادیم یک موفقیت سیاسی فوق‌العاده بود. من هم‌چنین در بسیاری از جلسات دیگر که توسط کمیته‌های دموکراتیک به نفع ایران دموکراتیک، در پارلمانهای ملی سازماندهی شده بود، شرکت کرده‌ام که موفقیت‌های زیادی نیز داشته است. بنابراین، شما پارلمانها را می‌بینید، پارلمانهایی که مستقیماً نماینده مردم هستند، آنها مواضع محکمی در حمایت از مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت و رئیس‌جمهور آنها دارند.

و حالا برویم سراغ قوه مجریه، یعنی دولتها. آه، این‌جا شرایط به کلی تغییر می‌کند. می‌گویید چرا؟ چرا این‌قدر با آنچه دادگاهها یا پارلمانها انجام می‌دهند تفاوت دارد؟ چرا همیشه دولتها، زندگی مجاهدین خلق را سخت می‌کنند؟ آنها اتهامات واهی می‌زنند، سعی می‌کنند مانعی برای فعالیت‌های مجاهدین خلق کنند. چرا؟ خوب، به این دلیل است که رژیم ایران دارای اهرم‌های بسیار قدرتمندی برای نفوذ، باجگیری و تغییر اراده دولتهاست. و این اهرم‌ها قبل از هر چیز، ظرفیت آنها برای سازماندهی اقدامات تروریستی است. دولتها از این‌که رژیم ایران در قلمرو آنها حمله تروریستی انجام دهد، وحشت دارند. این اولین اهرم است. دوم این‌که گروگان می‌گیرند. گروگان می‌گیرند و گروگانها را مبادله می‌کنند. بنابراین هر بار که گروگانی می‌گیرند و و تهدید به مرگ یا حبس ابد آن گروگان می‌کنند، دولتها بلافاصله واکنش نشان می‌دهند و مبادله گروگانها یا دادن مبالغ هنگفتی به رژیم را می‌پذیرند. اهرم سوم منافع اقتصادی است. چند شرکت بزرگ اروپایی در ایران فعالیت می‌کنند و دولتها سعی می‌کنند از این منافع اقتصادی محافظت کنند. به یاد دارم که در سال ۲۰۰۲، اسپانیا، کشور من، ریاست شورا، ریاست دوره‌یی اتحادیه اروپا را داشت. و ایران یک قرارداد تجاری بسیار خوب با شرکت‌های تجاری اسپانیایی به‌منظور برخورداری از حمایت اتحادیه اروپا برای قرار گرفتن سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست تروریستی، انجام داد. و سپس اهرم دیگری وجود دارد که توافق هسته‌یی است. رژیم ایران به دولتهای غربی فشار می‌آورد و می‌گوید ببینید، اگر جلوی این سازمان مجاهدین خلق را نگیرید، اگر از فعالیت‌های مجاهدین در کشورهایتان جلوگیری نکنید، ما به برنامه هسته‌یی خود ادامه می‌دهیم، کلاهک هسته‌یی خواهیم داشت. ما موشک‌هایی با کلاهک خواهیم داشت و بنابراین مجاهدین خلق را متوقف کنید وگرنه ایران را به‌عنوان یک قدرت هسته‌یی خواهید داشت. و پنجمین و آخرین اهرم رشوه دادن است. به مردم رشوه می‌دهند. به سیاستمداران رشوه می‌دهند. به روزنامه‌نگاران رشوه می‌دهند. به افسران دولتی رشوه می‌دهند. من این را در پارلمان اروپا دیده‌ام. من مستقیماً شاهد بوده‌ام که چگونه به برخی رشوه می‌دهند. این‌ها دلایلی است که باعث ترس دولتها از رژیم می‌شود.

با توجه به این شرایط، می‌خواهم رهبران جهان، به‌ویژه آن‌هایی که در غرب هستند را مخاطب قرار دهم. آنها چگونه می‌توانند به رژیمی اعتماد کنند که دائماً برای فریب دادن و کنترل جامعه بین‌المللی صحبت می‌کند؟ آیا واقعاً می‌توانند به صداقت آنها در مذاکرات هسته‌یی یا صحت گزارشهای آنها به سازمان ملل و سایر نهادهای بین‌المللی اعتقاد داشته باشند؟ نادیده گرفتن همه این اقدامات می‌تواند رهبران جهان را بی‌بصیرت کند. این می‌تواند آنها را نسبت به حقیقت در ایران غافل کند. مایه تأسف است که می‌بینیم رهبران ما بیش از حد به حزبی اعتماد می‌کنند که لایق هیچ‌کدام نیست، در حالی که به ناحق اعتماد به کسانی را که بیش از همه سزاوار آن هستند زیر سؤال می‌برند.

علاوه بر این، در تخریبی که از زندان گوهردشت دیدیم، می‌توانیم حقیقت مهمی را فراتر از عمل پنهان کردن جنایات تشخیص دهیم. این نشان می‌دهد که مردم ایران با جدیت و مصرانه خواستار حقیقت قتل‌عام ۱۳۶۷و بی‌عدالتی‌های انجام شده علیه سازمان مجاهدین خلق ایران هستند. آنها نگران آنچه در پس این رویدادها نهفته است، می‌باشند. زیرا آنها به رژیم اعتماد ندارند و فریبکاریها و عدم شفافیت را تشخیص داده‌اند. حتی گزارشهایی وجود دارد که اعضای خانواده مقامات مرتبط با قتل‌عام سال ۱۳۶۷ آن را زیر سؤال برده‌اند. صرف‌نظر از جدیت تلاش‌ها برای پنهان کردن آن و مدت زمان پوشش، حقیقت ناگزیر آشکار می‌شود. این وضعیت مسئولیت سنگینی را بر دوش سازمانهای حقوق‌بشری و کارشناسان متعهد به پاسخگویی و پایان دادن به مصونیت از مجازات می‌گذارد. من به‌ویژه از کارشناسان برجسته حاضر در این اتاق می‌خواهم که برای عدالت‌خواهی متحد شوند. زمان پاسخگویی مقامات این رژیم به‌خاطر جنایاتشان علیه مردم ایران و هم‌چنین مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت که برای آزادی هموطنان خود بیش از دهها سال ثابت قدم مبارزه کرده‌اند، گذشته است. سکوت در برابر چنین جنایاتی به منزله چشم‌پوشی از آنها و رسوایی اروپا و کل بشریت است. محکوم کردن صرف کافی نیست. ما نباید به چیزی کمتر از آوردن این جنایتکاران به دادگاه عدالت راضی شویم. چه ما سیاستمدار باشیم، چه کارشناسان حقوقی، چه روزنامه‌نگار، بسیار مهم است که بدانیم چیزی اساساً در سیاست غرب در قبال ایران نقص دارد و پیامدهای آن بر همه ما تأثیر می‌گذارد. ما باید برای تغییر تلاش کنیم. این شرایط ناعادلانه، غیراخلاقی و غیرانسانی است.

اجازه دهید این کنفرانس را با عزمی قاطع برای اقدام و ایجاد تغییر واقعی ترک کنیم. همان‌طور که یک بار گفتید خانم رئیس‌جمهور، می‌توان و باید. بسیار از شما متشکرم.