خامنهای ابتدای سال در وحشت از پیشروی مقاومت و شکست حاکمیت یکدست، خطاب بهسران قوایش فرمان «همدلی» و «همافزایی» صادر کرد و دوم اردیبهشت، برخلاف نوبت قبل که در لفافه آژیر کشیده بود با صراحت گفت: مردم «در سرتاسر کشور این سخن را خواهند شنید: قوای سهگانه باید همدلی کنند، همکاری کنند، همافزایی کنند؛ قانون اساسی برای تشکیل این سه قوّه ترتیب خوبی داده است. اگر چنانچه این سه قوّه با هم بهطور کامل همکاری کنند، کارها بههیچوجه گره نمیخورد، مشکل پیدا نمیکند. [مسئولان کشور] مانع همدیگر نشوند؛ راه را برای همدیگر هموار کنند، باز کنند
».اما تهدید علنی هم فایده نداشت و بحران در اندرونیترین ارگانهای وابسته بهبیت و وزارت اطلاعات هم گسترش یافت. تا جایی که خامنهای روز ۲۵خرداد طی پیامی بهجلسهیی در مشهد که با حضور وزیر اطلاعات، سرکردهٔ سپاه، دبیر شورای عالی امنیت نظام و آخوند گلپایگانی (رئیس دفتر خامنهای) برگزار شد نشان داد بحران فراتر از قوای ۳گانه است. این جلسه که خبرش تا یک هفته مسکوت گذاشته شد، در اول تیر بهصورت سربسته منتشر گردید. رسانههای حکومتی نوشتند خامنهای در این پیام وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را از «عدم تفاهم» برحذر داشت و تأکید کرد: «مسأله اطلاعات یکی از مسائل مهم نظام است و یکی از ضعفهای ما در ارتباط با دستگاههای اطلاعاتی، عدم تفاهم بین این مجموعههاست».
از آنجا که خلیفهٔ ارتجاع قادر بهحل تضادهای درونی نیست و انقباض منطق ولایت است ناگزیر است با حذف و جراحی مسأله را حل کند.
سایت حکومتی هممیهن (۱۶مرداد) با اشاره بهسرنوشت قطار حاکمیت یکدست نوشت: «پیاده کردن از این قطار دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد. راهحل نیز کوشش برای ورود بهاین دایرهیی که میل بهتنگ شدن دارد، نیست. این دایره ذاتاً بهگونهیی است که در حال محدود شدن است و ظرفیت آن بهسرعت تکمیل شده و بیش از اندازه مسافر در خود جای نمیدهد. بنابراین هرازگاهی باید عدهیی را پیاده کرد و این فرآیند همچنان ادامه خواهد یافت. مثل مار گرسنهای که طول درازی دارد و نادانسته از دم خود شروع بهخوردن میکند و هر چه میخورد از اندازه و توان خودش کم میکند».
در همین عبارت کوتاه چند اعتراف مهم دیده میشود:انحصار و انقباض خصیصهٔ ذاتی افعی ولایت است و این روند تا روز پایان ادامه دارد.
هر چه مقاومت و پیشرفت در مسیر انقلاب بیشتر میشود، دایرهٔ حاکمیت یکدست تنگتر خواهد شد.
اگر لاریجانی و حسین طائب و حتی قالیباف هم جراحی شوند این روند پایان ندارد و باز هم خبری از «همدلی» نیست.
در هر جراحی افعی ولایت بهپایانش نزدیک و نزدیکتر میشود چون «هر چه میخورد از اندازه و توان خودش کم میکند».
محمدرضا باهنر که تا دیروز از مسافران دستچین شده حاکمیت یکدست بود امروز میگوید: «شعار خالصسازی میدهند و میگویند که خیلی باید اصولگراییتان خالص باشد و باید خیلی حزباللهی باشید و اینها امثال ماها را بیرون از دایره میبینند» (هممیهن ـ ۱۶مرداد ۱۴۰۲).
حسن بیادی؛ (معاون پیشین شورای شهر رژیم در تهران) مسافر دیگر قطار فرسودهٔ ولایت نیز میگوید: «جالب است همین گروهی که همدل بودند، الآن چند دسته شدند و این نشان میدهد کارشان احمقانه و با توهم و بیبرنامه بوده است و جواب نداده» (ایلنا ـ ۱۵مرداد ۱۴۰۲).
اینکه خلیفهٔ ارتجاع در تنگنای سرنگونی خودیهایش را آش و لاش میکند. مربوط بهشرایط این ایام نیست. همانطور که خمینی وقتی بقای نظامش را در خطر دید بهقائممقامش هم رحم نکرد و خامنهای با حذف رفسنجانی میخ انقباض و یکدستی را در نظامش کوبید، امروز هم بهاحدی رحم نمیکند. هر چه آتش و مقاومت بیشتر شود سرعت انقباض و خودزنیاش هم بیشتر خواهد شد.
در بخشی از بیانیهٔ چهل و یکمین سالگرد تأسیس شورای ملی مقاومت (۳۱مرداد ۱۴۰۱) آمده است: «رژیم ولایت فقیه برای بستن شکافهای بیانتهایش بهمنظور سدبستن در برابر قیامهایی که پیش روست، یعنی برای بقا و جلوگیری از سرنگونی محتوم، جلّاد۶۷ را رئیسجمهور خود کرده است، اما در واقع گور خود را بهدست خود کنده است. مثل عقربی که در محاصرهٔ آتش سرانجام خود را نیش میزند. هیچ چیز جز هراس از قیام و احتضار سیاسی ولایت فقیه، روی کارآوردن رئیسی را توضیح نمیدهد».