۱۴۰۲ مرداد ۳۰, دوشنبه

«ما همه مرده‌ایم!»

 
                                     سخن روز

ما همه مرده‌ایم!»، این عنوان مقالهٔ روزنامهٔ حکومتی ابتکار به‌قلم محمدعلی وکیلی مدیر مسئول آن است. این مقاله، پاسخ به‌اظهارات بادامچیان دبیرکل باند فاشیستی مؤتلفه است که اخیراً گفته اصلاح‌طلبان مرده‌اند و تمام شده‌اند و نظام هم از آنان عبور کرده است.

وکیلی می‌نویسد: «این یادداشت محصول شگفتی از جشنی است که برای ترحیم اصلاح‌طلبان به‌پا شده است. آخر کدام نظام عاقلی از مرگ اصلاح‌طلبیِ درون ساختاری خودش خوشحال می‌شود؟ کدام ساختار برای اصلاح‌ناپذیریِ خودش جشن می‌گیرد؟ کدام حکومت از حذف بیش از نیمی از سرمایه‌هایش ذوق می‌کند؟... جنابشان اگر نمی‌دانند بدانند که مرگ اصلاح‌طلبی یک حکومت، یعنی شروع مرگ آن حکومت».

مدیر مسئول روزنامهٔ حکومتی ابتکار در ادامه می‌افزاید: «جریان اصلاح‌طلبی، جریان جمهوری اسلامی بود. شکست آن یعنی شکست جمهوری اسلامی. پروژه اصلاح‌طلبی نزدیک به‌نیمی از تاریخ جمهوری اسلامی است؛ انکار آن انکار خود نظام است... اگر شکست اصلاح‌طلبی به‌معنای عبور نظام از اصلاح‌طلبان است که ایشان خیلی دیر دست به‌فاتحه شده‌اند. دو دهه بیشتر است که نظام، اصلاح‌طلبان را دیگر خودی نمی‌داند. اگر معنای شکست هم عبور مردم از اصلاح‌طلبی است که باید گفت مردم پیش از اصلاح‌طلبان، فاتحه اصول‌گرایان را خوانده‌اند و اصلاح‌طلبی آخرین سنگر دفاع از نظام بود‌. به‌عبارتی اکنون مردم فاتحه هر دو جریان را خوانده‌اند».

مقالهٔ مزبور حاوی اعتراف‌ها و واقعیتهایی است که اشاره به‌آنها خالی از فایده نیست:

نویسندهٔ مقاله که در دورهٔ قبل عضو مجلس ارتجاع بوده، مرگ و تمام شدن جریان موسوم به‌اصلاح‌طلب را رد یا انکار نمی‌کند، بلکه اعتراضش به‌ابراز خوشحالی از اعلان این واقعیت است؟ «آخر کدام نظام عاقلی از مرگ اصلاح‌طلبیِ درون ساختاری خودش خوشحال می‌شود؟... کدام حکومت از حذف بیش از نیمی از سرمایه‌هایش ذوق می‌کند؟». این یکی را راست می‌گوید، جریان به‌اصطلاح اصلاح‌طلب همواره بخشی از نظام بوده و طی تمام سالهای گذشته، در همهٔ خیانتها و جنایتهای این رژیم، شراکت فعال داشته است.

وی می‌افزاید: «کدام ساختار برای اصلاح‌ناپذیریِ خودش جشن می‌گیرد؟». این نیز اذعان به‌این حقیقت است که این رژیم اصلاح‌ناپذیر است و از روز اول هم مطلقاً اصلاح‌ناپذیر بوده است. حقیقتی که رهبر مقاومت از سال‌ها پیش پیوسته بر آن تأکید کرده که افعی ولایت هرگز کبوتر نمی‌زاید!

وکیلی می‌نویسد: «مرگ اصلاح‌طلبی یک حکومت، یعنی شروع مرگ آن حکومت». این البته حکم و گزارهٔ درستی است. اما اطلاق آن به این رژیم دروغ است و بر یک شالودهٔ دروغ بنا شده‌؛ دروغ این است که «اصلاح‌طلبی» در فاشیسم مذهبی و قرون‌وسطایی حاکم، هرگز و هیچ‌گاه وجود نداشته است؟!

گزارهٔ درست دیگر در این عبارت آن است که مرگ حکومت شروع شده است. البته این مرگ نه با مرگ اصلاح‌طلبی، که از آغاز نیز وجود نداشته، بلکه به‌خاطر آن است که «مردم فاتحه هر دو جریان (موسوم به‌اصلاح‌طلب و اصول‌گرا) را خوانده‌اند».

حکم مرگ تاریخی موجود عجیب‌الخلقه و گورزادی که نام خود را «جمهوری اسلامی» گذاشته، اما در آن، جز شکلکهای مهوع، نه از جمهوری و نه از اسلام کمترین نشانی هست، توسط مردم ایران و از ۴۲سال پیش، یعنی از روز ۳۰خرداد ۱۳۶۰ صادر شده است.

بنابراین سؤال این است که چه شده این واقعیتها که رژیم پیوسته تلاش می‌کرد آنها را پنهان کند، اکنون از سوی هر دو جناح حاکمیت، این‌چنین مورد اذعان و اعتراف قرار می‌گیرد؟ واقعیت این است که با زلزله‌های بزرگ سیاسی و اجتماعی در قیامهای دی۹۶ و آبان۹۸ و قیام۱۴۰۱، جامعه ایران وارد مرحله جدیدی شد. شعار «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا»، که در قیام دی۹۶ در فضای سیاسی ایران طنین‌افکن شد، توهم احتمال «تغییر از طریق صندوق رأی» را که باند رفسنجانی ـ خاتمی از سال۷۶ به‌آن متوسل می‌شدند، درهم کوبید و فرو ریخت و باند موسوم به‌اصلاح‌طلب، به‌کلی از حیز انتفاع ساقط شد.

آخوند احمد خاتمی نیز گفت: «در اغتشاشات اخیر (قیام۱۴۰۱) دشمنان شما نشان دادند که عبور کرده‌اند از چپ و راست، از اصول‌گرا و اصلاح‌طلب عبور کرده‌اند صریحاً می‌گویند برای براندازی آمده‌اند» (تلویزیون رژیم ـ ۲۹خرداد ۱۴۰۲).

عناصر این جماعت هم خودشان بارها به‌صراحت اعلام کردند که هیچ محلی از اعراب ندارند. اما این به‌معنای آن نیست که باند رقیب، موسوم به‌اصولگرا، قوی و منسجم و یکدست مهار اوضاع را در دست دارد؛ نگاهی به‌وضعیت شقه‌شقهٔ این باند و شکافهایی که در آستانهٔ نمایش انتخابات پیش رو، در سراپای این باند ظاهر شده، حرف مقاله‌نویس «ابتکار» را تأیید می‌کند که: «ما همه (اصلاح‌طلب و اصول‌گرا) سال‌هاست که از نظر مردم مرده‌ایم و مردم فاتحه همه ما را خوانده‌اند