۱۴۰۰ بهمن ۱۴, پنجشنبه

تنوره کشیدن هیولای فاصلهٔ طبقاتی در بیت ولی‌فقیه


                        رسیدن هیولا به دیوار قلعه

قیام آبان 98 

یکی از ویژگی‌های برجسته و بنیادیِ «شرایط عینی» به‌مثابه مهیا بودن جامعهٔ ایران برای شورش و خیزش و قیام، بحران عمیق اقتصادی و گسترش سطح آن در سراسر کشور است. این ژرفا و این دامنه طی سال‌های اخیر هفته به هفته بیشتر شده‌اند، دولت به دولت بدتر شده‌اند و اکنون از بنیادهای تشدید بحران سیاسی و اجتماعی می‌باشد.

ژرفا و دامنهٔ هیبت هیولای فاصلهٔ طبقاتی در ایران آخوندزده، سال به سال بحرانی‌تر شد تا نهایتاً صدای تنوره کشیدنش به بیت ولی‌فقیه رسید و هیولا، مشت بر دیوار قلعه خامنه‌ای کوبید.

ناگهان تنورهٔ هیولا

خامنه‌ای طی این سال‌ها که تشدید و تعمیق فاصلهٔ طبقاتی بر اثر چپاول‌ها، اختلاس‌ها و رانت‌های حکومتی، کارد را به استخوان مردم رساند، تمام تقلایش این بود که آن را دور بزند تا مسألهٔ مبرم اعتراضات تمام اقشار اجتماعی را رودرروی نظام آخوندی جلوه ندهد. هدف خامنه‌ای از دور زدن عمدی این بحران، آدرس غلط دادن از طریق سر کار آوردن مجلس و دولت حزب‌اللهی به‌عنوان منجی بحرانها بوده است!

حالا هیولای بحران اقتصادی، مجلس و دولت حزب‌اللهی را زیر پا گذشته و در بیت ولی‌فقیه تنوره می‌کشد؛ خامنه‌ای روز یک‌شنبه ۱۰بهمن در جمع تولیدکنندگان و مسؤلان اقتصادی کشور گفت: «فروپاشی اقتصادی، هدف دشمن برای قرار دادن مردم در مقابل نظام جمهوری اسلامی است»!

سنت لیچارگوییِ منبرنشین!

قبل از ادامهٔ بحث، باید از خامنه‌ای پرسید مگر چند درصد از مردم ایران همراه نظام هستند که «دشمن» موهوم قصد دارد «در مقابل نظام» قرارشان دهد؟ مردمی که حتی طبق آمار مهندسی شده وزارت کشور نظام، ۵۴درصدشان کل رژیم آخوندی را در خرداد ۱۴۰۰ تحریم قاطع کرده‌اند،

مردمی که عظیم‌ترین و بزرگ‌ترین اقشارشان مثل کارگران و فرهنگیان و معلمان یک هفته هم از رودررویی با نظام آخوندی کوتاه نمی‌آیند،

جامعهٔ‌ی که اکثریت قاطع مادرانش در ایران و جهان، یک روز هم از دادخواهی جنایات خمینی و خامنه‌ای کوتاه نیامده است،

مردمانی که بیش از ۹۰ درصدشان در تمامیِ تجمعات و اعتراضات و قیام‌ها خواهان سرنگونی ناجمهوری ولایت فقیهی هستند

و مردمانی که طی یک دهه با سه قیام بزرگ، رژیم آخوندی را تا پرتگاه سقوط کشاندند، آیا خود اینان دشمنان درجه یک آخوندهای اشغالگر ایران نیستند؟ آیا همین مردم نیستند که عظیم‌ترین اهرم را در بنیاد عمیق‌ترین فاصلهٔ طبقاتی انداخته‌اند که صاعقهٔ عزم آن برق از سر خامنه‌ای پرانده که لیچارگوییِ منبرنشینان منفور مردم ایران را نشخوار می‌کند؟

بور شدن سیاه‌دانه‌نمایی ولی‌فقیه

جدای از این‌که خامنه‌ای بحران گلوگیر نظام را مثل ۴۳سال گذشته، دجالانه وارونه جلوه می‌دهد، مقر آمده که کار به «فروپاشی اقتصادی» انجامیده است. بدین‌گونه مجبور است اعتراف کند که سیاه‌دانه‌نمایی با مجلس و دولت حزب‌اللهی هیچ افاقه‌یی که نکرده، بحران میان مردم و حاکمیت را مدارها عمیق‌تر و دامنه‌دارتر کرده است. حالا خامنه‌ای صدای تیک‌تاک انفجار در تقدیر اجتماعی را در پای دیوار قلعه نظام شنیده است: «مردم در مقابل نظام جمهوری اسلامی». ولی مثل دیکتاتور سلفش صدا را بسیار دیر شنیده است!

«روغن ریخته نذر امام»!

خامنه‌ای در قدم بعد، نشانی و علت بحران «فروپاشی اقتصادی» را هم با «روغن ریخته نذر امام‌زاده» می‌دهد. او باز هم دجالانه علت نقد و دم دست بحران در ۱۰ماه گذشتهٔ ۱۴۰۰ را ــ که کارشناسان اقتصادی رژیم و مرکز آمار ایران رشد نقدینگی ماه دی آن را ۲۵درصد افزایش اعلام کرده‌اند ــ درز می‌گیرد و آدرس موهومی می‌دهد که حتی پیدا کردنش هم دوایی برای بحران نقد الآن (بهمن ۱۴۰۰) نیست. دقت کنید:

«بر اثر تصمیم‌گیریهای غلط یا کم‌کاریهای پیشین، آمارهای اقتصادی دههٔ ۹۰ حقاً و انصافاً خرسندکننده نیست». [دههٔ ۹۰ را بخوانید دو دوره دولت حسن روحانی! همان روغن ریخته نذر امام‌زاده!]

یک دهه دیرفهمیِ شخص اول مملکت!

کدام آدم عاقل و غیرکارشناس پیدا می‌شود که مبانی و حداقل‌های اقتصاد معیشت، خورد و خوراک، پوشاک، آب و برق، بهداشت و لوازم‌التحریر را بلد نباشد؟ کدام ایرانی وجود دارد که «آمارهای اقتصادی دههٔ ۹۰» در موضوعات اشاره شده را هر سال نشنیده و فریاد برنیاورده باشد؟ پس چرا خامنه‌ای تازه در پایان «دههٔ ۹۰» یادش آمده که طی ۱۰سال گذشته این «آمارها خرسندکننده» نبوده‌اند؟ مگر تمام این آمارها بر اساس اولیه‌ترین روش جاری مملکت‌داری، هفته به هفته و ماه به ماه روی میز ولی‌فقیه نیستند؟ یعنی شعور شخص اول مملکت به‌اندازه آن کودک دبستانی هم نیست که روی مقوا می‌نویسد: «بابا پول ندارد، سفره نان ندارد» ؟ آیا خامنه‌ای از این نمونه‌ها که در ایران آخوندزده مثل ریگ بیابان در خیابان‌ها ریخته است، خبر ندارد و تازه در پایان یک دهه چشمش باز شده که «آمارهای اقتصادیِ دههٔ ۹۰ خرسندکننده نیست» ؟

پالس ضربه سهمگین فاصلهٔ طبقاتی

نه‌خیر، خامنه‌ای خوبِ خوب حالی‌اش است که سیر تا پیاز همه‌چیز اقتصاد این مملکت دست خودش با امپراطوریِ نهادهای وابسته‌اش است. موضوع این است که تنوره‌های هیولای بحران اقتصادی با شاخص عمیق‌ترین شکاف و فاصلهٔ طبقاتی در تاریخ ایران، به بیت خامنه‌ای رسیده و برق از سر ولی‌فقیه پرانده است. ضربه کاری که بود و نبود نظام را گروگان گرفته است، خامنه‌ای را مجبور کرده برای اولین بار اعتراف ناگزیر کند که: «عامل اصلی مشکلات، صرف تحریم نیست». همان تحریمی که خود خامنه‌ای و تمام کارگزارانش سال‌ها دجالانه و به‌عمد مردم را هدف آن معرفی کرده‌اند و نه توسعه‌طلبیِ هسته‌یی و بمب‌سازیِ نظام را.

روشنگریِ صاعقه‌وار مردم و شکل‌گیری دو جبهه

واقعیتهایی که به‌همت افشاگری عظیم مقاومت پیشتاز مردم ایران از جامعهٔ ایران سرریز شده و روانهٔ بیت ولی‌فقیه شده‌اند، برملا شدن و رو آمدن ریشه‌های بحران عمیق فاصلهٔ طبقاتی ناشی از حاکمیت نظام ملایان است. عصر مدیا و روشنگری صاعقه‌وار آن، مردم و میهنی را به هماوردی با اختاپوس هزار سر فساد ولایی آورده است. این هماوردی، پیاپی پرده از تاریک‌خانه‌های جنایت و چپاول و دجالیتی ۴۳ساله برمی‌دارد.

این هماوردی به «شرایط عینی» بالغ شده است. وحشت خامنه‌ای از این زمینهٔ اجتماعی ـ سیاسی به‌وسعت فلات ایران می‌باشد. صدای پای آن و نشانیش در خود نظام شنیده شده و داده شده است:

احمد نادری از باند اصول‌گرایان در مجلس ارتجاع: «دولت ابراهیم رئیسی در لایجه بودجه سال۱۴۰۱، بودجه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ۹۲هزار و ۸۸۳میلیارد تومان تعیین کرده است که نسبت به سال گذشته افزایش ۱۴۲درصدی را نشان می‌دهد. در لایحه بودجه سال۱۴۰۱، بودجه شورای عالی حوزه‌های علمیه افزایش ۶۲درصدی نسبت به بودجه ۶۵۱میلیارد تومانی سال گذشته داشته است... این رویکردها اگر ادامه پیدا کند، به سمتی خواهیم رفت که سال۱۴۰۱ شاهد شورشهای عظیم اجتماعی باشیم».