«در مذاکرات وین در دولت رئیسی ایران با تمام قدرت و استفاده از همه ی امکانات رقابتی خود زا جمله غنی سازی ۶۰درصدی اورانیوم با پیشرفت هایی واردمیز مذاکرات شد. دور هفتم توسط عراقچی پایان پذیرفت و به نظر می رسید که مسیر مثبت در حرکت ایجاد شد هاست ایران اساسا با هرگونه مذاکره مخالف بود اما با فرمان رهبری مبنی بر انجام مذاکره غیرفرسایشی با پیش شرط هایی که ایشان مشخص کردند در دولت آقای رئیسی با تاخیر مذاکرات وین و دور هشتم مذاکرات آغاز شد. ایران با دست پر و پیششرطهایی که در دو سند تنظیم شده بود به وین رفت. در مرحله نخست بنظر می رسد که طبق اخبار آشکار طرف های مقابل نه تنها آمریکا بلکه اروپایی ها و تا حدودی هم مسکو و پکن آن پیش شرط ها را پذیرا نبودند در نهایت ایران پذیرفت تا با برداشتن آن پیش شرط هایاسنادی که آماده کرده بود وارد مذاکره شود،مذاکره آغاز شد و ایران پیش شرط های خود مبنی بر برداشتن همه ی تحریم ها، راستی آزمایی، متعهد شدن همه ی شروط و عمل به تعهدات در آینده وارد میدان شود. ایران اعلام کرد همه ی تحریم ها مدنظر نیست بلکه تحریم های برجامی و هسته ایست. دوم اینکه مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا ادامه یافت تا جاییکه ایران اعلام کرد که می توان با دشمن مذاکره کرد اما مذاکره با دشمن مبنی بر پذیرفتن مطالب دشمن نخواهد بود و لذا وزیر امورخارجه ایران اعلام کرد که در صورت لزوم مذاکره مستقیم آغاز خواهد شد زیرا عدم مذاکره مستقیم آن هم با ۴+۱ و با وجود مترجم و اضافه شدن پرانتز های جدید و قبلی که هفت گانه باقی مانده بود مسلما مذاکرات طولانی می شد و سالیوان در اوایل دی ماه سال جاری شبه اولتیماتومی را مطرح کرد مبنی بر اینکه مذاکرات نمی تواند بیش از ماه ها و هفته ای ادامه پیدا کند بلکه باید به نتیجه مشخصی برسد. هنوز هم خبر موثقی برای بسته شدن پرانتزهای موجود از سوی منابع داخلی و غربی وجود ندارد و همه از پیشرفت نسبی مذاکرات اما عدم امیدواری به آینده آن سخن گفتند. پایان یافتن مذاکرات یعنی پرانتز ها کافیست اما فرصتی نمانده است بلکه باید یک تصمیم سیاسی گرفته شود و این تصمیم از طرف مقابل مورد توجه است چرا که طرف مقابل می گوید من به برجام بازمیگردم و تحریم های برجامی برداشته می شود اما شرایطی نیز برای آغاز دور دیگر مذاکرات بر سر مسائل دیگر وجود دارد لذا بنظر می رسد طرف مقابل شرایط خود را به تیم مذاکره کننده تحمیل کند. تصمیم گیری حتی توسط باقری کنی یا امیرعبداللهیان هم نمی تواند صورت بگیرد و دولت جناب رئیسی با به وجود آمدن یک جامعه حکومتی به معنای همراستا شدن قوه مجریه با نیرو های فرای قوه مجریه باز هم تصمیمی معنادار را بنظر می رسد اتخاذ خواهد کرد».
و در ادامه درباره نوع تصمیم سیاسی و نهایی ایران در مقابل آمریکا به سایت «خبر سراسری» گفت: «همانطور که اشاره کردم پذیرش شرایط ایالت متحده آمریکا در بازگشت به برجام مطرح است و روی دیگر سکه عدم پذیرش آنچه ایران میخواهد. ایران میخواهد همه تحریمها برداشته شود در حالیکه اینگونه نخواهد شد. ایران میخواهد قرارداد راستیآزمایی شود اما آمریکا اعلام می کند برداشتن تحریمها نمیتواند به راحتی مسیر باز اقتصاد ایران را به فوریت و سرعتی که ایران خواستار آن است انجام شود. آمریکاییها حتی در دولت بایدن نمیتوانند تضمینی در دائمیبودن این توافق به ایران عرضه کنند لذا تیم جدید باید با دستاوردی کمتر از برجام گذشته به تهران بازگردد و اگر این تیم با دستاورد کمتر از برجام بازگردد و توافق را در مبنای آنچه که در گذشته اعلام کرده است در نظر مردم هویدا نکند مسلما زمینه هایی ایجاد خواهد شد که تشکیک در رویکرد انقلابی دولت کنونی در ارتباط با آمریکا و برجام و پرونده هسته ای و ارزش های ناشی از مفهوم گفتمان انقلابی را به نمایش خواهد گذاشت و می تواند پیامد هایی برای این گفتمان در تهران به دنبال داشته باشد».مطهرنیا در پایان نسبت به نهادهای تصمیمگیرنده در این حوزه بیان کرد: «این تصمیمی نیست که قوه مجریه و شورای عالی امنیت ملی درباره آن تصمیم بگیرند. من در سال ۸۴ گفتم که ایران به آمریکا یا باید یک نه بزرگ بگوید یا یک آری بزرگ! اگر نه بزرگ بگوید گفتمان انقلابی خود را حفظ کرده و باید هزینه های آن را بپردازد اگر آری بزرگ بگوید باید در همه زمینه ها با آمریکا مذاکره کند و مسائل را حل کند. نظام سیاسی آمریکا، ایران را به این سو میرساند که این تصمیم بزرگ را بگیرد و لذا الان به ایستگاه های آخر گرفتن این تصمیم بزرگ نزدیک می شویم که هر کدام پیامد های خاصی برای ایران دارد آمریکا می خواهد ایران را به وضعیت کیش و مات بکشانند این حرکتی است که در این زمینه دنبال می شود».