توفانی درراه است که رسوبهای بجا مانده از قرون وسطی را خواهد شست، توفانی که اضطراب وهراس افزایش یابندهای را دردل مهرههای حکومت آخوندی انداخته. شمهیی ازهراس آخوندها را میتوان درصحبتها ونوشتههای آنها مشاهده کرد.روزنامه حکومتی مستقل ۲۵خرداد نوشت:
«انتخابات ریاستجمهوری پیشرو، کلاف سر در گمی شده است. مجموعهیی از اقدامات خارجی و داخلی، آنرا تبدیل به فصل ممیزهای در کیفیت حکمرانی و تعامل دولت- ملت کرد»
بهزاد نبوی ـ سرکردهٔ نهاد اجماعساز اصلاحطلبان: «در هر انتخاباتی که مردم حضور پیدا نکردهاند، شکستخوردهایم و الآن هم اگر مردم حضور پیدا نکنند، شکست خواهیم خورد».
بهزاد نبوی در وحشت از تبعات تحریم انتخابات ملتمسانه خواستار شرکت مردم در نمایش انتخابات شده و نتیجهٔ تحریم انتخابات برای تمامیت نظام ولایت را اینچنین توصیف کرده است:
«تا کشور «بخوانید نظام ولایت» دچار سرنوشتی نشود که هیچکدام راه برگشت نداشته باشیم و افسوس بخوریم وقتی فرصت داشتیم، جلوی خطر را نگرفتیم»
ظریف هم وحشتش از عدم شرکت مردم در این نمایش رسوا را اینگونه بیان کرده است:
«جمعه روزی است که از طریق صندوق رأی میتوانیم دریچههای روشنایی و امید را برای آینده خود و فرزندانمان باز نگهداریم... قهر با صندوق رأی قطعاً راهحل نیست و اگر به مشکلات نیفزاید از آنها نخواهد کاست» (روزنامه حکومتی شرق ۲۵خرداد۱۴۰۰)
آری سرکردگان باندهای مختلف رژیم آخوندی حق دارند در وحشت و اضطراب باشند؛ زیرا بزرگترین جراحی تاریخ معاصر ایران در حال انجام است، و آن جراحی نظام فاسد و قاتل ولایت فقیه از پیکر تاریخ ایران است.