«مقام عظمای ولایت»! برای بیرون کشیدن ابراهیم رئیسی از چراغ علاالدین انتخابات کذاییاش نیازمندایجاد فضای ارعاب،بگیرو ببندوتوپ وتشرآمدن وگرد وخاک است. با مطالعهٔ تاریخچهٔ کودتای ننگین ۲۸مرداد ۳۲ علیه دولت دکتر محمد مصدق، به نقش لاتهایی مانند «شعبان جعفری»، معروف «شعبان بیمخ»،
یا «شعبان تاجبخش»، از عوامل آخوند کاشانی پیمیبریم. آنها با عربدهکشی و قدارهبندی و اجیر کردن لمپنها، توانستند فضا را بر طرفداران حکومت ملی و مصدق تنگ کرده و آن کودتای ارتجاعی ـ استعماری را پیش ببرند.
اکنون خامنهای با کپیبرداری از آن واقعه، میخواهد ضعف و ناتوانی خود را بپوشاند و فضای جامعه را برای نشاندن جلاد۶۷ بر منصب ریاستجمهوری نظامش به هم بیاورد و ببندد.
یک روزنامهٔ باند مغلوب با مشاهدهٔ دست باز سرچماقداران و «شعبان در خونگاه» های نظام در عربدهکشی سؤال کرده است:
«به راستی چه چیزی باعث میشود تا عدهیی مانند حسن عباسی در وصف وقایع تلخ آبان ۹۸ بهسادگی از حجامت نظام بگویند (!) و یکی مثل قاسمی اینگونه عنان از کف داده هر چه از دهانش بیرون میآید را نثار مخالفان کند و بدتر از آن به جنگ و مبارزه رودررو و احتمالاً خشونتی که باعث جان باختن عدهیی دیگر شود فراخواند؟» (آرمان. ۱۱خرداد ۱۴۰۰)
با کمی تعمق میتوان دریافت که اگر چه مخاطب ظاهری این اولدروم بالدرومهای بچهترسان، باند مغبون و جراحی شده از قدرت در انتخابات نمایشی است، اما این پروپاگاندا مخاطب دیگری هم دارد. مخاطب اصلی آن تمام مردمی هستند که بازی سخیف و بیمسمای خامنهای تحت عنوان «انتخابات» را از هماکنون تحریم کرده و تره هم برای آن خرد نمیکنند. خامنهای دارد از زبان قرهلاتها، اوباش پیشانیسیاه و سرکردگان چماقدار و لباسشخصیهایش، مردمی را تهدید میکند که «کف خیابان» را برای تعیینتکلیف با استبداد دینی انتخاب کردهاند.
هشدار دادستانی تهران را هم باید در این راستا دید و ارزیابی کرد. او به در میگوید تا دیوار بشنود. منظورش این است که کاندیدها حواسشان باشد که هر ایجاد هیجانی این پتانسیل را دارد که خشم فرو خوردهٔ اجتماعی را ناگهان آزاد سازد و منجر به عبور از «خطوط قرمز نظام» شود.
البته باید تصریح کرد که هم پاسدار سعید قاسمی، هم رائفیپور، هم آخوند طائب و دیگران این روزها از «کف خیابان» بهشدت میهراسند. تمام سعی آنها این است که ماجرا به کف خیابان نکشد. زیرا خوب میدانند اولین جرقه از این نوع که درگیرد، از جانب هر طرفی که باشد، در چشم به هم زدنی انبار باروت اجتماعی را منفجر خواهد کرد.
ببینید باند مغلوب نظام چگونه این خطر را به آنها هشدار میدهد.
«اشتباه بزرگ دیگر اردوگاه اصولگرایان در این روزها، میدان دادن به افرادی نظیر سردار سعید قاسمی است که کارش تهدید و ارعابِ رقبا و مخالفان است. این نوع تهدیدها تنها اثرش تحریک بخشی از جمعیت خاموش برای رو کمکنی از کاندیداهای مورد علاقه این تیپ افراد در انتخابات بدون توجه به سایر وجوه ماجراست! اگر اردوگاه اصولگرایان همین را میخواهد به همین شیوه هم ادامه دهد!» (همان منبع)
بهتأکید باید گفت دیرگاهی است که سردمداران نظام از جمله شخص خامنهای از «کف خیابان» میهراسند. از قضا هر کاری را میکنند که ماجرا به کف خیابان نکشد. کف خیابان جای دستفروشان به ستوه آمده از مأموران وحشی شهرداری است. جای مردمی است که از گرانی، گرسنگی، کرونا، تورم افسار گسیخته، بیپولی، لهشدن کرامت انسانی و هزار درد دیگر در دوزخ شیخساخته رنج میکشند و خشم انفجاری خود را برای لحظهٔ موعود صیقل میزنند.
مردم عبور کرده از سه قیام بزرگ، اکنون بیش از هر زمان مهیای به زیر کشیدن حکومتی هستند که با جراحی قاعدهٔ خود، بیش از هر زمان به فرجام تاریخیاش نزدیک شده است.