رهبری یکشبهٔ خامنهای در سال۶۸ محصول دو چیز بود، قتلعام ۳۰هزار زندانی مجاهد و مبارز در تابستان ۶۷ و ترس و نگرانی از سر رسیدن مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران به داخل ایران پس از مرگ خمینی.
حالا هم میتوان گفت ریاستجمهوری رئیسی نیز به همین سیاق محصول کشتار بیش از ۳۰۰هزار نفر از شهروندان ایران در میدان ویروس کرونا برای سد بستن در برابر خطر قیام و سرنگونی و سیاست انقباض و بستن هر گونه شکاف برای همین رویارویی است چرا که رژیم میداند تکرار نقشهمسیر آبان ۹۸ بیتردید این بار در ابعادی وسیعتر و با آثاری مهلکتر برای رژیم رقم خواهد.
بنابراین خامنهای با تمام قوا وارد سیرک انتخابات شد تا رئیسی را بهنحو آبرومندانهای از صندوق بیرون بکشد. هر کسی را که احتمال میداد در درون رژیم ممکن است با رئیسی به رقابت بپردازد و صفی را پشت سر خودش در مقابل رئیسی جمع کند حذف کرد. پیش از انتخابات هم به صحنه آمد و گفت رأی ندادن گناه کبیره است و از وصیتنامه خمینی ملعون در این رابطه وام گرفت. مراجع حکومتی را هم پشت سر خودش ردیف کرد که حکم شرعی برای به رأی دادن صادر کنند. علمالهدی هم در نقش سخنگوی غیررسمی خامنهای به صحنه آمد و گفت هر کس رأی ندهد معنایش این است که به مجاهدین رأی داده است.
اما نتیجه این همه فتوی و حکم شرع آخوندی آن شد که همه دنیا به چشم دیدند، تحریم آنقدر گسترده و شکاف آنقدر در درون رژیم عمیق بود که خامنهای نتوانست حتی آمار پنجاه درصد را برای مشارکت در سیرکش اعلام کند.
این بار مقاومت ایران بر اساس آمار و ارزیابیهای که از جمله متکی به ۱۲۰۰ خبرنگار در سراسر ایران به همراه ۳۵۰۰ویدئو قابل ارائه بود، مشارکت را زیر ۱۰درصد اعلام کرد و در همین ۱۰درصد هم بعد از رئیسی مقام دوم را آرای باطله به دست آورد. ضمن اینکه در همان مشارکت زیر ۴۹درصد هم که خود رژیم اعلام کرده است نزدیک ۴میلیون رأی باطله بوده است.
اما آمار واقعی آرای ریخته شده به صندوقها ۶میلیون بوده است که با احتساب اینکه ۳میلیون و ۷۲۰هزار آن هم بنا به اعلام رژیم باطله بوده، میزان رأی دهندگان به کاندیداهای رژیم اعم از اصلاحطلب و اصولگرا نزدیک ۴درصد میشود یعنی همان عددی که در انتخابات سال۹۶ پاسدار قالیباف مطرح کرده بود.
بنابراین میتوان گفت که ارتش قیام و آزادی، خالقین قیام ۹۸، این بار در به شکست کشاندن سیرک خامنهای و تضعیف تمامیت نظام جهل و جنایت آخوندی، در ثبتنامهای گسترده در سراسر کشور برای مؤسسان پنجم ارتش آزادی خود را نشان داد. تنها یک بخش از این پروژه فوقالعاده بزرگ ۱۲۰۰ خبرنگار سیمای آزادی در سراسر کشور بودند که از وضعیت تحریم گزارش میدادند. بنابراین بیتردید خامنهای با رئیسی جلاد از سیرک انتخابات قلابی ۱۴۰۰ ضعیفتر بیرون آمد. خامنهای با این خیال که رژیماش را پشت کاندیدای مطلوبش برای مقابله با طوفانهایی که در راه است متحد کند وارد شد، اما به دست خودش زمینه را برای خونریزیهای بیشتر در درون رژیم و تعمیق شکاف در بیت خودش و سپاه فراهم کرد.
قطبندی پوشالی تحت عنوان اصلاحطلب و اصولگرا کاملاً رنگ باخت و به اعتراف مهرههای خود رژیم از باند مغلوب چیزی باقی نماند، باندی که بهرغم قلع و قمع خامنهای همچنان نعلینلیس خامنهای برای بازی دادن شده بودند.
آری بهروشنی این بار واقعیت صحنهٔ سیاسی ایران که رویارویی مردم و مقاومت ایران با تمامیت نظام آخوندی است رو آمد. واقعیتی که در چهل و دو سال گذشته مجاهدین و مقاومت ایران برای اثبات آن بالاترین قیمتها را دادند تا کفهای فریب و شیادی و مزدوری را کنار بزنند. واقعیتی که حالا با بیرون آوردن جلاد قتلعام۶۷ از صندوقهای شعبده انتخابات در برابر چشمان تمامی جهان قرار گرفت که آری، «افعی هرگز کبوتر نمیزاید»