۱۳۹۹ شهریور ۷, جمعه

انزوای «پدرسالار» در «پاییز» ولایت!


انزوای خامنه‌ای

انزوای خامنه‌ای
زاویه‌های پنهان یک عکس
عکس علی خامنه‌ای در محل بار عام و دیدارهای عمومی او با دستچین‌شده‌ها، موسوم به حسینیه خمینی، که این بار او را تکی در این محل نشان می‌دهد؛ اگر چه به‌خاطر محدودیتهای کرونایی به خامنه‌ای تحمیل شده اما این عکس به‌طور ناخواسته‌یی تصویری سمبلیک از وضعیت کنونی خامنه‌ای و تمامیت رژیم آخوندی را در انزوای اجتماعی و سیاسی به تصویر کشیده است.

این عکس با بیننده از وجوه مختلف سخن می‌گوید. قیام‌آفرینان و شرکت‌کنندگان در انقلاب ضدسلطنتی، به‌خوبی می‌توانند با دیدن این تصویر، روزگاری را به یاد بیاورند که محمدرضا پهلوی جز خود و معدود بادمجان دورقاب‌چینان و دولا و راست شوندگان دربارش حامی دیگری نداشت. در آن روزگاران او با افسردگی و هراس ثانیه‌ها و تحولات را می‌شمرد و گاه ساعتها به یک نقطه خیره می‌شد.

«در ملاقاتی که با شاه داشتم، دیدارمان در محیط یاس و افسردگی که بر دربار حاکم بود انجام شد. ارزیابی شاه از اوضاع ناامید کننده و عکس‌العمل او در برابر ابراز حمایت آمریکا منفی و بی‌تفاوت بود. ناهار در حضور شاه و شهبانو پس از این ملاقات مصیبت‌بارتر بود. در تمام مدت ناهار فقط شهبانو به سؤالاتی که گاه از طرف ما مطرح می‌شد پاسخ می‌داد و شاه ساکت و صامت به سقف خیره شده بود. در این چند ماه گویی به‌اندازه چندین سال پیر شده، رنگ چهره‌اش پریده و لاغر و شکسته شده بود» (از خاطرات ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران).
بدترین نوع انزوا
این فرجام شوم همهٔ دیکتاتورهاست. پوسیدن در انزوای خون‌آلود خود بسان عنکبوتی پیر. گارسیا مارکز، خالق سبک رئالیسم جادویی، در رمان ارزشمند خود، «پاییز پدرسالار» سرنوشت یک دیکتاتور مهیب را در روزهای تنهایی و افسردگی‌اش تصویر می‌کند. مارکز طرح این رمان ماندگار را هنگامی ریخت که در بارسلونای اسپانیا به سر می‌برد؛ اسپانیای تحت مهمیز ژنرال فرانکو.

او برای نگارش این اثر به مدت ۱۰سال تمام پیرامون زندگی دیکتاتورها مطالعه کرد و با آدمهای مختلف دمخور شد. شخصیت اصلی کتاب، علاوه بر فرانکو از دیکتاتورهایی مانند «خوان ویسنته گومز» اسپانیایی و «گوستاورر رخاس پینلا» الهام گرفته شده است.

«پدرسالار» دیکتاتور وصف شده در رمان مارکز، کپی یک هشتم «مقام عظمای ولایت» در زمانهٔ ماست. با دیدن تصویر علی خامنه‌ای در روزهای پایانی او و نظامش، بی‌اختیار این جملات مارکز در پاییز پدرسالار در جلو چشمانمان رژه می‌رود:

«آدم هر چه بیشتر قدرت به دست بیاورد، تشخیص این‌که چه کسی با اوست و چه کسی بر او، برایش دشوارتر می‌شود. هنگامی که به قدرت کامل دست یافت، دیگر تماس او با واقعیت به کلی قطع می‌شود و این بدترین نوع تنهایی است. شخص دیکتاتور، شخص بسیار خودکامه، گرداگردش را علایق و آدم‌هایی می‌گیرند که هدف‌شان جدا کردن کامل او از واقعیات است. همه چیز دست به دست هم می‌دهند تا تنهایی او را کامل کنند».
خامنه‌ای در انزوای خونین
مات‌بردگی و انزوای علی خامنه‌ای در بیت عنکبوت، جز پدرسالار مارکز را به تصویر نمی‌کشاند. یک مداح و یک آخوند حراف درباری و قارقارک نماز جمعه‌های تشریفاتی تنها جمعیتی هستند که در محل بار عام خامنه‌ای حضور دارند. پاییزی‌تر از این نمی‌شد، کرونا و مرگ را در اندرونی «مقام معظم به تصویر کشید.

خامنه‌ای آنجا که پای جان مردم در میان است، با گشاده‌دستی آن را هزینه می‌کند؛ آن‌گونه که خمینی برای جنگ ضدمیهنی هزینه می‌کرد ولی وقتی نوبت به خودش می‌رسد حتی از پذیرش سران حاکمیت و کارچرخانانش پرهیز دارد؛ زیرا ممکن است «آقا» را به کرونا مبتلا کنند! نوشیدن شربت شهادت خوب است اما این مال بسیجی‌های رسن بسته به پیشانی است نه مال حضرت آقا!... «آقا»! اثبات کرد بهتر از هر کس فاصلهٔ اجتماعی با مرگ را رعایت می‌کند.

این پرهیختن از مرگ و هراس از ورود ناگهانی به جهنم را بگذارید در کنار فتوای او در مورد غسل جان‌باختگان کرونا:

«سؤال: اگر شخصی بر اثر بیماری واگیردار کرونا ویروس که طبق نظر متخصصان سرایت سریعی دارد، فوت کند در خصوص غسل، کفن و نماز چنین میتی وظیفه چیست؟

جواب: مجرد ابتلای به این بیماری، موجب سقوط احکام واجب مربوط به میت نمی‌شود، بنابراین با مراعات کامل نکات بهداشتی و استفاده از تجهیزات ایمنی، هر چند با صرف هزینه، باید حداقل واجب در مورد غسل، حنوط، کفن، نماز میت و دفن انجام گیرد» (تسنیم. ۱۱اسفند۹۸).
مرگ پدرسالار
افزون بر آنچه گفته شد، اگر می‌خواهیم تصویری از فلاکت نظام در روزهای به شمارش افتادهٔ آن و نیز موقعیت خامنه‌ای در هرم پوسیدهٔ حاکمیت را به دست بیاوریم، بار دیگر به این تصویر سمبلیک نگاه کنیم.

شاید هنگام واکاوی دوبارهٔ عکس، قسمتهایی از پاییز پدرسالار مارکز در ذهنمان تداعی کند:

«تمامی کاخ خالی از سکنه است و بر اثر رطوبت و گذر زمان، گلسنگ و کپک تمام ساختمان را برداشته است. در وسط اتاق کار، جنازه ژنرال درست همان‌طور که عادت داشته است بخوابد: روی زمین در حالی که دست راستش را بالش خود کرده، مرده است و لاشخورها چشمان او را درآورده و بدنش را خورده‌اند.

شورشیان که نسل پنجم دوران ریاست‌جمهوری خود او هستند و سال‌هاست او را در انظار عمومی ندیده‌اند، نمی‌توانند مطمئن شوند که او خود ژنرال است».
***
خامنه‌ای در مقام «سلطنت مطلقهٔ فقیه» سال‌ها پیش در انزوای خونین خود پوسیده است. انگشتان کرونا فقط آن را به تصویر کشید.