جنبش فراگیرتوده ای برای کسب آزادی واستقلال ایران بدوران مشروطیت بر می گردد که سرداران ملی به رهبری ستارخان و همرزمان با وفایش آن را رهبری می کردند و چه حماسه ها که آفریدند.
کمی قبل از آن هم در دوره استبداد شاهان مرتجع و خائن قاجار رادمردان بزرگی همچون میرزا تقی خان امیرکبیر و قائم مقام فراهانی در منصب صدارت و وزارت با استفاده از نفوذ و موقعیت سیاسی خود در صدد اصلاحات ساختاری در راستای استقلال و آزادی و عدالت بودند.
در ادامه این مسیر شکوهمند و پر فراز و نشیب در فواصل زمانی کم، سرداران آزادیخواه دیگری همچون میرزا کوچک خان جنگلی و کلنل پسیان در خراسان و شیخ محمد خیابانی در تبریز و قاضی محمد در کردستان و جنبشهای عشایری دیگر در راه کسب آزادی بسا جانفشانی ها کردند. تا اینکه نوبت به مصدق بزرگ رسید. شرح اقدامات تاریخی پیشوای بزرگ برای آزادی و استقلال و کودتای ننگین علیه او را همگان میدانند. اما صد افسوس همه این تلاش بزرگ مردان یاد شده و فداکاری های آنان به وسیله دو سلسله منحوس قاجار و پهلوی با توطئه و همدستی ارتجاع داخلی و استعمار ناکام ماندند و اغلب رهبران آنها به شهادت رسیدند. ولیکن هرکدام از جنبشها برای نسل های بعد از خود و نسل امروزی تجارب ذیقیمتی بجای گذاشتند که شرح مفصل می طلبد و در کتابهای تاریخ صد ساله ثبت شده است. و امّا تلختر و فاجعه بارتر اینکه در ادامه این تلاشهای چندین ده ساله یکبار دیگر در یک بزنگاه تاریخی حساس رهبری قیام بزرگ سال ۵۷ که استمرار تاریخی قیام ها ی پیشین بود به وسیله دزد بزرگ و راهزن سیاسی مذهبی آن که همانا خمینی دجال بود ربوده شد، که یکی از دلایل اصلی آن همانا حبس، حذف و نابودی فیزیکی رهبران واقعی مردم بدست دیکتاتوری های پهلوی خائن بود.
اکنون پس از گذشت ۴۲ سال از این حاکمیت سیاه، کارنامه این دار و دسته تبهکار در برابر دیدگان مردم آگاه و جهانیان قرار دارد. نکته مهم این است که در این کشاکش تاریخی صدساله بین آزادی و استبداد، مردم و پیشتازان آن ها نه تنها از شکست های پی در پی و ناکامی ها نا امید و منفعل نشدند، بلکه برعکس با استفاده از تجارب پیشتازان آزادی و استقلال ایران از پیگیری آرمان آن ها غافل نشدند. امروزه خوشبختانه شورای ملی مقاومت ایران در مدار تکاملی بسیار بالا در پیگیری همان آرمان های مقدس به عنوان دیرپاترین ائتلاف سیاسی و سیع و فراگیر از نمایندگان اقشار و اقوام و مذاهب و مسلک های گوناگون تبدیل به یک گنجینه و دژ مستحکم و پایدار برای نیل به هدف نهایی شده است. این ائتلاف تاریخ ساز با محوریت سازمان مجاهدین خلق ایران به عنوان ستون فقرات این جنبش در ائتلاف تاریخی با جریان های اصیل و مستقل تشکل های مارکسیستی همچون سازمان چریک های فدایی خلق و نمایندگان سرشناس و مبارز، بازاریان مترقی و تشکل های دیگری همچون استادان پیشرو دانشگاه ها و شخصیت های دگراندیش مختلف و با حمایت بخش بزرگی از جنبش کردستان و ده ها شخصیت هنری، قهرمانان ورزشی، شخصیتهای علمی و آکادمیک برجسته و سرشناس در حیطه علم، تبدیل به بدیل غیر قابل انکار برای رژیم درماندۀ آخوندی می باشد. شورای ملی مقاومت در آستانه چهلمین سالگرد آن با بیش از ۵۰۰ عضو که نیم بیشتر آنان را زنان پیشتاز تشکیل میدهند، محکم و استوار با فداکاری بی نظیر طی سالیان در عرصه داخلی و بین المللی به مبارزه ادامه داده اند. این مبارزه با پرداخت سنگین ترین بها از سوی اعضاء و هواداران آن ضامن پیروزی نهایی مردم ایران برای کسب آرزوی دیرینه آزادی و استقلال و عدالت است.
آقای مسعود رجوی به عنوان مسئول این شورا با تجزیه و تحلیل و تجربه اندوزی بسیار مسئولانه و هوشمندانه از تاریخ جنبش های گذشته، علی الخصوص دوران مشروطه و مصدق بزرگ این ائتلاف را با زحمات فراوان و فداکاری بی چشمداشت در سی (۳۰) تیر ۱۳۶۰ در بحبوحه نبرد خونین و نا برابر با هیولای خونخوار در میان گلوله و اعدام و شکنجه و تعقیب و گریز بهترین فرزندان خلق در تهران تشکیل داد. ایشان با پرواز تاریخ ساز خود در ۶ مرداد همان سال تشکیل شورا را به جهانیان معرفی کرد. تا اینکه این بار بعد از چندین شکست و ناکامی جنبش های صدساله، رنج و خون مبارزات گذشته را با رهبری ذیصلاح تضمین کند و به پیروزی نهایی برساند. همچنانکه اشاره شد از فردای ۳۰ خرداد ۶۰ تا امروز ۴۰ سال پرتلاطم سیاسی گذشته است و از ده ها آزمایش و ابتلای سنگین سرفراز بیرون آمده است. اکنون هر جریان و نیروی مدعی مبارزه چه در صحنه داخلی و چه در صحنه بین المللی در برابر قضاوت همگان قرار گرفته و بخوبی قابل ارزیابی عادلانه و صحیح و باز شناسی است. در این راستا نسل انقلاب ۵۷ بخوبی بیاد دارد که پس از پیروزی قیام ۵۷، صدها حزب و گروه و دسته و شخصیت از نوع سنتی و قدیمی آن تا تشکل های تازه تأسیس پا به عرصه فعالیت گذاشته و تا ۳۰ خرداد سال ۶۰ مدعیان گوناگونی در بهار زودگذر آزادی تا آنجا که به شرایط آن دوره بر می گردد به تبلیغ مواضع خود با برداشت های بسیار متفاوت و حتی متضاد با دیگر رقبا مشغول بودند. از میان انبوه جریان های سیاسی، حزب توده از همان ابتدا مجذوب شعارهای تو خالی "ضد امپریالیستی" و "ضد آمریکایی" خمینی شد و این جریان وابسته که از خیانت به مصدق درس عبرت نگرفته بود متأسفانه بخشی بزرگ از سازمان پیشتاز فدایی را همراه خود کرده و در دام خیانت غلتیدند و با همکاری در سرکوب مجاهدان و مبارزان سقف جدیدی از خیانت را در نوردیدند. باقیمانده جریان های دیگر که برای جلوگیری از اطاله کلام از نام بردن تک تک آن ها صرفنظر می شود، لنگ لنگان برخی با چپ روی و چپ نمایی و بعضی با راست روی های مضر ضد تکاملی با فراز و نشیب های خاص آن دوران تا ۳۰ خرداد به نحوی در صحنه حضور داشتند. و تقریباً تمامی آنها بجز اندکی شخصیت های مستقل تا پس از ۳۰ خرداد منفعل و پراکنده شدند و عملاً از گردونه مبارزه با هیولای ارتجاع خارج شدند. اغلب آنها اولاً به دلیل ناتوانی در تحلیل درست قضایا و هم به دلیل نداشتن ایدئولوژی و تشکیلات انقلابی متناسب با دشمن جرار قادر به ادامه مبارزه نبودند. در این میان تنها سازمان مجاهدین خلق با تشکیلات گسترده و سراسری که طی دو سال مبارزه مستمر با رهبری فوق العاده هوشیار و بیدار مسعود رجوی از بنیان مستحکم تشکیلاتی و انقلابی با هزاران میلیشیای پرشور برخوردار بود به مبارزه ی خونین و نا برابر، البته همراه با هم پیمانان اولیه شورایی آن ادامه دادند.
قبل از آن تصمیم به برگزاری بزرگترین راهپیمایی ۵۰۰ هزار نفره سی خرداد در تهران و در شهرهای بزرگ و کوچک دیگر با تحلیل مشخص از شرایط مشخص و با پذیرش تمامی پیامدهای آن خود یک بحث مفصل و جداگانه ای می طلبد که شرح آن ها در تاریخچه پر افتخار سازمان مجاهدین و رهبری آن در اختیار نسل امروزی قرار دارد و گذشت زمان صحت استراتژی و تصمیم درست را امروز بارز کرده است.
با توجه به مقدمه کوتاه و تاریخچه صد سال مبارزه که بطور تیتروار و خلاصه آورده شد برای نتیجه گیری تاریخچه عملکرد ۴۰ ساله شورا در مهمترین سرفصل های تاریخی در چند محود بطور مختصر و کوتاه در معرض قضاوت خوانندگان محترم قرار می گیرد.
یکم – شورای ملی مقاومت به دلیل داشتن مواضع اصولی روشن و خطیر در مقابل دیکتاتوری فاشیستی مذهبی خمینی و با مرزبندی نه شاه و نه شیخ و با برخورداری از تشکیلات با سابقه و گسترده مبارزاتی در داخل و خارج کشور و با تقدیم صد و بیست هزار (۱۲۰.۰۰۰ ) شهید سرفراز آزادی نشان داده است که قد و قامت یک آلترناتیو مشروع در شرایط قیام را دارا است.
در این راستا در مدت ۴۰ سال مبارزه بی امان هزاران شخصیت سیاسی و نظامی و حقوق بشری و نمایندگان پارلمان ها در پنج قاره جهان در اظهار نظرهای مختلف و شرکت در کهکشان های چندین ساله با حضور صدها هزار ایرانی حامی مقاومت با علم و آگاهی و تجربه ملموس خود به آلترناتیو بودن محق و توانمند این شورا با هدایت مسعود و مریم رجوی گواهی داده و میدهند.
دوم – همانطور که قبلاً هم توضیح داده شد واقعیت تلخ و یا بهتر است بگوئیم حقیقت آشکار و ساده این است که در میان جریانات سیاسی خارج شورا بدون در نظر گرفتن عرض و طول تشکیلات و سابقه آنها چه آنهایی که اغلب اخیراً به دلیل بحران به دلیل بحران انقلاب در خارج از کشور تلاش برای ارائه آلترناتیو را شروع کرده و تشکل هایی بنا کرده اند، نه دارای تشکیلات درخور یک آلترنابیو در مقایسه با شورا و نه سابقه روشن و درخشان و نه دارای پایگاه مردمی مکفی در داخل و خارج کشور هستند. در خوش بینانه ترین حالت اگر از آلودگی مرزبندی صاف و قاطع علیه تمامیت رژیم آخوندی و بقایای شاه بدور باشند که متأسفانه بعضی ها اصلاً نیستند، و به روی مبارک هم نمی آورند تنها می شود آنها را محافل خارج از قدرت و در حد اپوزیسیون های بی خطر و یا کم خطر قلمداد کرد که با هیچ معیاری نمی شود آن ها را آلترناتیو رژیم آخوندی تلقی کرد. بگذریم از اینکه ادعا و توهم های غیر واقعی را نمی توان با واقعیتهای سخت یک مبارزه علمی جایگزین کرد.
سوم – رژیم آخوندها با کشتار فعالان این جنبش در سطح کلان چه در داخل و چه در اشرف و لیبرتی و چهل سال توطئه برای نابودی این جنبش با انواع ترفندها با کمک مماشات گران بین المللی نه تنها قادر به از بین بردن این جنبش از صحنه داخلی و خارجی نشد بلکه امروزه با هزاران موضع گیری، فیلم نامه، کتاب، جزوه و صرف هزینه های میلیاردی و توطئه های عجیب و غریب تروریستی مداوماً از طریق سران درجه اول این رژیم از آخوند خامنه ای گرفته تا پاسداران و مهره های ریز و درشت داخلی و خارجی آشکارا و بی پرده اعلام می کنند که تهدید اصلی آنها همانا شورا و مجاهدین است و لاغیر.
اگر جریان های جدی دیگری برای رژیم خطر آفرین می بود حتماً عکس العمل متناسب را از طرف رژیم مثل حرکت های دیوانه وار رژیم علیه تهدید اصلی آن می دیدیم و می شنیدیم و این نمونه ها کافی است که همگان بدانند که فرق بین ادعا و واقعیت تا کجا عمیق و قابل شناخت است.
چهارم – پراتیک های انقلابی در نقاط عطف مبارزه با رژیم جهل و جنون از قبیل مبارزه با جنگ طلبی ضد میهنی در عراق پس از خروج عراق از خرمشهر و تقاضای صلح و تأمین خسارت بیش از حد ضرر و زیان به طرف ایران و طرح صلح شورا و تشکیل ارتش آزادی بخش ملی برای در هم شکستن جنگ ضد میهنی و افشاء پروژه خطرناک اتمی برای صلح و امنیت جهانی و به کرسی نشاندن ۶۵ بار محکومیت نقض حقوق بشر در ارگان های مختلف سازمان ملل و برگزاری هزاران تظاهرات بزرگ و کوچک در داخل و خارج با بهای بسیار سنگین از انرژی و جان رزمندگان این مقاومت آن کارنامه درخشان است. که فقط اعضاء و هواداران این جنبش بهای آن را به تنهایی پرداخت کرده و ضربات استراتژیک کمرشکنی به رژیم وارد کرده اند که امروز آثار آن حتی از طرف سران این رژیم غیر قابل انکار است. در این پراتیک های سرنوشت ساز از مدعیان امروزی آلترناتیوسازی نه تنها هیچ اثری نبود بلکه در اکثر مواقع مواضع آنها آگاهانه یا نا آگاهانه در ضدیت با مجاهدین و شورا در خدمت بقاء رژیم بوده است.
پنجم – امروز با طرح بسیار دموکراتیک پیشرفته ۱۰ ماده ای خانم مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال و منتخب شورای ملی مقاومت چه در صحنه بین المللی و چه در صحنه داخلی با اقبال بسیاری از طرف مردم در داخل کشور و کانونهای شورشی فداکار مقاومت مواجه شده و در پنج قاره جهان همانطور که گفته شد آن را مترقی ترین طرح حتی برای کشورهای مدرن می دانند.
در کهکشان امسال ۱۰۰۰ شخصیت سیاسی از جهان بار دیگر حمایت خود را از این طرح اعلام کرده و پیام این حمایت را بیشتر از همه سردمداران ارتجاع دریافت کرده و تبلیغات دیوانه وار آن ها حاکی از استقبال مردمی در داخل و در سطح بین المللی است. در کنار این ها نشست های سه روزه شورای ملی مقاومت و سخنرانی های پربار ۵۰ تن از اعضاء این شورا که هر کدام دارای چندین دهه پروسه مبارزاتی با دو دیکتاتوری دارند و از افراد با سابقه علمی، هنری، ورزشی، فرهنگی و سیاسی مورد احترام مردم هستند نمونه دیگری از توانمندی این شورا و ائتلاف را به اثبات می رساند.
سخنرانی های پر محتوا و تاریخی و راهگشای خانم مریم رجوی در این همایش ها مورد توجه بسیادی از رسانه ها در داخل و خارج و محافل سیاسی قرار گرفته و به انعکاس وسیع آن پرداختند. همراه این تلاشهای کلان و گسترده پیام ها ی کوتاه و راهگشایی های مسئول شورا جایگاه ویژه خود را دارد که در شرایط حساس، روحیه رزمندگی را در ابعاد کلان خیلی گسترش داده و لرزه بر اندام پوسیده رژیم و جانیان مزدوران خارج کشوری انداخته است.
ششم – شورای ملی مقاومت ایران با مختصات یادشده که بطور مختصر و بسیار محدود در این نوشته به آن پرداخته شده همواره از طریق مسئول شورا و خانم رجوی و سایر مسئولان برای شعله ور کردن جنبش سرنگونی خواهان گسترش جبهه همبستگی است و با خلاصه کردن چند بند کلیدی، بدون در نظر گرفتن سوابق مبارزاتی سایر جریان ها و یا کم و کیف تشکیلات آنها خواهان پیوستن افراد و جریاناتی دیگر هستند. این دیگر بستگی به عزم و اراده مدعیان اپوزیسیون از هر نوع دارد که تصمیم بگیرند.
فراخوان، بسیار گویا و ساده و محصول یکصد سال مبارزه برای آزادی و استقلال ایران است. یعنی تمامی کسانی که خواهان سرنگونی تام و تمام این رژیم و خواهان جمهوری و جدائی دین و دولت هستند با شورا هستند و می توانند تقاضای عضویت با حفظ هویت سیاسی و سازمانی خود را بکنند. اگر کسانی درد مبارزه و درد آزادی مردم ایران از چنگال دیو را دارند باید هر گونه موانع را کنار زده و سهم خود را در راستای میل به آزادی و استقلال ایفا کنند. غیر از این می ماند بهانه جویی ها و اغراض خاص سیاسی که متأسفانه دامن گیر بعضی مدعیان مبارزه هست. تحریف ماهیت دموکراتیک شورا و پروسه مبارزاتی آن و ایرادهای باصطلاح بنی اسرائیلی که ریشه در واقعیت ندارد نشان از عدم پایبندی به اصلی ترین اصول سیاسی و مبارزاتی دارد. تهمت هایی از قبیل اینکه شورای ملی مقاومت بجز خود کسان دیگری را به رسمیت نمی شناسد و یا جعل و تحریف مواضع این شورا در نهایت نه تنها هیچ مشکلی را برای ارتقاء سطح مبارزه و دموکراسی خواهی حل نمی کند، بلکه آب در آسیاب دشمن ریختن به نفع رژیم تبه کار است.
به امید گسترش روز افزون نبرد و با ایقان به پیروزی که چندان دور نیست.