امروزها کلمه انقلاب برای عدهای سنگین به نظر می اید درست مثل کلمه های فدا، ایستادگی، از خود گذشتگی، شورش و کانونهای شورشی و .....
سوالی که پیش می اید چرا؟
در تمام طول تاریخ بشریت تمام ملتهایی که به دمکراسی نسبی رسیده اند، در کوران انقلابی کوتاه یا بلند مدت حتی بعضا مبارزه ای سیساله، فدای بیچشمداشت و مقاومت و ایستادگی گران را پذیرا شده و بهای سخت و سنگینی پرداخته اند، خونهای زیاد دادند، جنگیدند و جنگیدند از جان و مال و خانه و کاشانه خود گذشتند تا آیندهگانشان و نسلی یا نسلهایی بعد به دمکراسی برسند.
در سرزمین ما ایران نیز بیش از ۱۰۰ سال است که مردم به دنبال آزادی هستند، ضحاک های دوران تاخت و تاز کردند و میکنند، به زن و مرد، پیر و جوان و بچه هم رحم نمیکنند، و برای بقای خود به هر جنایت و چپاولی دست میزنند.
بعد از انقلاب ضد سلطنتی و با به قدرت رسیدن دیکتاتوری مذهبی، سرکوب، شکنجه و اعدام انقلابیون هر چه بیشتر شد، کسانی که در مقابل دیکتاتوری شاه مبارزه کرده و زندان و شکنجه را تحمل نموده بودند بار دیگر و بطور وحشیانه تری مورد تعقیب، دستگیری و اعدام قرار گرفتند، زیرا که دیگر بار زیر بار ظلم و ستم نرفتند و عزم جزم کرده بودند که برای تنها هدفشان «آزادی» تا پای جان ایستادگی کنند. بخش بزرگ و قابل توجهی از این مبارزه بر دوش مجاهدین خلق ایران بود.
و حال باید از آنهایی که به این مجاهدین و این مبارزین ایراد میگیرند پرسید، در این ۴۰ سال شما چهکرده اید؟ چه بیلانی دارید؟ چه بهایی پرداخته اید؟ چه رنج و شکنجی تحمیل کردهاید؟ کجا و در چه مرحله ایی رژیم ضد بشر را افشا کردهاید ؟ در مقابل این رژیم ایرانی ستیز چه کرده اید چه مقاومتی انجام دادهاید، تا بحال کجا بودید؟
در سال ۶۰ کجا ایستاده بودید؟ در روبرو یا در کنار رژیم اخوندی بودید؟
سال ۶۵ کجا بودید؟
سال ۶۷ کجا بودید؟ چکار میکردید؟
بهتر نیست بجای اینکه عمر دیکتاتور را با سنگ زدن به مجاهدان راه آزادی خلق، زیاد کنید شما نیز استین بالا زده جلوتر از همین مجاهدین، حتی یک سنگ کوچک به رژیم بزنید؟
اما دریغ و درد...!
اکنون دیکتاتور به نقطه پایانی خود رسیده است، چشمها از اقصی نقاط جهان به ایران اینده دوخته شده است. ادرس آلترناتیو دمکراتیک در همه جا نوشته شده و حمایتهای چشمگیر بینالمللی ـ البته خارج از اردوی مماشات و عمله شان ـ بسوی آن سرازیر شده است، در چنین شرایطی مرتجعینی که در نهایت شگفتی که با صدمن سریش خود را تلاش می کنند به چپ نیز نسبت بدهند با ارباب حلقه های دار به زیر یک چتر رفته اند و بر مبارزان آزادی که بخاطر ایستادگی بر سر اصول، اعتقادات، مقاومت، تشکیلات و سازمان و ارتششان خرده می گیرند،
و یا عجبا اینها دیگر کی هستند!
مجاهد بخاطر مقاومتش علیه دیکتاتوری مجرم می شود و ولدادگان دیار بورژوازی بعد از ۴۰ سال دنبال میدانداری و بهره برداری از خون آنها می شوند.
ویا عجبا پساب یک دیکتاتوری مدفون، ساواکیها چماقداران آخرین روزهای قبل از قیام، قاتلان ۱۷ شهریور ۵۷ تهران و ۱۰ دی مشهد و .... نیز سر برآورده و میلیاردها دلار اموال بغارت رفته کارگران و زحمتکشان کفافش نداده و در سایه جنایات بی حد آخوندها، جرآت کرده اسم مجاهدین را بر زبان میآورد، اظهار نظر می کند و دشنام می دهد و طبیعی است که استمرار حاکمیت جلادان را به تغییر و انقلاب بدست مجاهدین ترجیح میدهد تاریخ گواه باش!
اما همه اینها ابرهای پر و سر وصدای خارج از ایران هستند هرگز نمی بارند. اینها وابستگان پول سرویسها، کمپینهای مماشاتچیها و رسانههای وزارتخارجه هایی که سالیان سال مردم ما را استعمار کرده اند می باشند و وقتی خلق بپا می خیزد و اتش قیام شعله می کشد، دیگر اثری از اینها نمی ماند. نسل شورشی، نسل قیام ۹۶ و ۹۸ که طعم شلاق و شکنجه را نه در زندان، بلکه صبح تا شب در خیابانها چشیده است. از میان ظلمات شیطان سازیها، بدرستی دوست و دشمن را می شناسد، نسل جدید، نسل قیامها و شورشها، هرگز گوشش بدهکار فراخوانهای آرامش طلبانه و مسالمتجویان در مقابل جلادان نیست. این نسل میتواند بسیار ساده درک کند که چرا مجاهدین علیه دیکتاتوری سلطنتی قیام کردند.
اما نکته مهم اینجاست که رژیم رو به زوال که نتوانسته است با کشتار در زندان، شکنجه، بمب و موشک و تروریسم و شیطان سازی مجاهدین را نابود کند، حال دنبال متحدانی می گردد که طوق شیطان سازی را برگردنشان بیاندازد و نیابت ادامه مسیر را به آنها واگذار کند. اینجا نقطه حساسی است و باید جبهه برانداز و سرنگونی طلب بسیار هشیار باشد تا رژیمی که با چلبی توانست امریکا را به جنگ عراق بکشاند، سایرین را به نیابت از خودش به جنگ مجاهدین وادار نکتد، دشمن مردم ایران چه در دوره دیکتاتوری سلطنتی و چه دیکتاتوری ولایت فقیه یکی بیش نبوده و نیست، همه سلاحها باید بسوی او نشانه رود و هر انحرافی، معنی اش هم جبههگی با دشمن است این قانون مبارزه و انقلاب است.
دست و پا زدن و واکنش دم و دنبالچه های دیکتاتوری مذهبی و دیکتاتور سلطنتی بعد از «کنفرانس اینترنتی بین المللی» مجاهدین این مفهوم را برای همه تداعی می کند. این کنفرانس بسیار چشمگیر و موفق مقاومت ایران، بیان جایگاه و قدرت آلترناتیو دمکراتیک شورای ملی مقاومت بود که توسط خانم مریم رجوی بعنوان زنی قدرتمند رهبری می شود.
مردم در زنجیر و قهرمان ایران زمین تصمیم خود را برای سرنگون این دیکتاتوری فاسد گرفتهاند جامعه امروز ایران به نقطه انفجار رسیده است. کانونهای شورشی با تکیه برمقاومت قدرتمند خود برای آزادی ایران به پیش میروند و آزادی در دسترس است.
هیچ قدرتی نمی تواند مانع پیروزی خلقی شود که برای آزادی خود قیام کند این قانون تکامل و سنت تاریخ است
سلام بر تمامی دلیرانی که قطره های خونشان در جای جای ایران نشان آزادیخواهی است. بویژه در این روزها باید یکبار دیگر با یاد تابستان خونین ۶۷ به آن رادمردان و شیرزنانی درود فرستاد که با ”نه به جلاد” برای همیشه تاریخ، وفای به عهد و پیمان را با فدای بیکران خود ثبت کرده و جاودانه شدند.
سلام بر میهن در زنجیر