خامنه ای ولی فقیه ارتجاع و ابراهیم رئیسی جلاد ۶۷
بهدنبال آخوند محسنی اژهای سخگوی قضاییه خامنهای، یک عضو هیأترئیسه کمیسیون قضایی مجلس اعلام کرد: ابراهیم رئیسی جایگزین آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه میشود
یحیی کمالیپور به باشگاه خبرنگاران بسیجی گفت: در جلسه کمیسیون قضایی مجلس ریاست رئیسی بر قوه قضاییه بررسی شد
روز شنبه ۲۷بهمن نیز آخوند حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس از جایگزینی آخوند لاریجانی با آخوند رئیسی خبر داده بود.
آخوند رئیسی جلاد عضو هیأت مرگ در قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ است.
آخوند ابراهیم رئیسی کیست؟
در سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد. بعد از اتمام دورهٔ ابتدایی به حوزه علمیه (جهلیه) مشهد میرود. در واقع تحصیلات غیرحوزوی او فقط تا مقطع ششم ابتدایی است. سپس در ۱۵سالگی از حوزه علمیه مشهد به حوزه علمیه قم فرستاده میشود.
سایت حکومتی آستان نیوز ۱۷ اسفند ۹۵ در مورد زندگینامهٔ رئیسی مینویسد: «… پس از پیروزی انقلاب، بهشتی بر آن شد تا با هدف کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود ۷۰نفر از طلاب قم که آنها را برای به دوش کشیدن بار مسئولیتهای مختلف در کشور مناسب تشخیص داده بود، برگزار و آنها را برای پذیرش این مسئولیتها آماده کند؛ رئیسی یکی از این طلاب برگزیده بود». مدرسه حقانی همان مدرسهیی است که توسط آخوندهای دژخیمی مثل بهشتی، مشکینی، قدوسی و مصباح یزدی تأسیس شد و شاگردانش پس از انقلاب ۱۳۵۷به مدیریت ارشد دستگاههای قضایی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم آخوندی درآمدند. رئیسی با دژخیمانی چون آخوند فلاحیان، آخوند روحالله حسینیان، آخوند مصطفی پورمحمدی و… سایر جانیان همکلاس بوده است.
آخوند رئیسی در هنگام انقلاب ضدسلطنتی سال 57هجده ساله بود. مطالعه و بررسی سوابق وی، حتی روایتهایی که در حمد و ثنای وی نوشته شده حاکی از آن است که او در دوران اوج تحرکات انقلابیون علیه نظام ستمشاهی در دهه ۱۳۵۰فعالیت چندانی جز حضور در برخی تجمعها نداشت و تنها در شهرهای مشهد و قم با برخی آخوندها نشست و برخاست داشت.
بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ اما ابراهیم رئیسی، مسیر متفاوتی را از سر گذراند و خیلی زود در مسیر نزدیکی هر چه بیشتر به هسته اصلی قدرت و ماشین سرکوب در نظام تازهتأسیس دیکتاتوری دینی قرار گرفت.
او در نخستین روزهای استقرار رژیم پلید خمینی با دعوت آخوند هادی مروی، نماینده خمینی در شهر مسجدسلیمان، عازم این شهر شد و ارتباط وی با مجموعه دادسرای ارتجاع هم از همانجا آغاز شد.
سایت آستان نیوز در این رابطه مینویسد: «در روزهای اول استقرار نظام، همچون برخی مناطق مرزی در کشور، اخبار خوبی از شهر مسجد سلیمان که پایگاه گروههای چپ و مارکسیست بود به گوش نمیرسید. اینگونه شد که حضرت امام برای ساماندهی اوضاع، آیتالله شیخ هادی مروی را بهعنوان نماینده خود در این شهر منصوب فرمودند. به این ترتیب رئیسی به دعوت آن مرحوم، برای کمک در کارِ فرهنگی و اداره شهر همراه با گروهی از طلاب به مسجدسلیمان رفت و کلید ارتباط ایشان با مجموعه دادسرای انقلاب هم از همانجا زده شد». (همان منبع)
یکسال بعد آخوند رئیسی پس از برگشت از سرکوب و قلع و قمع مسجد سلیمان، در حالیکه 19سال بیش نداشت، بهعنوان دادیار به دادستانی کرج فرستاده میشود که کارش در آنجا اساساً بازجویی بود. دادستان انقلاب وقت، آخوند جنایتکار قدوسی، رئیسی را در آستانهٔ 20سالگی بهعنوان دادستان کرج منصوب میکند. پس از چند ماه و بعد از به ثبت رسیدن جنایات بیشمارش در کرج، بهصورت همزمان و با حفظ سمت، بهعنوان “دادستان همدان ”نیز منصوب میشود. او با توجه به فاصله حدوداًً ۳۴۰کیلومتری این دو شهر، نیمی از هفته را در کرج و نیم دیگر را در همدان بهسر میبرد تا اینکه بعد از چهار ماه از کرج دل میکند و بهطور کامل در همدان مستقر میشود.
آخوند رئیسی تا سال ۶۳ در دادستانی همدانی به سرکوب ادامه میدهد. بعد از کنار گذاشته شدن دژخیم لاجوردی از دادستانی انقلاب مرکز، و انتصاب آخوند رازینی به این سمت، وی رئیسی را به معاونت دادستان انقلاب مرکز میگمارد.
آن موقع دادستانی ارتجاع مرکز سه معاونت داشت: معاونت اقتصادی، معاونت قاچاق مواد مخدر و معاونت بهاصطلاح گروهکی. رئیسی که آن موقع ۲۴ساله بود بهریاست معاونت موسوم به گروهکی میرسد. در طول دهه شصت و از جمله در کشتارهای تابستان ۶۷ و در هیأتهای مرگ سال ۶۷ در زندانها، رئیسی با همین سمت جانشین دادستان انقلاب در اعدام زندانیان شرکت میکند.
هیأت مرگ
در تابستان ۱۳۶۷ و بهدنبال فرمان خمینی دجال، بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهد و آزادیخواه در زندانهای اوین تهران، گوهردشت کرج و سایر زندانهای رژیم آخوندی اعدام شدند. آخوند ابراهیم رئیسی که در آن زمان جانشین دادستان تهران بود، همراه با آخوند حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران)، آخوند مصطفی پورمحمدی (معاون و نماینده وزارت اطلاعات) و اسماعیل شوشتری (رئیس سازمان اداره زندانها) اعضای کمیتهی مرکزی تصمیمگیرنده در خصوص این اعدامها موسوم به«هیأت مرگ» بودند. این هیأت از سوی خمینی دجال مأموریت یافته بود تا تکلیف آن دسته از زندانیان سیاسی را که همچنان استوار و پایدار و «سر موضع» بودند، روشن کند.
متن فرمان خمینی جلاد به قرار زیر بود:
«… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت… از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه خود نسبت به دشمنان رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند… والسلام. روح الله الموسوی الخمینی»
در پشت نامه بالا احمد، پسر خمینی نوشته است :
«پدر بزرگوار حضرت امام...
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
۱– آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشده اند محکوم به اعدامند؟
۲– آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
۳– در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده های منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلا عمل کنند؟
فرزند شما، احمد»
زیر این نامه خمینی نوشته است:
«بسمه تعالی»
در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.«روح الله الموسوی»
در ۱۹مرداد ۱۳۹۵احمد منتظری، فرزند بزرگ آقای حسینعلی منتظری نوار جلسه مورخ ۲۴مرداد سال ۱۳۶۷پدرش با “هیأت مرگ ”را بر روی وبسایت آیتالله قرار داد. آقای منتظری در این دیدار ضمن انتقاد شدید از اعدامها، خطاب به هیأت مرگ میگوید: «تاریخ ما را محکوم خواهد کرد و نام شما را بهعنوان ” جنایتکاران تاریخ“ ثبت خواهد کرد».
آقای منتظری منتظری در این فایل میگوید: «اول محرم شد؛ من آقای نیری، آقای اشراقی، آقای رئیسی و آقای پورمحمدی را خواستم و گفتم: ”الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“؛ آقای نیری گفت: ”ما تا الآن ۷۵۰نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم بهعنوان سر موضع از بقیه جدا کردهایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید“.» (فایل صوتی منتشر شده در 19مرداد 95)
به این ترتیب، آخوند رئیسی که از 18سالگی در ماشین کشتار رژیم پلید خمینی قرار گرفته بود، در ۲۸سالگی آستینها را بالا زد و بهعنوان یکی از اعضای ”هیأت مرگ“، یکی از اصلیترین نقشها را در حمام خون فاشیسم دینی نظام آخوندی برعهده گرفت. برخی از بازماندگان آن اعدامها روایت کردهاند که آخوند رئیسی را در راهروها و شکنجهگاههای زندان دیدهاند که بدون عبا و عمامه، با لباس راحتی، به کارهای مربوط به اعدامها میپرداخت.
آخوند ابراهیم رئیسی که در جریان قتلعام ۶۷بیرحمی خود را به ثبوت رسانده و اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود، پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت احکام پیدرپی از سوی خمینی مورد قدردانی ویژه او قرار گرفت.
خمینی دجال در ۱۱دیماه ۱۳۶۷پس از اشراف بر شقاوت و سرسپردگی ابراهیم رئیسی که آن موقع بهلحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، او را برای یک هیأت دو نفره در کنار آخوند نیری انتخاب میکند. این دو نفر مأموریت مییابند تا «فارغ از پیچ و خمهای اداری» به سرعت احکام اعدام و بریدن دست و پا را بهمنظور ایجاد سرکوب و اختناق در کشور صادر کنند.
«جناب حجت الاسلام آقای نیری- دامت افاضاته از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدیتری با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی مأموریت قضایی داده میشود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلامآباد و درود رسیدگی نموده و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور اجرا نمایید… والسلام.
11دیماه 1367- روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفهٔ نور جلد 17و 21)
خمینی که شقاوت و بیرحمی دستگاه قضایی نظام را که بهتازگی از کشتار زندانیان سیاسی فارغ شده بود، هنوز کافی نمیدانست، ضمن ابراز تعجب از رکود و کمکاری مقامات قضایی، دو هفته پس از صدور حکم بالا، نیری و آخوند رئیسی را مأمور میکند تا به صدور احکام قرونوسطایی سرعت ببخشند.
«بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی در مورد مسائل تکاندهنده فوق ندارند، به حجت الاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده میشود که طبق آنچه تشخیص میدهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق میافتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل و کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا میکند».
۲۳/۱۰/۶۷- روح الله الموسوی الخمینی» (همان منابع)
آخوند موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضایی رژیم، که بعد از نامهٔ خمینی به رئیسی و نیری موقعیت خود را در خطر میدید، چون خمینی در پیامش به رئیسی و نیری گفته بود که «مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی ندارند»، با دستپاچگی از به خطر افتادن کرسی خود، به سرعت به نماز جمعه تهران آمد و گفت:
«مشکلات دست و پاگیر سیستم قضایی مانع صدور احکام بود و اخیراً به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام بهعلت مشکلات دست و پاگیر به طول میانجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامهیی تأکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تأخیر بیافتد… تا امام این را فرمودند و ما احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم… در عرض ۲۴ساعت حکم داده شد: ۴نفر اعدام شدند، ۲تا دست بریده شد، ۳نفر به زندان رفت… دفتر پیگیری شب و روز حاضر است و موضوعات را میتوان با یک تلفن به اطلاع آنها رساند… فقط بگویید یک چنین قضیهای اتفاق افتاده ما با استفاده از امر امام با ایجاد محاکم فوقالعاده فوری در عرض ۳روز ۴روز ۵روز مسأله را خاتمه میدهیم». (موسوی اردبیلی - نماز جمعه ۳۰دیماه ۱۳۶۷)
خمینی یک روز پس از سخنرانی و اعلام موضع آخوند موسوی اردبیلی، در حکمی جدید بهمنظور گسترش اختیارات آخوند رئیسی به شورای عالی قضایی رژیم امر میکند که بهمنظور اجرای احکام اعدام، شلاق، بریدن دست و پا و… کلیه پروندههای راکد را به رئیسی و نیری بدهد تا هر چه زودتر متهمین به مجازات برسند.
بسمه تعالی - شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی
«کلیه پروندههایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجج اسلام آقایان نیری و رئیسی قرار دهید، تا هر چه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست…» والسلام.
1بهمن 1367- روح الله الموسوی الخمینی (همان منابع)
یک روز بعد در ۲بهمن ۱۳۶۷آخوند رئیسی و نیری از خمینی در زمینهٔ حدود اختیاراتشان سؤال میکنند:
محضر... امام خمینی..
. با سپاس بیکران از درگاه احدیت که اینجانبان را مشمول عنایت آن امام عزیز و بزرگوار قرار داده تا در اجرای احکام و حدود الهی گامی برداریم، مستدعی است نظر مبارک را امر به ابلاغ فرمایید که دستور مورخ ۱/۱۱/۱۳۶۷آن حضرت (۱) اختصاص به اجرای حدود الهی دارد یا شامل احکام صادره در مورد قصاص نفس نیز میشود؟ ۲/۱۱/۶۷سیدابراهیم رئیسی - حسینعلی نیری
خمینی جلاد هم به سؤال رئیسی و نیری پاسخ میدهد و تأکید میکند که اختیار صدور حکم هم در حدود، هم در قصاص را دارند.
بسمه تعالی جناب حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورایعالی قضایی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است….
۲/۱۱/۶۷- روح الله الموسوی الخمینی (همان منابع)
آری، آخوند رئیسی بهسادگی اعتماد شایستهٔ خمینی و در قدم بعد عنایت و توجه ویژه خامنهای را به دست نیآورده است. مناصب قضایی رئیسی، کسی که تا مرفق دستش در خون آلوده است به ترتیب بازجو در دادسرای مسجد سلیمان، دادیار در دادستانی کرج، دادستان کرج، دادستان همدان، جانشین دادستان کل انقلاب تهران؛ و پس از قتلعام تابستان ۶۷، به ترتیب دادستان انقلاب تهران، رئیس بازرسی کل کشور، معاون اول قوه قضاییه، دادستان ویژه روحانیت، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما و دادستان کل کشور بود. اکنون نیز به حکم خامنهای «تولیت آستان قدس رضوی» را برعهده گرفته است تا پس از عمری کشتار و اعدام و بریدن دست، که به گفتهٔ خودش «از افتخارات او است»، حالا در مسندی بنشیند که دستش برای سرکوب و غارت بازتر است.
بهدنبال آخوند محسنی اژهای سخگوی قضاییه خامنهای، یک عضو هیأترئیسه کمیسیون قضایی مجلس اعلام کرد: ابراهیم رئیسی جایگزین آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه میشود
یحیی کمالیپور به باشگاه خبرنگاران بسیجی گفت: در جلسه کمیسیون قضایی مجلس ریاست رئیسی بر قوه قضاییه بررسی شد
روز شنبه ۲۷بهمن نیز آخوند حسن نوروزی سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس از جایگزینی آخوند لاریجانی با آخوند رئیسی خبر داده بود.
آخوند رئیسی جلاد عضو هیأت مرگ در قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ است.
آخوند ابراهیم رئیسی کیست؟
در سال ۱۳۳۹ در محله نوغان مشهد به دنیا آمد. بعد از اتمام دورهٔ ابتدایی به حوزه علمیه (جهلیه) مشهد میرود. در واقع تحصیلات غیرحوزوی او فقط تا مقطع ششم ابتدایی است. سپس در ۱۵سالگی از حوزه علمیه مشهد به حوزه علمیه قم فرستاده میشود.
سایت حکومتی آستان نیوز ۱۷ اسفند ۹۵ در مورد زندگینامهٔ رئیسی مینویسد: «… پس از پیروزی انقلاب، بهشتی بر آن شد تا با هدف کادرسازی برای تأمین نیازهای مدیریتی نظام، یک دوره آموزشی برای حدود ۷۰نفر از طلاب قم که آنها را برای به دوش کشیدن بار مسئولیتهای مختلف در کشور مناسب تشخیص داده بود، برگزار و آنها را برای پذیرش این مسئولیتها آماده کند؛ رئیسی یکی از این طلاب برگزیده بود». مدرسه حقانی همان مدرسهیی است که توسط آخوندهای دژخیمی مثل بهشتی، مشکینی، قدوسی و مصباح یزدی تأسیس شد و شاگردانش پس از انقلاب ۱۳۵۷به مدیریت ارشد دستگاههای قضایی، اطلاعاتی و امنیتی رژیم آخوندی درآمدند. رئیسی با دژخیمانی چون آخوند فلاحیان، آخوند روحالله حسینیان، آخوند مصطفی پورمحمدی و… سایر جانیان همکلاس بوده است.
آخوند رئیسی در هنگام انقلاب ضدسلطنتی سال 57هجده ساله بود. مطالعه و بررسی سوابق وی، حتی روایتهایی که در حمد و ثنای وی نوشته شده حاکی از آن است که او در دوران اوج تحرکات انقلابیون علیه نظام ستمشاهی در دهه ۱۳۵۰فعالیت چندانی جز حضور در برخی تجمعها نداشت و تنها در شهرهای مشهد و قم با برخی آخوندها نشست و برخاست داشت.
بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ اما ابراهیم رئیسی، مسیر متفاوتی را از سر گذراند و خیلی زود در مسیر نزدیکی هر چه بیشتر به هسته اصلی قدرت و ماشین سرکوب در نظام تازهتأسیس دیکتاتوری دینی قرار گرفت.
او در نخستین روزهای استقرار رژیم پلید خمینی با دعوت آخوند هادی مروی، نماینده خمینی در شهر مسجدسلیمان، عازم این شهر شد و ارتباط وی با مجموعه دادسرای ارتجاع هم از همانجا آغاز شد.
سایت آستان نیوز در این رابطه مینویسد: «در روزهای اول استقرار نظام، همچون برخی مناطق مرزی در کشور، اخبار خوبی از شهر مسجد سلیمان که پایگاه گروههای چپ و مارکسیست بود به گوش نمیرسید. اینگونه شد که حضرت امام برای ساماندهی اوضاع، آیتالله شیخ هادی مروی را بهعنوان نماینده خود در این شهر منصوب فرمودند. به این ترتیب رئیسی به دعوت آن مرحوم، برای کمک در کارِ فرهنگی و اداره شهر همراه با گروهی از طلاب به مسجدسلیمان رفت و کلید ارتباط ایشان با مجموعه دادسرای انقلاب هم از همانجا زده شد». (همان منبع)
یکسال بعد آخوند رئیسی پس از برگشت از سرکوب و قلع و قمع مسجد سلیمان، در حالیکه 19سال بیش نداشت، بهعنوان دادیار به دادستانی کرج فرستاده میشود که کارش در آنجا اساساً بازجویی بود. دادستان انقلاب وقت، آخوند جنایتکار قدوسی، رئیسی را در آستانهٔ 20سالگی بهعنوان دادستان کرج منصوب میکند. پس از چند ماه و بعد از به ثبت رسیدن جنایات بیشمارش در کرج، بهصورت همزمان و با حفظ سمت، بهعنوان “دادستان همدان ”نیز منصوب میشود. او با توجه به فاصله حدوداًً ۳۴۰کیلومتری این دو شهر، نیمی از هفته را در کرج و نیم دیگر را در همدان بهسر میبرد تا اینکه بعد از چهار ماه از کرج دل میکند و بهطور کامل در همدان مستقر میشود.
آخوند رئیسی تا سال ۶۳ در دادستانی همدانی به سرکوب ادامه میدهد. بعد از کنار گذاشته شدن دژخیم لاجوردی از دادستانی انقلاب مرکز، و انتصاب آخوند رازینی به این سمت، وی رئیسی را به معاونت دادستان انقلاب مرکز میگمارد.
آن موقع دادستانی ارتجاع مرکز سه معاونت داشت: معاونت اقتصادی، معاونت قاچاق مواد مخدر و معاونت بهاصطلاح گروهکی. رئیسی که آن موقع ۲۴ساله بود بهریاست معاونت موسوم به گروهکی میرسد. در طول دهه شصت و از جمله در کشتارهای تابستان ۶۷ و در هیأتهای مرگ سال ۶۷ در زندانها، رئیسی با همین سمت جانشین دادستان انقلاب در اعدام زندانیان شرکت میکند.
هیأت مرگ
در تابستان ۱۳۶۷ و بهدنبال فرمان خمینی دجال، بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی مجاهد و آزادیخواه در زندانهای اوین تهران، گوهردشت کرج و سایر زندانهای رژیم آخوندی اعدام شدند. آخوند ابراهیم رئیسی که در آن زمان جانشین دادستان تهران بود، همراه با آخوند حسینعلی نیری (حاکم شرع)، مرتضی اشراقی (دادستان تهران)، آخوند مصطفی پورمحمدی (معاون و نماینده وزارت اطلاعات) و اسماعیل شوشتری (رئیس سازمان اداره زندانها) اعضای کمیتهی مرکزی تصمیمگیرنده در خصوص این اعدامها موسوم به«هیأت مرگ» بودند. این هیأت از سوی خمینی دجال مأموریت یافته بود تا تکلیف آن دسته از زندانیان سیاسی را که همچنان استوار و پایدار و «سر موضع» بودند، روشن کند.
متن فرمان خمینی جلاد به قرار زیر بود:
«… کسانی که در زندانهای سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و میکنند محارب و محکوم به اعدام میباشند… رحم بر محاربین ساده اندیشی است، قاطعیت… از اصول تردید ناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه خود نسبت به دشمنان رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند… والسلام. روح الله الموسوی الخمینی»
در پشت نامه بالا احمد، پسر خمینی نوشته است :
«پدر بزرگوار حضرت امام...
پس از عرض سلام، آیت الله موسوی اردبیلی در مورد حکم اخیر حضرتعالی درباره منافقین ابهاماتی داشته اند که تلفنی در سه سؤال مطرح کردند:
۱– آیا این حکم مربوط به آنهاست که در زندانها بوده اند و محاکمه شده اند و محکوم به اعدام گشته اند ولی تغییر موضع نداده اند و هنوز هم حکم در مورد آنها اجرا نشده است، یا آنهایی که حتی محاکمه هم نشده اند محکوم به اعدامند؟
۲– آیا منافقین که محکوم به زندان محدود شده اند و مقداری از زندانشان را هم کشیده اند ولی بر سر موضع نفاق میباشند محکوم به اعدام میباشند؟
۳– در مورد رسیدگی به وضع منافقین آیا پرونده های منافقینی که در شهرستانهایی که خود استقلال قضایی دارند و تابع مرکز استان نیستند باید به مرکز استان ارسال گردد یا خود میتوانند مستقلا عمل کنند؟
فرزند شما، احمد»
زیر این نامه خمینی نوشته است:
«بسمه تعالی»
در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعاً دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است.«روح الله الموسوی»
در ۱۹مرداد ۱۳۹۵احمد منتظری، فرزند بزرگ آقای حسینعلی منتظری نوار جلسه مورخ ۲۴مرداد سال ۱۳۶۷پدرش با “هیأت مرگ ”را بر روی وبسایت آیتالله قرار داد. آقای منتظری در این دیدار ضمن انتقاد شدید از اعدامها، خطاب به هیأت مرگ میگوید: «تاریخ ما را محکوم خواهد کرد و نام شما را بهعنوان ” جنایتکاران تاریخ“ ثبت خواهد کرد».
آقای منتظری منتظری در این فایل میگوید: «اول محرم شد؛ من آقای نیری، آقای اشراقی، آقای رئیسی و آقای پورمحمدی را خواستم و گفتم: ”الان محرم است حداقل در محرم از اعدامها دست نگهدارید“؛ آقای نیری گفت: ”ما تا الآن ۷۵۰نفر را در تهران اعدام کردهایم، دویست نفر را هم بهعنوان سر موضع از بقیه جدا کردهایم، کلک اینها را هم بکنیم بعد هر چه بفرمایید“.» (فایل صوتی منتشر شده در 19مرداد 95)
به این ترتیب، آخوند رئیسی که از 18سالگی در ماشین کشتار رژیم پلید خمینی قرار گرفته بود، در ۲۸سالگی آستینها را بالا زد و بهعنوان یکی از اعضای ”هیأت مرگ“، یکی از اصلیترین نقشها را در حمام خون فاشیسم دینی نظام آخوندی برعهده گرفت. برخی از بازماندگان آن اعدامها روایت کردهاند که آخوند رئیسی را در راهروها و شکنجهگاههای زندان دیدهاند که بدون عبا و عمامه، با لباس راحتی، به کارهای مربوط به اعدامها میپرداخت.
آخوند ابراهیم رئیسی که در جریان قتلعام ۶۷بیرحمی خود را به ثبوت رسانده و اعتماد ویژه خمینی را به دست آورده بود، پس از فارغ شدن از این کشتار با دریافت احکام پیدرپی از سوی خمینی مورد قدردانی ویژه او قرار گرفت.
خمینی دجال در ۱۱دیماه ۱۳۶۷پس از اشراف بر شقاوت و سرسپردگی ابراهیم رئیسی که آن موقع بهلحاظ رسمی معاون دادستان انقلاب تهران بود، او را برای یک هیأت دو نفره در کنار آخوند نیری انتخاب میکند. این دو نفر مأموریت مییابند تا «فارغ از پیچ و خمهای اداری» به سرعت احکام اعدام و بریدن دست و پا را بهمنظور ایجاد سرکوب و اختناق در کشور صادر کنند.
«جناب حجت الاسلام آقای نیری- دامت افاضاته از آنجا که گزارشات متعددی در مورد ضعف دستگاه قضایی به اینجانب رسیده است، و مردم شریف و متعهد ایران انتظار برخورد جدیتری با مسائل مختلف را دارند، به جنابعالی و حجت الاسلام آقای رئیسی مأموریت قضایی داده میشود تا نسبت به گزارشات شهرهای سمنان، سیرجان، اسلامآباد و درود رسیدگی نموده و فارغ از پیچ و خمهای اداری با دقت و سرعت آنچه حکم خداست در موارد مذکور اجرا نمایید… والسلام.
11دیماه 1367- روح الله الموسوی الخمینی» (صحیفهٔ نور جلد 17و 21)
خمینی که شقاوت و بیرحمی دستگاه قضایی نظام را که بهتازگی از کشتار زندانیان سیاسی فارغ شده بود، هنوز کافی نمیدانست، ضمن ابراز تعجب از رکود و کمکاری مقامات قضایی، دو هفته پس از صدور حکم بالا، نیری و آخوند رئیسی را مأمور میکند تا به صدور احکام قرونوسطایی سرعت ببخشند.
«بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی در مورد مسائل تکاندهنده فوق ندارند، به حجت الاسلام آقایان نیری و رئیسی، مأموریت داده میشود که طبق آنچه تشخیص میدهند، در چهارچوب اسلام عزیز، در موارد مذکور اقدام نمایند. باعث تعجب است که در نظام اسلامی چنین حوادثی اتفاق میافتد؛ ولی با کمال خونسردی اجرای احکام خدا تعطیل و کارهای دیگر بر کار قضایی رجحان پیدا میکند».
۲۳/۱۰/۶۷- روح الله الموسوی الخمینی» (همان منابع)
آخوند موسوی اردبیلی، رئیس شورای عالی قضایی رژیم، که بعد از نامهٔ خمینی به رئیسی و نیری موقعیت خود را در خطر میدید، چون خمینی در پیامش به رئیسی و نیری گفته بود که «مقامات بالای قضایی کشور هیچگونه حساسیتی ندارند»، با دستپاچگی از به خطر افتادن کرسی خود، به سرعت به نماز جمعه تهران آمد و گفت:
«مشکلات دست و پاگیر سیستم قضایی مانع صدور احکام بود و اخیراً به حضرت امام اطلاع داده شد که صدور احکام بهعلت مشکلات دست و پاگیر به طول میانجامد. ایشان بذل توجه و عنایت فرمودند و با ارسال نامهیی تأکید کردند نباید اجرای احکام خدا به تأخیر بیافتد… تا امام این را فرمودند و ما احساس کردیم این اجازه را از طرف امام داریم… در عرض ۲۴ساعت حکم داده شد: ۴نفر اعدام شدند، ۲تا دست بریده شد، ۳نفر به زندان رفت… دفتر پیگیری شب و روز حاضر است و موضوعات را میتوان با یک تلفن به اطلاع آنها رساند… فقط بگویید یک چنین قضیهای اتفاق افتاده ما با استفاده از امر امام با ایجاد محاکم فوقالعاده فوری در عرض ۳روز ۴روز ۵روز مسأله را خاتمه میدهیم». (موسوی اردبیلی - نماز جمعه ۳۰دیماه ۱۳۶۷)
خمینی یک روز پس از سخنرانی و اعلام موضع آخوند موسوی اردبیلی، در حکمی جدید بهمنظور گسترش اختیارات آخوند رئیسی به شورای عالی قضایی رژیم امر میکند که بهمنظور اجرای احکام اعدام، شلاق، بریدن دست و پا و… کلیه پروندههای راکد را به رئیسی و نیری بدهد تا هر چه زودتر متهمین به مجازات برسند.
بسمه تعالی - شورایعالی قضایی جمهوری اسلامی
«کلیه پروندههایی که تاکنون در آن شورا با کمال تعجب راکد مانده است و اجرای حکم خدا تأخیر افتاده است در اختیار حجج اسلام آقایان نیری و رئیسی قرار دهید، تا هر چه زودتر حکم خدا را اجرا نمایند، که درنگ جایز نیست…» والسلام.
1بهمن 1367- روح الله الموسوی الخمینی (همان منابع)
یک روز بعد در ۲بهمن ۱۳۶۷آخوند رئیسی و نیری از خمینی در زمینهٔ حدود اختیاراتشان سؤال میکنند:
محضر... امام خمینی..
. با سپاس بیکران از درگاه احدیت که اینجانبان را مشمول عنایت آن امام عزیز و بزرگوار قرار داده تا در اجرای احکام و حدود الهی گامی برداریم، مستدعی است نظر مبارک را امر به ابلاغ فرمایید که دستور مورخ ۱/۱۱/۱۳۶۷آن حضرت (۱) اختصاص به اجرای حدود الهی دارد یا شامل احکام صادره در مورد قصاص نفس نیز میشود؟ ۲/۱۱/۶۷سیدابراهیم رئیسی - حسینعلی نیری
خمینی جلاد هم به سؤال رئیسی و نیری پاسخ میدهد و تأکید میکند که اختیار صدور حکم هم در حدود، هم در قصاص را دارند.
بسمه تعالی جناب حجتی الاسلام آقایان نیری و رئیسی آنچه را که به شما مأموریت دادم تا به پروندههایی که در شورایعالی قضایی راکد مانده است پس از رسیدگی اجرا نمایید، در مورد حدود و قصاص است….
۲/۱۱/۶۷- روح الله الموسوی الخمینی (همان منابع)
آری، آخوند رئیسی بهسادگی اعتماد شایستهٔ خمینی و در قدم بعد عنایت و توجه ویژه خامنهای را به دست نیآورده است. مناصب قضایی رئیسی، کسی که تا مرفق دستش در خون آلوده است به ترتیب بازجو در دادسرای مسجد سلیمان، دادیار در دادستانی کرج، دادستان کرج، دادستان همدان، جانشین دادستان کل انقلاب تهران؛ و پس از قتلعام تابستان ۶۷، به ترتیب دادستان انقلاب تهران، رئیس بازرسی کل کشور، معاون اول قوه قضاییه، دادستان ویژه روحانیت، رئیس شورای نظارت بر صدا و سیما و دادستان کل کشور بود. اکنون نیز به حکم خامنهای «تولیت آستان قدس رضوی» را برعهده گرفته است تا پس از عمری کشتار و اعدام و بریدن دست، که به گفتهٔ خودش «از افتخارات او است»، حالا در مسندی بنشیند که دستش برای سرکوب و غارت بازتر است.