۱۳۹۸ فروردین ۶, سه‌شنبه

سنای آمریکا بررسی چشم انداز تغییر در ایران


سخنرانی لینکلن بلومفیلد، مدیر کل سابق وزارتخارجه آمریکا درباره بسیج شیطان سازی رژیم علیه مجاهدین و مقاومت ایران


آنها کارمندانی دارند که به کاخ سفید و سنا می پیوندند
 و اگر شما امور را از نزدیک دنبال کنید میبینید که این فرد میرود 
و با روحانی و ظریف هم صحبت میشود و کتاب مینویسد و به ما میگوید 
که فرصت را از دست داده ایم و زیاد نباید به رژیم فشار آوریم 
زیرا جنگ فاجعه خواهد بود 

من میخواهم به شما بگویم که چرا اینقدر توجهم 
به شورای ملی مقاومت ایران جلب شده است
 وقتی من برای اولین باربه سخنان خانم رجوی گوش کردم
 هشت سال قبل در سال ۲۰۱۱ در پاریس بود

در گردهمایی شاید بیش از یکصدهزار نفر در شمال پاریس 
و من که تنها داشتم همه چیز را بررسی میکردم
 با خودم گفتم ”این فرد کیست؟ این چه گروهی هست؟ 
چیزهای منفی زیادی در واشنگتن علیه آنها گفته میشود
 و آنها در لیست تروریستی در آن موقع بودند

چهار پرونده قضایی وجود داشت که طی آنها 
شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین به دادگاه رفتند
در هر چهار پرونده حقوقی پیروز شدند
 یعنی در ایالات متحده، انگلستان، اتحادیه اروپا و فرانسه

قطعا در دورانی جنگ مسلحانه بین دو طرف وجود داشت
 اما دادگاه فرانسه بعد از اتمام یک سری تحقیقات هشت ساله گفت
در هیچ مقطعی از این دوران این سازمان مرتکب عملی
 که تروریسم محسوب شود نشده است

در طول حیات بیش از ۵۰ ساله این سازمان
 من هنوز هیچ پرونده ای ندیدم که در آن حتی یک عضو این سازمان 
در یک کشور قانونمند در دادگاه به تروریسم محکوم شود
هرگز چنین اتفاقی نیافتاده است



سفیر لینکلن بلومفیلد - مدیر کل سابق وزارتخارجه آمریکا در امور سیاسی-نظامی
من میخواهم خیلی کوتاه بگویم و از شما و مخصوصا میزبانمان تشکر کنم.
نکته این است که سازمان جوامع ایرانیان مقیم آمریکا که حامیان متعددی در سنا و مجلس نمایندگان دارند ایرانی واقعی مقیم آمریکا هستند. آنها مدت زیادی ساکت بوده اند بخشا بخاطر اینکه خویشاوندانشان در زندانهای ایران در راستای مبارزه برای احقاق دمکراسی و بعنوان بخشی از سازمانی که در لیست تروریستی بوده جنگیده اند. نمیخواهم درس خسته کننده تاریخ بدهم، اما این سازمان نباید لیستگذاری میشد و هرگز بخاطر ارتکاب تروریسم در لیست گنجانده نشدند. آنها پس از معامله با رژیم ایران در لیست گنجانده شدند. اکنون نامشان از لیست خارج شده است.
من همچنین میخواهم چند کلمه در رابطه با شورای ملی مقاومت که توسط رئیس جمهور منتخب آن خانم مریم رجوی هدایت میشود بگویم. شما در رسانه های موارد زیادی راجع به این گروه و در مورد خانم رجوی میشنوید. خیلی دقت کنید که چه چیزهایی را میخوانید. من میخواهم به شما بگویم که چرا من اینقدر توجهم به شورای ملی مقاومت ایران جلب شده است. وقتی من برای اولین بار خانم رجوی را دیده و به سخنانش گوش کردم هشت سال قبل در سال ۲۰۱۱ در پاریس بود. در گردهمائی دهها هزار نفر و شاید بیش از یکصدهزار نفر در یک سالن بسیار بزرگ در شمال پاریس و من که تنها داشتم همه چیز را بررسی میکردم، با خودم گفتم ”این فرد کیست؟ این چه گروهی هست؟ چیزهای منفی زیادی در واشنگتن علیه آنها گفته میشود و آنها در لیست تروریستی در آن موقع بودند.” و بعد این چیزی هست که خانم رجوی سر سخنرانی اش گفت و من میخواهم این قسمت سخنرانی او را برایتان بخوانم و شما قضاوت کنید که آیا این ها سخنان یک دیکتاتور غیردموکراتیک تشنه قدرت است یا خیر؟ این سخنان مریم رجوی در سال ۲۰۱۱ را برایتان میخوانم.
”هدف ما استقرار یک جمهوری آزاد و دمکراتیک، بر پایه جدایی دین و دولت، تساوی جنسیتی، و با تمرکز روی حق مساوی زنان برای شرکت در رهبری سیاسی است. ما یک ایران غیر اتمی میخواهیم. برنامه ما در سه کلمه خلاصه میشود. آزادی، برابری، و حق رأی مردم” این آرمان ما از روز اول بوده است. ما نمیگنجیم و فداکاری نمیکنیم که به حکومت برسیم. ما حتی به شراکت در قدرت و حکومت هم چشم ندوخته ایم. بزرگترین مسئولیت ما برقراری حاکمیت مردمی و دموکراسی است. ما به اینکه در اپوزیسیون بمانیم قانعیم و افتخار ماست که خودمان را فدا کنیم برای اینکه به مردم ایران چنین امکانی را بدهیم که بتوانند آزادانه انتخاب کنند.” حالا شما بگوئید که این سخنان چقدر امروزه قدرتمند هستند وقتی که مردم ایران به قیام برمیخیزند و دقیقا همان خواسته را تکرار میکنند.
و پیام من به شما بعنوان کسی که تلاش کرده است که تحقیقات بکند تا حقیقت این داستان را بدست بیاورد، این است که خیلی دقت کنید، چرا که واشنگتن امروزه من در حقیقت مطمئن هستم که در اینجا اصل داستان به شما گفته نمیشود. حقیقت در رابطه با سخنرانان مان، در رابطه با شورای ملی مقاومت ایران، در رابطه با مجاهدین خلق ایران، و در رابطه با رژیم به ما گفته نمیشود. حقیقت داستان گفته نمیشود.
به اطراف خودتان نگاه کنید، همه در رابطه با جاسوسی های خارجی چه میگویند؟ همه چیز روسیه است. اگر با یک فرد اهل روسیه صحبت کردی؟ بایستی بیایی شهادت بدهی. بایستی تمام داستان را بگوئی، بایستی در مقابل کنگره شهادت بدهی، ممکن است حتی سروکارت به دادگاه بکشد. روسیه، روسیه، روسیه، چین هم یک هدف مهم دیگر اطلاعاتی هست. آیا هیچکس دارد روی رژیم ایران تحقیق میکند؟ آیا هیچکس در این اطاق حتی برای یک لحظه معتقد است که ملاهای حاکم در ایران دنبال در آوردن اطلاعات در این کشور نیستند؟ ما که قویترین کشور دنیا هستیم، رژیم دنبال ما نیست؟ یعنی ما که پایه های یک کمپین بین المللی برای قطع شریان های صدور نفت رژیم ایران هستیم؟ قطعاً که رژیم بسیار به ما توجه دارد.
و آنچه که من رویش تحقیقات کرده ام این است که رژیم ایران نفوذ زیادی در این شهر دارد و من دوست دارم که همه آنها افشا بشوند. من میخواهم تحقیقات سر رژیم ایران صورت بگیرد. من چندین بار در مقابل کنگره خواستار این شدم که یک تحقیقات ضدجاسوسی علیه فعالیتهای رژیم در این کشور انجام بشود.
من فکر نمیکنم که اتفاق افتاده یا نه. اما بگذارید چند کلمه ای در رابطه با سخنرانان گرانقدری که شما اکنون سخنان آنان را شنیدید بگویم. ژنرال جونز، سناتور لیبرمن، فرماندار ریج. نه تنها از کارشان مطلع هستند اما همه همه آنها و بسیاری از آمریکایی های برجسته متهم به کارهای موهن شده اند. که مثلا به اروپا رفته اند و پول گرفته اند و بعد بر میگردند.
هیئت حاکمه واشنگتن میخواهند باور کنید زیرا آنها از حقیقت می ترسند.
حقیقت این است که این بزرگواران و تعداد زیادی دیگر، برجسته ترین شخصیتهای عالیرتبه این کشور، ساعتها، روزها را صرف کرده اند به پول خودشان مسافرت کرده اند، بین همدیگر شور کرده اند، به همدیگر ایمیل زده اند، موضوعات را به دقت بررسی کرده اند، با مسئولان مقاومت صحبت کرده اند، از داستانهای نقض حقوق بشر مطلع شده اند که در زندانها چه بر سر کسانی که برای حقوق خودشان ایستاده اند آمده است. بدنبال شعار زندگی، آزادی و تحقق خوشبختی بوده اند ـ اینها حقوقی نیست که فقط متعلق به مردم آمریکا باشد. این حقوق به ما توسط خالق ما بعنوان حقوق مسلم ما داده شده و لذا به صورت طبیعی هر انسانی حق خودش میداند که بایستی حق زندگی آزاد داشته باشد ولی آنها در ایران چنین آزادی را ندارند. و همانطور که فرماندار ریج گفت هزاران نفر اعدام شده اند. البته آنها برادر و خواهر و همسر فرزند اقوام و دوستان دارند و اینها همان اویاک (سازمان جوامع ایرانیان مقیم امریکا) هستند. اینها همان شورای ملی مقاومت ایران هستند. و آنها از سراسر دنیا حداقل یکبار در سال جمع میشوند که در کنار یکدیگر باشند و به جهان نشان بدهند که یک جمعیت کثیری از مردم وجود دارند که نه تنها توسط یک دیکتاتوری قربانی شده اند، بلکه ”نه” گفته اند و سرشان را بالا گرفته اند و گفته اند ”ما این ذلت را نمیپذیریم”. برای بیش از ۵۰ سال از هنگامیکه مجاهدین خلق ایران یک تشکل زیرزمینی دانشجوئی بود آنها ”نه” گفته اند به دیکتاتوری، ابتدا علیه شاه و سرویس مخفی سرکوبگر آن ساواک و بعد در حاکمیت آخوندها.
بنابراین، تاریخ زیادی وجود دارد و این را از هیئت حاکمه نمی شنوید، دوستان و بخاطر اینکه - من از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ مقالات خوانده ام. این افراد چه در رابطه با ایران میگفتند؟ آنها میگفتند که خبرنگاران برخی مواقع بد حرف میزنند. آنها نمیخواهند زیاد از رژیم بد بگویند زیرا میترسند که ویزا نگیرند. میترسند با ظریف مصاحبه نگیرند. میترسند که هیچوقت روحانی را نبینند و نتوانند داستان سرایی کنند و به تلویزیون راه یابند. میخواهند بگویند که من یک خبرنگار از تهران هستم و خیلی کارم را بلدم. به محض اینکه حقیقت را در رابطه با شورای ملی مقاومت بگویند دیگر کارشان تمام است. یعنی یک لیست سیاه در کار است. و این چیزی است که ما از آن خبر داریم.
میخواهم به کارمندانی که در این جلسه حضور دارند و هرکسی که سخنانم را میشنود در رابطه با برخی واقعیت ها حرف بزنم که اساس این موضوع را شکل میدهند. امیدوارم که بتوانید تحقیق کنید و خودتان هم به همین نتایج برسید. آخوندها در سال ۱۹۷۹ حکومت را بدست گرفتند. وقتی خمینی به ایران رسید بعنوان یک شخصیت ملی مورد استقبال قرار گرفت. بعد از رسیدن به ایران، به هیچکس خبر نداد که میخواهد یک دیکتاتوری تاسیس کند. و وقتی این کار را کرد قانون اساسی را مطرح کرد که در آن خودش را بعنوان یک ولی فقیه و نایب امام زمان جا زد. اختیارات مذهبی به خودش داد تا بتواند بگوید: «دار بزنید، زندانی کنید. ما این پول ها را قبضه خواهیم کرد. پول نفت از آن ما است. و فلان افراد را هم خواهیم کشت». هر کار میخواست میکرد. و ماجرا اینچنین آغاز شد.
مسعود رجوی، کاندیدای ریاست جمهوری شد. او تنها کاندیدی بود که اجازه نیافت در انتخابات شرکت کند. چرا؟ یک دلیل داشت که کلیدی است. سازمان مجاهدین خلق ایران مسلمان است. شما زنانی را دیدید که حجاب دارند. شما افراد با احترامی را در سراسر دنیا دیده اید، از پاریس تا آلبانی و ایالات متحده. آنها مسلمان هستند و پیامشان این است: «میتوان یک مسلمان خوب بود، میتوان یک شهروند متمدن بود. میتوان مدرک دکترا داشت. میتوان زن بود و انتخاب شد و رهبر شد. میتوانید به هر مدارجی که میخواهید برسید». و این درست برعکس قانون اساسی خمینی است که تماما مردسالار است و در میان عوامل دیگر، بخصوص محدودیت های بسیار سختی علیه زنان دارد. بنابراین در ایران دمکراسی وجود ندارد و زنان سرکوب میشوند. و این تصویر بالکل مخالف برداشت شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران از اسلام است.
آخوندها بخاطر باور آنها از اسلام از شورای ملی مقاومت ایران هراس دارند. میخواهم خوب روی این واقعیت فکر کنید.
دوم اینکه آخوندها انقلاب را دزدیدند. این انقلاب هرگز متعلق به آنها نبود. متعلق به مردم ایران بود. ریل های انتخاباتی بزرگی وجود داشت. کارزارهای انتخاباتی. دهها هزار نفر به استادیوم ها سرازیر شدند تا سخنرانی هایی در حمایت از آزادی بیان، آزادی مذهب و آزادی انتخابات گوش فرا دهند. و شرکت کنندگان از جانب مزدوران آخوندها و حزب اللهی ها مورد اذیت و آزار قرار میگرفتند.
و سازمان مجاهدین خلق ایران در خردادماه سال ۱۳۶۰ فراخوان به تظاهرات سراسری داد. ۵۰۰ هزار نفر در تهران تظاهرات کردند. پاسخ خمینی چه بود؟ او همان اعمال شاه را تکرار کرد. او داشت عنان قدرت را از دست میداد. بنابراین آخوندها دست به اسلحه بردند و خود را با زور و گلوله در قدرت نگه داشتند. و حکومت آخوندها به همین دلیل نامشروع است. هیچ اساسی برای قدرت آنها وجود ندارد مگر به زور اسلحه.
من چند نمونه را برای شما مطرح کرده ام. میخواهم دوستانمان و کارمندان دفاتر کنگره را با یک نمونه دیگر به چالش بکشم. چهار پرونده قضایی وجود داشت که طی آنها شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران به دادگاه رفتند و گفتند ما تروریست نیستیم. در هر چهار پرونده حقوقی پیروز شدند. یعنی در ایالات متحده، انگلیس، اتحادیه اروپا و فرانسه. قطعا در دورانی جنگ مسلحانه بین دو طرف وجود داشت. اما دادگاه فرانسه بعد از اتمام یک سری تحقیقات هشت ساله گفت که در هیچ مقطعی از این دوران این سازمان مرتکب عملی که تروریسم محسوب شود نشده است. این سازمان با رژیم به مخالفت پرداخت اما قوانین سفت و سختی در رابطه با افراد بیگناه داشت. هیچ تروریسمی در کار نبود.
و چالش در برابر شما این است. در طول حیات بیش از ۵۰ ساله این سازمان، من هنوز هیچ پرونده ای که در آن حتی یک عضو این سازمان در یک کشور قانونمند با تشریفات قانونی در دادگاه به تروریسم محکوم شود. هرگز این اتفاق نیافتاده است.
و با خود فکر میکنید «واقعا؟ چرا همواره از این افراد نقل قول میشود؟» و آنها کارمندانی دارند که به کاخ سفید و سنا می پیوندند. و اگر شما امور را از نزدیک دنبال کنید، میبینید که این فرد میرود و با روحانی و ظریف هم صحبت میشود و کتاب مینویسد و به ما میگوید که فرصت را از دست داده ایم و زیاد نباید به رژیم فشار آوریم زیرا جنگ فاجعه خواهد بود و ما آنقدر درک نداریم که با رژیم بصورت قدرتمند رفتار کنیم. و بعد معلوم میشود که این افراد در زمینه اشاره به طرفدارانشان غلو کرده اند و بعد هم معلوم میشود فردی که این دکان را باز کرده اصلا حق رای در آمریکا ندارد زیرا یک ایرانی مقیم آمریکا نیست.
بنابراین به روزنامه ها و گوگل سربزنید. برمیخورید به اتهاماتی نظیر اعمال تروریستی و کشتار آمریکایی ها و تصرف سفارت آمریکا و غیره. اما حضار عزیز، تصویر دیگری وجود دارد که ظهور پیدا خواهد کرد و وقتی شما حقیقت را بدانید درمییابید که هیچ کدام از این اتهامات در رابطه با این سازمان واقعیت ندارد. آنها بطور مطلق بیگناهند. در عوض میتوان گفت که آنها ادامه دهندگان شرافتمندی هستند که طی ۴۰ سال با این استبداد وحشتناک مقابله کرده اند. بنابراین ما در کنار شما ایستاده ایم و روز خیلی خوبی را برای شما آرزو میکنیم. نوروز مبارک. از حضورتان در اینجا سپاسگزارم.