سیل ویرانگر در بسیاری از روستاها، شهرها و استانهای سراسر کشور فاجعه آفرید. مزارغ و باغات کشاورزی نابود شدند. پلها ویران و جاده های مواصلاتی منهدم شدند. بسیاری ازهموطنان بیگناه قربانی شدند و دار و ندارشان در یک چشم برهم زدنی در میان گل و لای مدفون شد.
کارشناسان زیادی در داخل و خارج معتقدند که افزایش افسارگسیخته خسارات ناشی از سیل برمیگردد به غارتگری و وطنفروشی حاکمان بیلیاقت تهران. آخوندهای ضد ایرانی با لایروبی نکردن رودخانهها، با ساختن سدهای کارشناسی نشده، از بین بردن جنگلها و در یک کلمه تجاوز به محیطزیست، باعث و بانی اصلی این همه جنایت هستند. آنها نه تنها برای پیشگیری از این پدیدههای طبیعی کاری از پیش نمیبرند بلکه با غارت و مصادره کمکهای مردمی، نمک بر زخم مجروحان انبوه این گونه فجایع می پاشند. شاهدان و مردم محلی در آققلا معتقدند که دلیل اصلی سیل ویرانگر اخیر، احداث راهآهن جدید سپاه پاسداران بود که بطوربسیارغیرکارشناسانه و برای تسریع در غارت بیشتر هست و نیست مردم منطقه کشیده شد. اصلیترین دلیل ویرانی در دروازه قران شیراز هم پایوران حاکمیت چپاولگراست که با پر کردن رودخانه قدیمی کنار جاده باعث اینهمه کشتار و جنایات شد. زنان، کودکان و مردمی که در جلوچشمان جهانیان در سیلاب خروشان غرق شدند.
در همه جای دنیا وقتی فاجعهای رخ میدهد معمولا بالاترین مسئولان کشور در ساعات اولیه خودشان را به صحنه میرسانند بعضاً بهصورت سمبلیک دست به همیاری و کمک میزنند. اتاق فکر و هماهنگی تشکیل میدهند و همه ارگانهای دولتی را تجهیزمیکنند برای اسکان قربانیان و کمکهای مادی و معنوی به آنها. در ایران آخوند زده، مردم ایران در طول حاکمیت نکبتی ملأها شاهدند و ناظرند که دولتمردان ولایی بجز وعده درمانی و وحشتآفرینی و پاشیدن نمک به زخم مجروحان، کاری از پیش نمیبرند.
مثالش آخوند پلید شیخ حسن کلید ساز است که پس از گذراندن ایام تعطیلات در کیش، برای خالی نبودن عریضه در میان انبوه وحوش سرکوبگر بصورتی نمایشی خودش را در گلستان نشان داد و برای دهنکجی به مردم گفت همه آسیب دیدگان از اینکه دولتیان و انتظامات را درمیان خود دارند خوشحالند.
آخوندهای اشغالگر بجای ارسال ادوات سنگین برای کمک به سیلزدگان، تانک و زرهی به خیابانها برای ایجاد رعب و وحشت گسیل کردند. وزیر بدنام اطلاعات برای سرکوبی احتمالی و بالقوه اعتراضات و شورشها، به شیراز فرستاده شد. در تلوزیون ریش و پشم آخوندی و در رسانه های رژیم تلاش شد فاجعه سیل و صدمات به مردم بهشدت کوچک نمایی شود.
در نقطقه مقابل وطن فروشان ولایی و اعوان وانصار چماقدارش، مردم منطقه و سراسر ایران برای کمک به مردم محروم و قربانیان سیل – بمانند زلزله سرپل ذهاب- سنگ تمام گذاشتند. در یک همیاری باشکوه وانگیزاننده، مردم ایران خود را بازسازی کردند. به پیشواز مبادی اتحاد برای درهم شکستن خیمه و خرگاه نظام و طلایه داران بهاران آزادی مبدل شدند. در آققلا دریک جو بغایت طوفانی و با امکانات حداقل توانستند یک سیل بند چهار کیلومتری از کیسه های شن بسازند.
در شیراز، جوانان و دانشجویان بهصورت گروهی و سازماندهی شده به کمک مردم شتافتند.
در مراسم شب قربانیان بیگناه سیل در دروازه قرِآن با شمعهای روشن در دست به صورت دسته جمعی سرود ملی ایران را خواندند. هزاران نفر شعار داند که وزیر بیلیاقت نمیخواهیم.
ملاهای بی وطن حق دارند از این همبستگی وهمیاری بر خود به لرزند. مردم ایران با گوشت و پوست استخوان در این سالیان به این نتیجه رسیدهاند که چاره آخرین همه این فلاکت و بدختی ها، سرنگونی تام و تمام رژیم غارتگر و تبه کار آخوندی است. این امر بوقوع خواهد پیوست البته با مایه گذاری و قیمت دادن همه ما. پیروزی قطعاً و حتما در دسترس است.
کارشناسان زیادی در داخل و خارج معتقدند که افزایش افسارگسیخته خسارات ناشی از سیل برمیگردد به غارتگری و وطنفروشی حاکمان بیلیاقت تهران. آخوندهای ضد ایرانی با لایروبی نکردن رودخانهها، با ساختن سدهای کارشناسی نشده، از بین بردن جنگلها و در یک کلمه تجاوز به محیطزیست، باعث و بانی اصلی این همه جنایت هستند. آنها نه تنها برای پیشگیری از این پدیدههای طبیعی کاری از پیش نمیبرند بلکه با غارت و مصادره کمکهای مردمی، نمک بر زخم مجروحان انبوه این گونه فجایع می پاشند. شاهدان و مردم محلی در آققلا معتقدند که دلیل اصلی سیل ویرانگر اخیر، احداث راهآهن جدید سپاه پاسداران بود که بطوربسیارغیرکارشناسانه و برای تسریع در غارت بیشتر هست و نیست مردم منطقه کشیده شد. اصلیترین دلیل ویرانی در دروازه قران شیراز هم پایوران حاکمیت چپاولگراست که با پر کردن رودخانه قدیمی کنار جاده باعث اینهمه کشتار و جنایات شد. زنان، کودکان و مردمی که در جلوچشمان جهانیان در سیلاب خروشان غرق شدند.
در همه جای دنیا وقتی فاجعهای رخ میدهد معمولا بالاترین مسئولان کشور در ساعات اولیه خودشان را به صحنه میرسانند بعضاً بهصورت سمبلیک دست به همیاری و کمک میزنند. اتاق فکر و هماهنگی تشکیل میدهند و همه ارگانهای دولتی را تجهیزمیکنند برای اسکان قربانیان و کمکهای مادی و معنوی به آنها. در ایران آخوند زده، مردم ایران در طول حاکمیت نکبتی ملأها شاهدند و ناظرند که دولتمردان ولایی بجز وعده درمانی و وحشتآفرینی و پاشیدن نمک به زخم مجروحان، کاری از پیش نمیبرند.
مثالش آخوند پلید شیخ حسن کلید ساز است که پس از گذراندن ایام تعطیلات در کیش، برای خالی نبودن عریضه در میان انبوه وحوش سرکوبگر بصورتی نمایشی خودش را در گلستان نشان داد و برای دهنکجی به مردم گفت همه آسیب دیدگان از اینکه دولتیان و انتظامات را درمیان خود دارند خوشحالند.
آخوندهای اشغالگر بجای ارسال ادوات سنگین برای کمک به سیلزدگان، تانک و زرهی به خیابانها برای ایجاد رعب و وحشت گسیل کردند. وزیر بدنام اطلاعات برای سرکوبی احتمالی و بالقوه اعتراضات و شورشها، به شیراز فرستاده شد. در تلوزیون ریش و پشم آخوندی و در رسانه های رژیم تلاش شد فاجعه سیل و صدمات به مردم بهشدت کوچک نمایی شود.
در نقطقه مقابل وطن فروشان ولایی و اعوان وانصار چماقدارش، مردم منطقه و سراسر ایران برای کمک به مردم محروم و قربانیان سیل – بمانند زلزله سرپل ذهاب- سنگ تمام گذاشتند. در یک همیاری باشکوه وانگیزاننده، مردم ایران خود را بازسازی کردند. به پیشواز مبادی اتحاد برای درهم شکستن خیمه و خرگاه نظام و طلایه داران بهاران آزادی مبدل شدند. در آققلا دریک جو بغایت طوفانی و با امکانات حداقل توانستند یک سیل بند چهار کیلومتری از کیسه های شن بسازند.
در شیراز، جوانان و دانشجویان بهصورت گروهی و سازماندهی شده به کمک مردم شتافتند.
در مراسم شب قربانیان بیگناه سیل در دروازه قرِآن با شمعهای روشن در دست به صورت دسته جمعی سرود ملی ایران را خواندند. هزاران نفر شعار داند که وزیر بیلیاقت نمیخواهیم.
ملاهای بی وطن حق دارند از این همبستگی وهمیاری بر خود به لرزند. مردم ایران با گوشت و پوست استخوان در این سالیان به این نتیجه رسیدهاند که چاره آخرین همه این فلاکت و بدختی ها، سرنگونی تام و تمام رژیم غارتگر و تبه کار آخوندی است. این امر بوقوع خواهد پیوست البته با مایه گذاری و قیمت دادن همه ما. پیروزی قطعاً و حتما در دسترس است.