سخن روز
روز سهشنبه ۲۰آذر ۹۷ روحانی در پایان جلسه سران قوای رژیم صحبت کرد. جلسهای که برخلاف روال معمول که روزهای شنبه تشکیل میشد و شنبه گذشته هم تشکیل شده بود بهطور اضطراری در روز سهشنبه نیز برگزار شد.
دیروز هم روحانی برخلاف رویه معمول در ماههای اخیر به دفاع تمامعیار از FATF برخاست و مخالفان تصویب لوایح مربوط به FATF را مورد حمله قرار داد.
موضوع چیست؟
این حملات چه بازتابی و چه پیامدهایی در رژیم داشت؟
پشت روحانی به چه پشتوانهای گرم است که این طور به مخالفان حمله کرد؟
چرا خامنهای وارد نمیشود تا این بحران رژیم را جمع کند؟
بازتاب حمله روحانی به مخالفان FATF
در یککلام، بازتاب حرفهای روحانی موجی از حملات باند مقابل بود!
حرفها را که کنار هم بگذاریم، روشن میشود روحانی جایی دست گذاشت که حاوی یک تضاد عمیق در رژیم است.
روحانی گفت برای روابط تجاری به بانکها و برای رابطه با بانکها به FATF نیاز داریم. کیهان جوابش را داده که کافی است وعدههایت در رابطه با برجام را یادآوری کنیم که گفته بودی با برجام گشایش بانکی صورت میگیرد.
یک رسانه دیگر میگوید تو که از راهگشایی FATF میگویی، آخر وزیر خارجه خودت در مجلس گفت تضمین نمیدهم که با پیوستن به FATF مشکلات مالی حل بشود!
روزنامه وابسته به سپاه هم این حرف روحانی را که قیمتها با اف.ای.تی.اف ۲۰درصد ارزانتر خواهد شد به سخره گرفته و با نیش و کنایه نوشت: «وعده ارزانی ۲۰درصدی با FATF، پس از گرانی ۲۰۰درصدی با برجام!»
حمید رسایی، از اعضای سابق مجلس ارتجاع و از سردمداران دلواپسان، در توئیت خودش در جواب روحانی که گفت آنهایی که میگویند با امضای FATF اسلام از دست میرود اصلاً چی از اسلام میفهمند، نوشت: «همانقدر میفهمیم که شما از بدیهیات در برجام نفهمیدید و امروز در باتلاق آن گیر کردهاید و زمین و زمان را به هم میبافید».
بههرحال از این واکنشهای تند و سریع روشن میشود که روحانی روی موضوعی انگشت گذاشته که خیلی در رژیم حساس است.
FATF و ارزانی؟!
در این صحبتها، روحانی خیلی تأکید داشت که با تصویب FATF کالاها ۲۰درصد ارزانتر خواهد شد آنچنان که گویا هدف رژیم از پیوستن به FATF همین بوده است!؟
البته پاسخ منفی است، پیوستن به FATF در اساس یک بحث سیاسی است. با توجه به شرایط بسیار منزوی که رژیم در منطقه و جهان دارد، بهویژه اروپا را هم بهعنوان بستری برای عملکرد تتمه سیاست مماشات، از رژیم میگیرد.
همینطور شدت یافتن تنشها و بحرانهای رژیم بهویژه با آمریکا(که یک نمونه آن در آزمایش موشکی اخیر رژیم بود که دیدیم کار به شورای امنیت و گسیل ناوگان هم کشید)، روحانی میخواهد با پیوستن به FATF از شتاب و شدت این انزوا بکاهد.
آیا میتوان از بعد اقتصادی FATF صرفنظر کرد؟
بهرغم تمامی این نکات این سؤال مطرح است که آیا میتوان از بعد اقتصادی FATF صرفنظر کرد؟ چرا که بههرحال بحث رابطه با بانکهاست و همگان هم شاهد هستند که چند بار روحانی روی آن تأکید کرده است!
در این مورد باید گفت در اساس این حرف که پیوستن به FATF برای رژیم راهگشایی بانکی خواهد داشت اشتباه است، چرا؟
به چند علت مشخص:
اول) فرض کنیم رژیم به FATF هم پیوست. یعنی از لیست سیاه و خاکستری این نهاد هم خارج شد و از نظر FATF رابطه بانکی با رژیم هم پذیرفته شد.
اینجا رژیم تازه مواجه میشود یا یک مانع جدی دیگر یعنی تحریمهای آمریکا! تحریمهایی که آنقدر جدی هستند که حتی وقتی در دوره اوباما با امضای برجام تحریمها معلق شد، هنوز کمتر بانکی حاضر به رابطه با رژیم بود. اکنون که دوباره تحریمها برقرار شده که البته دیگر هیچ بانکی حاضر به معامله با رژیم نیست.
حتی جهان شاهد است که بانکهای بزرگ چین هم به توصیه دولت این کشور(که دوست رژیم هم هست) از معامله با بانکهای رژیم ممنوع شدهاند. چون مورد تحریم و مجازات سخت دولت آمریکا قرار میگیرند!
یک نمونه قابل توجه و حیرتانگیز!
همین روزها دیده میشود که معاون شرکت بزرگ «هواوی» چین به جرم رابطه با رژیم در کانادا دستگیر شده و قرار است به آمریکا استرداد شود و دادستانها هم برای وی ۳۰سال حکم زندان درخواست دادهاند! یعنی برای یک تبعه معتبر کشوری مانند چین که به هر حال یک قدرت جهانی محسوب میشود اما اکنون شهروندش به جرم نقض تحریمهای رژیم بهمحض خروج از کشورش، دستگیر و در آستانه زندان قرار گرفته است!
برای همین، حتی رژیم اگر FATF را هم بپذیرد، از آنجا که مورد «شدیدترین تحریمهای تاریخ» توسط دولت آمریکا هست، باز هم هیچ گشایش بانکی برایش در چشمانداز نخواهد بود.
دوم: روحانی میگوید اگر FATF را امضا نکنیم، همه چیز ۲۰درصد گران میشود، چون مجبوریم معاملات را از طریق صرافیها انجام بدهیم. این حرف هم غیرواقعی است. چرا؟
زیرا بحث، بحث معاملات چند میلیارد دلاری است! همین الآن که رژیم تحریم است، مگر صرافیها میتوانند چنین حجمی از پول را بهصورت پنهانی جابهجا کنند؟
چندی پیش یکی از مقامات رژیم گفت در خزانهداری آمریکا یک گروه بزرگ کارشان فقط مانیتور راههای دور زدن تحریمها توسط ما پیوسته در حال کار هستند که جلوی آن را بگیرند.
ضمن اینکه در یکی از تحریمهای اخیر خزانهداری آمریکا، چند صرافی هم مورد تحریم قرار گرفتند.
همین آچمز بودن است که باعث میشود رسانههای حکومتی مثل «جوان» با طعنه به روحانی بگویند: «وعده ارزانی ۲۰درصدی با FATF، پس از گرانی ۲۰۰درصدی با برجام!»
دعوا بدون صحبت از «تحریم»
جالب است در همین کشمکشهای باندی که از دوشنبهشب(۱۹آذر ۹۷) تا روز بعد بر سر حرفهای روحانی درگرفت(یعنی تا ساعت تنظیم این یادداشت)، هیچکدام از دو باند حرفی از تحریم نمیزنند!
چرا؟
زیرا این مسأله یکی از بحرانهای جدی تمامیت نظام است و بهشدت روی روحیه بدنه رژیم و بسیجیها تاثیر منفی میگذارد. یعنی خلاف خط کنونی رژیم، یعنی خلاف پروژه معروف! امیددرمانی است.
روز دوشنبه ۱۹آذر که روحانی یکباره از FATF آنگونه دفاع کرد، مقداری غیرمنتظره بود. چرا که:
هم اولین بار بود با این صراحت دفاع میکرد،
هم اینکه حتی پیش از آن در مواردی همسو با باند دلواپسان موضع میگرفت.
اینجا این سؤال پیش میآید که اصل داستان چیست؟
پشت روحانی به چه چیزی گرم است؟
روحانی پشتش به دو چیز گرم است:
اول: اوضاع خراب و بحرانی نظام، روحانی لابد این حساب را میکند که بهعلت این وضع بحرانی، باند رقیب هم نهایتاً مجبور میشود به FATF تن بسپارد!
دوم: چشم امید روحانی به خامنهای است؛ چرا که خامنهای هم بهعلت همین وضع خراب نظام، از آنجا که هیچ برونرفتی از این وضعیت ندارد، مجبور است به روحانی چراغ سبز نشان بدهد. صحبت سهشنبه صبح روحانی پس از نشست سران سهقوه، گویای صحت همین احتمال است.
وانگهی یک علت جدی دیگر موضوع امنیتی است. یعنی بحث قیام!
اینکه روحانی پیاپی هشدار میدهد بدون اف.ای.تی.اف ۲۰درصد گرانی بیشتر خواهیم داشت، یعنی دارد هشدار میدهد این گرانی خودش میتواند جرقه قیام شود. موضوعی که اصلیترین خطر و بحران برای نظام است.
چرا خامنهای شخصاً FATF را تعیینتکلیف نمیکند؟
سؤالی که مدتهاست مطرح است اینکه:
اکنون ۲سال است موضوع FATF مستمراً موجب یک جنگ باندی در رژیم بوده. طی یکی دو ماه گذشته این جنگ باندی به اوج جدیدی هم رسیده است. خامنهای هم که به روحانی چراغ سبز نشان داده است، پس چرا خامنهای خودش نمیآید و علنی FATF را تأیید کند و این موضوع را یکبار برای همیشه تعیینتکلیف کند؟
خامنهای البته وارد نمیشود چرا که این بحران چیزی نیست که با ورود خامنهای حل شود،
این بحران محصول ضرب شدن و در هم تنیده شدن ۲بحران جدی رژیم است:
اول: جامعه انفجاری و شرایط قیام
دوم: انزوای جهانی و تحریمهای مرگبار
در چنین وضعیتی، رژیم و خامنهای بهشدت نیاز دارند از شدت این بحرانها بکاهند. الزام این هم، راه آمدن با جامعه جهانی هست. یعنی باید از تروریسم، دخالت منطقهای، موشکی و... دست بکشند، همچنین از شدت سرکوب در داخل هم کم کنند و...
در حالیکه حداقل تقریباً همه ایرانیها میدانند که این دگرگونیهای فرضی در تضاد جدی با ماهیت رژیم هستند! یعنی رژیمی که اصلاً بقایش با ترور و سرکوب گره خورده است، چگونه از اینها دست بکشد؟
این روزها یک عبارت اینجا و آنجا در رژیم شنیده میشود «خودکشی از ترس مرگ» دقیقاً ترجمان همین تناقض و آچمز بودن است.
تناقض این است: واقعیت شرایط موجود با ماهیت نظام.
که نه میتواند شرایط را تغییر بدهد، نه میتواند از ماهیت خودش کوتاه بیاید.
گواه این واقعیت جلسه سهشنبه ۲۰آذر سران قوای رژیم است که روحانی گفت: «مقام معظم رهبری رهنمودی را دادند، بر مبنای این رهنمود جدید، امروز جلسهای داشتیم که این سیاست را چگونه اجرایی و عملیاتی کنیم»!
روحانی به موضوع مورد بحث هیچ اشارهای نکرد. اما هر چه هست یک موضوع عاجل و اورژانس برای رژیم است.
چرا که همین شنبه ۱۷آذر ۹۷ یعنی ۳روز پیش از این هم همینها باز هم جلسه داشتند! چه شد که اینطور با دستپاچگی این جلسه را هم بهدستور خامنهای گذاشتند؟
تازه روحانی تأکید کرد «جلسات دیگری هم ظرف این هفته خواهیم داشت»!
از آن طرف روحانی در صحبتهای سهشنبهاش چندین بار تأکید کرد که:
اوضاع ما عادیست!
وضع مردم از قبل از ۱۳آبان بهتر شده!
فروش نفتمان بالا رفته! و...
که البته روشن است او دارد نعل وارونه میزند! و اصل بحث، بحران جدیای است که رژیم در آن گرفتار شده و خامنهای گفته سریع چارهجویی کنید!
اما بهعلت همان بنبستی که فوقا توضیح داده شد، هیچ راه و چارهای وجود ندارد!
اینک آخوندها از هر راهی که بروند، به یک پرتگاه میرسند. اگه راهی بود که تاکنون رفته بودند.
بههرحال وقتی گفته میشود نظام در بنبست و حالت آچمز هست، یعنی همین!